کپشن نویسی اینستاگرام به سبک ِ ناتاشا

  1. خانه
  2. تولید محتوا برای شبکه های اجتماعی
  3. کپشن نویسی اینستاگرام به سبک ِ ناتاشا

داستان ” کپشن نویسی اینستاگرام “…

هر 1 لایک … 100تومن پول به حساب تون واریز میشه

هر 1 کامنت ….1000تومن پول به حساب تون واریز میشه

هر 1 سیو  …  10000تومن پول به حساب تون واریز میشه

هر 1اشتراک گذاری …. 100000تومن پول به حساب تون واریز میشه

….

حالا این اعداد و ارقام و محاسبات درآمدتون رو بذارید برای بعد، مهم اینه تا وقتی[ کپشن نویسی جذاب] بلد نباشید و کپشن جذاب ننویسید هیچ کدوم از اینا به حساب تون واریز نمیشه.

چرا اصلا باید کپشن بنویسیم ؟

از اونجایی که خیلی از ماها فکر می‌کنیم اینستاگرام یه شبکه اجتماعی عکس و تصویر محور هست، خیلی موقع ها از کپشن نویسی غافل میشیم و میگیم ولش کن بابا مهم اینجا اینه که یه عکس جذاب از خودم یا محصول بذارم یا یه موشن یا انیمیشن خوب بسازم یا یه ویدئوی جذاب درست کنم و… که همین جا باید بدونید این بی توجهی به کپشن نویسی و هول هولی یه چیزی تو لحظه آخر نوشتن و زدن دکمه انتشار، از دید مخاطب و اینستاگرام یه اشتباه نبخشیدنیه

¯\(ツ)

کپشن اینستاگرام چه نقش مهمی داره ؟

______من از این موضوع که نوشتن کپشن باعث گرفتن لایک و کامنت بیشتر میشه میگذرم و اینکه این لایک و کامنت ها چه تاثیری میتونن روی رشد اینستاگرام ما داشته باشن و فقط به یه سری نکته دیگه اشاره میکنم که شاید کمتر بهش توجه کرده باشید._______

کلمات یه چیز دیگه است !

درسته که میگن یه تصویر 1000ران برابر یه متن میتونه مفهوم رو سریع‌تر انتقال بده، اما یه چیزی رو هم نباید فراموش کنیم، که تصویر در عین حال اینکه سرعت انتقال بالایی داره، ولی خیلی جاها هم نمیتونه به اندازه کلمات مفهومی که میخوایم رو درست و سرراست به مخاطب انتنقال بده . یه جاهایی هست که فقط و فقط گذاشتن یه عکس تمام اون چیزی که میخوایم انتقال بدیم نیست وممکنه کج فهمی هایی ایجاد کنه.

فرض کنید که شما یه سفر به پاریس رفتید و یه عکس هم زیر برج ایفل انداختید، ولی همون زمان یه دزد ناقلا اومده سراغ تون و کل پولی که داشتید رو ازتون دزدیده و کلی ماجرا بعد از این دزدی براتون پیش اومده . به نظرتون تمام این ماجراهارو فقط و فقط با گذاشتن عکس خودتون، زیر برج ایفل با یه لبخندی به پهنای صورت و در حالی که به افق خیره شدید ، میتونید به مخاطب انتقال بدید ؟ 

واقعا میشه ؟

نمیشه دیگه.

عکس محصولات ناقصه 

نباید این رو فراموش کنیم که عکس از محصول هر چه قدر هم که حرفه ای باشه ولی بازم اطلاعات کاملی به مخاطب نمیده. فرض کنید شما یه فروشگاه اینستاگرامی لباس هستید. شما صرفا با گذاشتن عکس لباس هاتون تو تنِ مانکن ها و مدل ها میتونید همه ویژگی های محصولات تون رو به مخاطب انتقال بدید؟ نمیشه دیگه. 

 

 

کپشن شبکه های اجتماعی

مثلا خیلی جاها لازمه شما سایز دقیق شلوار یا بلوز یا مانتو رو بگید، در مورد تنوع رنگش بگید که چه رنگ هایی موجوده، در مورد نحوه ثبت سفارش و نحوه ارسال بگید، در مورد شرایط برگشت کالا بگید و… همه اینا رو میشه تو یه عکس بگید؟  نمیشه دیگه. 

کپشن ها زمان میخرن برای درگیری بیشتر

یکی از چیزهایی که برای الگوریتم های اینستاگرام مهمه تعامل مخاطب با محتوا هست . ما تو اینستاگرام باید مخاطب رو درگیر محتوا کنیم تا تعامل بیشتری با ما نشون بده و مدت زمان بیشتری پیش ما بمونه و سریع نره سراغ یه پیج دیگه . کپشن ها و خصوصا کپشن طولانی اماااااااااااا جذاب و جلب توجه کننده میتونه مخاطب و ذهنش رو به شدت درگیر محتوا و ما بکنه و همین میتونه هم رشد بهتری رو توی اینستاگرام برای ما فراهم کنه و هم اینکه میتونیم ارتباط نزدیک تری با مخاطب بگیریم.

چون از دید الگوریتم اینستاگرام این درگیری با محتوا چیز خیلی خوبی هست و یه امتیاز مثبت برای شما حساب میشه و با یه حساب 2تا 2 تا 4 تایی اینستاگرام اینطوری نتیجه میگیره که شما و محتوای شما و پیج شما و محصولات شما برای مخاطب ها جذاب و خوب هست و شمار رو تو اکسپلور  Explore آدم های بیبشتری میاره و به اونها معرفی میکنه تا شما رو فالو کنن.

تصویر باعث خرید نمیشه ولی کپشن میشه

یه تصویر یاعکس جذاب ممکنه تو نگاه اول مخاطب رو جذب کنه، اما واقعا میتونه ترغیبش کنه به خرید ؟ اصلا اگر ما یه CTA یا یه دعوت به اقدام برای مخاطب نذاریم و باهاش تو کپشن حرف نزنیم، از کجا بفهمه که حالا باید چی کار کنه و چه جوری بخره ؟

مثلا فرض کنید شما یه فروشگاه گل و گیاه مدرن هستید که خدمات مختلفی مثل دیزاین محیط خونه و شرکت ، فروش گل و گیاه آپارتمانی و… انجام میدید. حالا امروز صبح یه عکس خیلی قشنگ از یکی از گلدون هاتون می‌گیرید و می‌ذارید تو اینستاتون بدون هیچ کپشنی . عکس جذابه و مخاطب دوسش داره اما چه اقدامی میکنه ؟ هیچی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی  . عکس رو میبینه و کِیف میکنه و تو دلش میگه “چه قدر قشنگه “و نهایتا برای چند تا از دوستاش هم میفرسته و خداحافظ شما و تمام ! در صورتی که هدف شما فروش این گل و گیاه بوده !  پس اگر هدف فروش داریم قطعا با نوشتن کپشن و توضیح قیمت و ویژگی های نگه داری و شرایط پرداخت و سفارش این گل و گلدون هست که ممکنه فروش تو اینستاگرام داشته باشیم . درسته ؟

کپش نویسی برای اینستاگرام

مشخص شدن نوع پست با کپشن نویسی

خیلی موقع ها هم هست، مخاطب ها به خاطر بی توجهی مُزمن ای که گرفتارش هستن ( همه مون گرفتارش هستیم )، اصلا متوجه نمیشن نوع پست شما چیه و مثلا اگر شما پست آلبومی درست کرده باشید و کلی هم زحمت کشیده باشید برای گرافیکش، ممکنه اصلا اونا ورقش نزن ،ولی با نوشتن و تاکید اینکه این محتوا یه محتوای آلبومی هست، امکان دیده شدن پست رو بیشتر میکنه، چون ممکنه مخاطب چشم ِش مثلا به کلمه / ورق بزنید/  بخوره و بفهمه که پست آلبومیه

 

حتی ویدئو هم بدون کپشن کامل نیست

از اونجایی که این روزا ویدئو و ریلز Reels( ویدئوهای کوتاه چند ثانیه ای ) خیلی پرطرفدار هستن، ممکنه تعداد زیادی از پست های اینستاگرام شما ویدئویی یا ریلز باشه .اما خیلی از مخاطب ها طبق اصل /¯بی‌حوصلگی مخاطب ¯\  تو این روزا حوصله نمیکنن خیلی از ویدئوها رو تا آخر ببینن پس گاهی برای ترغیب مخاطب به دیدن ویدئو تا انتها میتونیم یه سری تشویقی هایی در نظر بگیریم و تو کپشن اعلام کنیم که اگر تا انتهای ویدئو رو ببینن دقیقا میگیم این تشویقی یا این هدیه یا کد تخفیف یا … رو چه جوری میتونن بگیرن  .

و به این شکل و به کمک کپشن ها حتی میتونید بازدید ویدئوهاتون رو هم تا انتها باالا ببرید.

پس اگر تا اینجا فکر میکردید که کشپن اینستاگرام خیلی مهم نیست و عوضش تصویر و گرافیکه که خیلی مهمه باید بگم اشتباهه. البته من نمیگم ها خود اینستاگرام میگه و منابع معتبر دیگه ای مثل  Hootsuite و socialmediaexaminer  میگن .

 

نقش کپشن ها ضاافه کردن جزئیات با ارزش به تصاویر هست

کپشن ها هشتگ‌دونی هستن

کپشن ها جای مناسبی برای هشتگ گذاری هستن . اینجا جاش نیست که در مورد اهمیت هشتگ گذاری تو اینستاگرام حرف بزنیم، ولی اینو بدونید که //مهم‌ان خیلی هم مهم‌ان \\چراییش رو یا خودتون بلدید یا تو مقاله های بعدی بخونید . اما حالا که میدونیم هشتگ گذاری انقد مهمه خب هشتگ ها رو کجا میشه گذاشت. حالا برای اینکه آخر پست تعدادشون زیاد نشه میشه بین متن ها هم اینجوری هشتگ گذاری کرد :

 

پس اگر تا الان ساعت ها و حتی روزها وقت میذاشتید که یه ویدئو ضبط کنید یا یه عکس از خودتون یا یه منظره خاص یا محصول‌تون بگیرید ولی تو 5 دقیقه آخر انتشار هول هول یه چیزی مینوشتید به عنوان کپشن و دکمه انتشار رو میزدید، نکنید اینکارو چون قطعا فرصت های زیادی رو اینجوری از دست میدید و میسوزونید

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||   ایده برای تولید محتوا در اینستاگرام   ||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

چه جوری کپشن اینستاگرام جذاب بنویسیم؟

حالا فرض که متوجه شدیم کپشن مهمه و شاید هم اصلا از اول میدونستیم که کپشن‌نویسی مهمه، حالا اصل مهم اینه بتونیم کپشن های حرفه ای و تاثیرگذار بنویسیم. اینجا میخوام چند تا راهکار بهتون بدم :.

هرم معکوس روزنامه نگاری توی کپشن نویسی جذاب

یه اصلی هست توی تولید محتوا به اسم ” هرم معکوس روزنامه نگاری “:

_________________________________اطلاعات خیلی خیلی مهم ______________________________________

__________________________ جزئیات بیشتر   ___________________________

_______________جزئیات بیشتر____________________

_____جزئیات بیشتر_____

___

که میگه ما تو محتوا مهم‌ترین و حیاتی ترین اطلاعات رو باید همون ابتدای متن به مخاطب بگیم .

کپشن نویسی و کپشن اینستاگرام هم از این قانون مستثنی نیست. ما برای اینکه بتونیم توجه مخاطب رو به کپشن جلب کنیم، باید مهم ترین و جذاب ترین چیزی که میخوایم به مخاطب بگیم رو تو ابتدای کپش بذاریم، چون به احتمال بیشتری خونده میشه.

و از طرفی اگر ما نتونیم تو همون نگاه اول و تو شروع ،توجه مخاطب رو جلب کنیم ،قطعا مخاطب پست رو ترک میکنه و میره سراغ یه پست و یه پیج دیگه .پس هر چیم که تو وَسط مَسط های متن چیز خوب بگیم ممکنه اصلا دیده و خونده نشه وعملا یعنی _هیچ به هیچ_

اینجا اگر خسیس باشی و این حس رو داشته باشی که محتوا رو کِش بدیم و حرف اصلی رو نزنم تا مخاطب رو هی بکشونم بکشونم ….. اشتباهه و باید همون اول اصل حرف رو بزنید .

گربه پرنده در کپشن نویسی!

همونجوری که هر جایی حرف از محتوای تاثیر گذار هست متمایز بودن، خاص بودن و غیر منتظره بودن جزو فاکتورهای مهم هست،قطعا کپشن نویسی هم به همین شکل هست . اینجا هم شما باید محتوا و پیام تون رو به شکل خاص و منحصر به فردی به مخاطب هاتون ارائه بدید، تا بتونید توجه شون رو جلب کنید وگرنه /هیچ به هیچ \.

یه گربه معمولی که داره تو یکی از خیابون های تهران خرامان خرامان خرامان خرامان خرامان خرامان خرامان راه میره و دنبال به تیکه گوشت حلاله 😀 توجه تون رو جلب میکنه یا یه گربه پرنده که تو آسمون باالای سر تون داره پرواز میکنه ؟

دومی دیگه، نه ؟

پس کپشن شما هم تو اینستاگرام یا هر شبکه اجتماعی دیگه ای باید به همین اندازه یا کمتر و بیشتر غیر منتظره باشه برای مخاطب وگرنه به سادگی از کنارش میگذره بدون اینکه بهش توجهی کنه.

 

استفاده به اندازه از آیکون ها

اصلا مُنکر این نمیشم که گاهی گذاشتن آیکون بین متن های کپشنها میتونه جلب توجه کننده باشه و مخاطب رو جذب کنه اما به اندازه!

بعضی ها فکر میکنن هر چه قدر تعداد آیکون رو ببرن بالا  مثلا به جای یه دونه  😀  این تعداد بذارن 😀 😀 😀 😀 😀 😀 😀 😀 😀 😀 😀 😀 😀 😀 😀 توجه مخاطب بیشتر جلب میشه!

خودتون مقایسه کنید دیگه واقعا مسخره میشه و نتیجه برای مخاطب هم کاملا مشخصه.

محتوای ارزشمند 50 %، ظاهر محتوا هم 50 %

این نظر منه، حالا میخواید خودتون هم تست کنید:

شما بهترین کپشن اینستاگرام یا بهترین مقاله وبلاگ دنیا رو هم بنویسید ولی ظاهرش بد باشه کسی نگاهم بهش نمیکنه چه برسه بخواد بخونه .

 

اما همین کپشن رو روی دکوراسیونِ ش کار کنید و بَزک دوزَک‌ِش کنید و اصول خوانایی محتوا رو توش رعایت کنید بینید نتیجه چی میشه . موفقیت یه کشپن یا محتوا فقط و فقططططططططط به ارزش و مفهوم محتوا نیست به ظاهر و دکورش هم ربط داره.

کپشن نویسی با تمام احساسات

احساسات و تحریک احساسی مخاطب ،همه جا و تو همه نوع محتوایی کابرد داره از کپشن نویسی و مقاله وبلاگ و محصول نویسی تا مقدمه نویسی و عنوان نویسی و دکمه نویسی و ….

این دو تا متن رو مثلا با هم مقایسه کنید:

” دیشب تصمیم گرفتم رژیمم رو بالاخره شروع کنم و گیاه خوار بشم . چند برگ کرفس مونده بود ته یخچال و چند تا هم هویج که گذاشتم آب پز بشه برای شامم “

شما چه حسی نسبت به این رژیم پیدا می‌کنید ؟ من که عاشق گیاه خواریم والا با خوندن این متن بیشتر دل زده شدم از گیاه خواری تا ترغیب بشم.

حالا این چی :

” دیشب بالاخره دوره هیجان برانگیز گیاه خوار شدنم شروع شد . از صبحش کلی ذوق و شوق داشتم. از اونجایی که من عاشق غذاهای رنگی رنگی و به قولی رنگین کمون سبزیجاتم، صبح زود رفتم خرید و با یه دست پر از سلامتی برگشتم خونه … نمیدونید چه حس عجیبی داشت، شنا کردن این همه سبزیجات رنگاوارنگ تو حوض ظرفشویی ….. خرچ خرچ خرچ …. وای چه صدای محشری . صدای خُرد شدن هویج ها….. ترکیب عطر رُز ماری و فلفل بوی بهشت میداد ….. یه بشقاب سفید برداشتم درست مثل یه بوم نقاشی و شروع کردم به چیدن سبزیجات توش درست مثل کشیدن یه نقاشی …. “

من با اینکه همین الان ناهار خوردم ، ولی هوس کردم که از این بشقاب هم یه کم بِچشم . شما چی ؟

پس دیدید چه قدر درگیر کردن حس های مختلف مخاطب مثل بویایی و چشایی و لامسه و…در کنار احساساتی مثل غم و هیجان و کنجکاوی و… چه قدر میتونه روی تاثیرگذاری محتوامون اثر بذاره و اونو  1000000000  برابرکنه

داستان بگو ، قصه بگو ، نامه اداری ننویس

این دو تا کپشن رو با هم مقایسه کنید :

این رو:

“دیروز زبعد از مدت ها بالاخره تصمیم رو گرفتم که رژیم غذاییم رو تغییر بدم و این چربی های لعنتی رو آب کنم و از شرشون خلاص بشم.”

با این :

“چند روز پیش جشن تولد لاله بود. حدود دو ماه قبل بود که لاله گفت می‌خواد برای تولد امسالش یه جشن مفصل بگیره . از دو ماه پیش لحظه شماری میکردم برای رسیدن این شب.همون موقع از اونجایی که عادت دارم همیشه کارهام رو زودتر از دقیقه 90 انجام بدم، رفتم پاساژ میلاد و یه پیرهن کوتاه زرد خوشگل گرفتم ….

…اما اما اما چشم تون روز بد نبینه و این تجربه من رو هیچ وقت نداشته باشید . دیروز که اومدم پیرهن رو بپوشم، هر چی می‌کشیدم باالا هی میدیم به یه جایی گیر میکنه کم مونده بود پاره باشه، ولی هیچ تکون نمیخورد. یعنی این پهلوهای لعنتییییییییییییییییییییی تو این دو ماه انقدر بزرگ شده بودن!

خلاصه با کمک چند نفر از اعضای خانواده هر جور بود پیرهن زردم رو از بین تپه های گوشت و چربی رد کردم و پوشیدم اما ماجرا به اینجا تموم نشد . اصل قضیه مونده بود. بالا کشیدن زیپ . من بکش مامانم بکش من بکش مامانم بکش . تقققققققققققققققققققققققق زیپ در رفت و تیرخلاص رو بهم زد که دیگه امکان نداره بتونم اون پیرهن زرد قشنگم رو توی تولد بپوشم

اونشب و با یه شلوار پیژامه ای گشاد و یه تونیک گشادتر و با چشمی گریون گذروندم اما مگه اون صحنه از جلوی چشمم میرفت کنار . هر وقت که چیپس میدیدم یاد پیرهن زردم و لحظه ترکیدنش میافتادم ، هر وقت کره میدیدم یاد پیرهن زردم و لحظه ترکیدنش میافتادم و لب نمیزدم و…

خلاصه درسته پیرهن زرد قشنگم تیکه تیکه شد اما باعث شد دیگه خوردن چیزای پُر کالری و چاق کننده برام یه کابوس بشه و راحت تر بذارم شون کنار .  شما هم از این تجربه ها داشتید؟

خب دیدید چی شد ؟ اضافه کردن داستان به متن کپشن ها میتونه توی تعامل با مخاطب معجزه کنه

|||||||||||||||||||||||||||||||    تکنیک داستان سرایی در تولید محتوا [ اسفناج‌خورون!]   |||||||||||||||||||||||||||||||||||||

تو کپشن نویسی خورت رو رها کن و سانسور نکن

یه زمانی من خودم رو سانسور میکردم و سعی میکردم مثل بقیه محتوابنویسیم ” خب شما باید بدانید که برای نوشتن یک عدد کپشن بسیار با کیفیت لازم است به این نکات توجه بفرمایید…… ” ول کن بابا من آدم اینجوری نوشتن نیستم . بعد خودم رو رها کردم و گذاشتم همونجوری که حرف میزنم بنویسیم و همه چیز برام شیرین شد و نوشتن شد رسالتم تو این دنیا.

من به سبک ناتاشا مینویسم شما هم به سبک خودتون بنویسید.

یه سبکی که منحصرا برای خودت باشه، نه کپی نخ نمای کار دیگران . این هم توی هر نوع تولید محتوایی مهمه اما تو کپشن نویسی شبکه های اجتماعی مهم تر هم هست . مثلا این کپشن رو ببین :

 

کپشن شما حتما CTA باید داشته باشه

کپشن بی CTA یا دعوت به اقدام مثل یه تیری میمونه که بدون هدف تو هوا پرتاب شده و ممکنه هر جایی بخوره و هر خسارتی به بار بیاره!مثلا بُخوره تو چشم یه نفر و کورش کنه ، ممکنه بخوره به دیوار ،ممکنه … اما اگر یه هدف یا سیبل هدف گذاری جلومون باشه و به هدف مرکز اون دایره تیر رو پرتاب کنیم قطعا میدونیم کجا بخوره زدیم به هدف و حدودا باید کجا پرتاب کنیم .

پس تمام تلاش مون رو می‌کنیم که به هدف بزنیم، حالا ممکنه اون وسط بخوره یا یه کم اینور و اونور .

در مورد محتوا هم همینه . تا وقتی خودمون ندونیم چی میخوایم و هدف مون از نوشتن کپش چیه نه میتونیم متن رو خوب بنویسیم نه میتونیم روی مخاطب تاثیری بذاریم . کپشنی که به هدف کامنت گذاری بیشتر نوشته میشه کاملا متفاوته با کپشنی که به هدف اشتراک گذاری بیشتر نوشته میشه  پس هر کپشنی باید بر اساس یه هدف خاصی نوشته بشه و اقدام به عمل یا CTA خاصی هم داشته باشه.

( CTA چیه ؟ اون چیز یا کاریه که ما می‌خوایم مخاطب بعد از خوندن، دیدن یا شنیدن محتوا انجامش بده . بعضی وقت ها مثلا ثبت ایمیله ،بعضی وقت ها زدن دکمه خرید، بعضی وقت ها نوشتن کامنت ه و…)

 

سوال پرسیدن در کپشن نویسی

یکی از بهترین راه ها بعد از داستان گویی و محتوای احساسی و اینا برای هُل دادن مخاطب برای تعامل بیشتر ، سوال پرسیدن هست . اونم یه سوال هایی که مخاطب رو ترغیب کنه به پاسخ دادن.

مثلا اینکه بنویسیم ” لطفا شما 15 نمونه دیگر از چیزی که گفتیم را مثال بزنید”  یا  اینکه ” نظر شما در این مورد چیست  ؟ “و … خیلی شاید جواب نده . از هیچی بهتره، اما قطعا اون حس پاسخگویی رو تو مخاطب ایجاد نمی‌کنه . پس بهتره سوال هایی بپرسیم که مخاطب اینجور حس کنه که باید و باید جواب بده وگرنه از بقیه عقب افتاده یا این جور حس کنه که با دوستش داره حر ف میزنه و نیاز داره که درددل کنه یا ازش بخوایم سوال هاش رو از ما بپرسه و..

مثلا من چند وقت پیش داشتم یه مقاله می‌خوندم که مقدمه اش با این سوال شروع شده بود :

شما ترجیح میدید با یه اردک به اندازه یه اسب مبارزه کنید یا با 100 تا اسب به اندازه یه اردک ؟

و من خودم تو همین قلاب افتادم و 1 ساعت داشتم فکر میکردم که واقعا کدومش رو ترجیح میدم و آخر سر هم به این نتیجه رسیدم که ترجیح میدم با 100 تا اسب به اندازه اردک مبارزه کنم تا یه اردک اون قدر گنده 😆 

 تکرار نکنید !

احتیاط : زیر نویس عکس هاتون رو یا چیزی که تو عکسِ پست تون نوشتید رو توی اولین جمله کپشن تکرار نکنید.

بدترین راه نوشتن یه کپشن جذاب اینه که بیاید دوباره اون چیزی که تو عکس مشخص هست رو توضیح بدید و به جای اینکه از این فرصت استثنایی جذب مخاطب استفاده کنید با تکرار، این فرصت رو بسوزونید .

مثلا اگر پست تون درباره : 7 راه غلبه بر استرس در محیط کاری به کمک مدیتیشن هست

کپشن اشتباه : ما در این مقاله قصد داریم در مورد 7 راه کاربرددی برای غلبه بر استرس در محیط کاری به کمک تکنیک مدیتیشن صحبت کنیم

پس به جای سوزوندن فرصت تون از این فرصت استفاده کنید و مخاطب رو با یه قلاب قوی تر گیرش بندازید تا ادامه کپشن رو با ولع بخونه.

 جمله «رفتن دلیل نمی‌خواهد، ماندن دلیل می‌خواهد» رو همیشه گوشه ذهن تون داشته باشید زمانی که میخواید تولید محتوای متنی کنید. مخاطب شما از ماهی لغزنده‌تر و از الکل فرارتر هست. پس نباید به او اجازه دهید که به راحتی از چنگ قلاب شما فرار کنه. به او دلایل کافی برای ماندن بدید.

آمار و ارقام هم بد نیست

مثلا اگه تو پست تون میخواید در مورد یه بیماری شایع بنویسید بهتره سری به آمار و ارقام جهانی بزنید و تو همون چند جمله اول کپشن به این نکته اشاره کنید که شیوع این بیماری تو جهان چه قدر هست و چه قدر احتمال داره یه روزی مخاطب شما هم به اون گرفتار بشه و…

یا حتی چیزای به ظاهر بی اهمیت:

مثلا آیا میدونستید که برای اولین بار تو فیلم آلفرد هیچکایک تو سال 1960 توالت تو صفحه نمایش نشون داده شد

خب شاید فکر کنید که این موضوع انقدر بی اهمیت چه طور میتونه باعث جذب مخاطب بشه ؟

خب برای پاسخ این سوال تون فقط کافیه یه سری به اینستاگرام بزنید و ببینید چه طور حتی خودتون هم جذب یه سری عکس ها و عنوان های بی اهمیت مثل اینکه فلان هنر پیشه با فلان کس ازدواج کرد یا طلاق گرفت یا … خیلی چیزای شبیه این میشید

ولی حواس تون باشه که این موضوع بی اهمیت حداقل باید سرگرم کننده و غیر منتظره و جالب باشه تا توجه مخاطب رو جلب کنه .

استفاده از نقل قول 

یکی از شروع های خوب برای کسایی که یه مقدار هم تنبل هستن شروع با یه نقل قول هست . نقل قول تو کپشن میتونه خیلی خوب باشه به شرطی که واقعا اون حرفی که داریم از کسی نقل قول میکنیم خیلی جذاب و خاص و خیره کننده باشه . مثل این :

” ست گودین Seth Godin کارآفرین و سخنران اهل امریکا، میگوید رمز موفقیت یک کسب و کار در 3 کلمه نهفته است: اولین 10 نفر ”

 وگرنه استفاده از یه سری نقل قول های تکراری و بی‌خاصیت و غیر مرتبط نه تنها اصلا خوب نیست که افتضاح هم هست.

بعضی وقت ها هم از کلیشه ها و الگوها استفاده کنید بد نیست

اینکه ما همیشه دوست داریم خاص و منحصر به فرد بنویسیم و خلاقیت داشته باشیم لازمه موفقیت در دنیای تولید محتوا است . اما قطعا در مقایسه با زمانی که شما ساعت ها بنشینید و زل بزنید به کاغذ سفید و در نهایت در اوج افسردگی صفحه را ببندید، بدون اینکه هیچ کلمه ای نوشته باشید بهتر است که گاهی از کلیشه ها و الگوها هم استفاده کنید .

و همیشه در هر کاری برداشتن قدم اول یا به قولی start کار از هر چیزی سخت تر است . پس اگر زمان هایی هست که شما با نوشتن همون کلیشه ها می تونید متن رو شروع کنید و این باعث میشه بتونید ادامه بدید و پیوسته پیش برید حتمای این کار رو بکنید

مثلا میتونید زمان هایی که تو اینستا میچرخید ، هر کپش جذابی که دیدید رو سیو کنید و هر موقع که دچار فلجِ کپشن نویسی شدید از اونها الگو بگیرید.

حرف آخر هم اینکه:

به نظر من کپشن نویسی یه نوع میکروبلاگینگ Microblogging هست . پس خیلی از اصول محتوانویسی جذاب که برای نوشتن محتوای وبلاگ رعایت مکنیم لازمه تو کپشن نویسی هم رعایت کنیم . نه اینکه تو 5 دقیقه آخر نزدیک به انتشار هول هول یه چیزی بنویسیم که فقط خالی نباشه.

چک لیست کپشن نویسی:

√ من با این کپشن چه چیزی به مخاطب میدم : چیزی بهش یاد میدم ؟ سرگرمش میکنم؟میخندونم‌ش؟ …. دقیقا چی بهش میدم؟

√خوندن این کپشن ارزش افزوده ای برای مخاطب داره : حالا به غیر از مفید بودن و ارز ش داشتن و اینا آیا یه چیزی به مخاطب میدم مثل کد تخفیف مثل هدیه یا… ( نه همیشه ولی برای بعضی کپشن ها و تشویق مخاطب به اقدام لازمه )

√آیا این کپشن CTA یا دعوت به اقدام مشخص داره ؟

√آیا ظاهر یا دکوراسیون این کپشن درست و اصولی و جذابه ؟ ( مثلا بین خط های محتوا فاصله سفید کافی گذاشته شده ؟)

√آیا کپشن خط اول و آخر جذابی داره ؟

√برای کپشن هشتگ گذاری خوب کردم ؟

 نمونه کپشن اینستاگرام رایتینا  :

 

نمونه کپشن اینستاگرام

 


 

نمونه کپشن


نمونه کپشن نویسی


 

کپشن نویسی


کپشن نویسی جذاب


کپشن‌نویسی

مینی‌آموزش UX-Writing | دکمه‌نویسی

هدف: یادگیری دکمه‌نویسی و CTA ها ( چه جوری یه دکمه یا لینک رو انقدر جذاب و تاثیرگذار بنویسیم که کاربر روش کلیک کنه؟ )

ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید

کپشن نویسی اینستاگرام به سبک ِ ناتاشا

داستان ” کپشن نویسی اینستاگرام “…

هر 1 لایک … 100تومن پول به حساب تون واریز میشه

هر 1 کامنت ….1000تومن پول به حساب تون واریز میشه

هر 1 سیو  …  10000تومن پول به حساب تون واریز میشه

هر 1اشتراک گذاری …. 100000تومن پول به حساب تون واریز میشه

….

حالا این اعداد و ارقام و محاسبات درآمدتون رو بذارید برای بعد، مهم اینه تا وقتی[ کپشن نویسی جذاب] بلد نباشید و کپشن جذاب ننویسید هیچ کدوم از اینا به حساب تون واریز نمیشه.

چرا اصلا باید کپشن بنویسیم ؟

از اونجایی که خیلی از ماها فکر می‌کنیم اینستاگرام یه شبکه اجتماعی عکس و تصویر محور هست، خیلی موقع ها از کپشن نویسی غافل میشیم و میگیم ولش کن بابا مهم اینجا اینه که یه عکس جذاب از خودم یا محصول بذارم یا یه موشن یا انیمیشن خوب بسازم یا یه ویدئوی جذاب درست کنم و… که همین جا باید بدونید این بی توجهی به کپشن نویسی و هول هولی یه چیزی تو لحظه آخر نوشتن و زدن دکمه انتشار، از دید مخاطب و اینستاگرام یه اشتباه نبخشیدنیه

¯\(ツ)

کپشن اینستاگرام چه نقش مهمی داره ؟

______من از این موضوع که نوشتن کپشن باعث گرفتن لایک و کامنت بیشتر میشه میگذرم و اینکه این لایک و کامنت ها چه تاثیری میتونن روی رشد اینستاگرام ما داشته باشن و فقط به یه سری نکته دیگه اشاره میکنم که شاید کمتر بهش توجه کرده باشید._______

کلمات یه چیز دیگه است !

درسته که میگن یه تصویر 1000ران برابر یه متن میتونه مفهوم رو سریع‌تر انتقال بده، اما یه چیزی رو هم نباید فراموش کنیم، که تصویر در عین حال اینکه سرعت انتقال بالایی داره، ولی خیلی جاها هم نمیتونه به اندازه کلمات مفهومی که میخوایم رو درست و سرراست به مخاطب انتنقال بده . یه جاهایی هست که فقط و فقط گذاشتن یه عکس تمام اون چیزی که میخوایم انتقال بدیم نیست وممکنه کج فهمی هایی ایجاد کنه.

فرض کنید که شما یه سفر به پاریس رفتید و یه عکس هم زیر برج ایفل انداختید، ولی همون زمان یه دزد ناقلا اومده سراغ تون و کل پولی که داشتید رو ازتون دزدیده و کلی ماجرا بعد از این دزدی براتون پیش اومده . به نظرتون تمام این ماجراهارو فقط و فقط با گذاشتن عکس خودتون، زیر برج ایفل با یه لبخندی به پهنای صورت و در حالی که به افق خیره شدید ، میتونید به مخاطب انتقال بدید ؟ 

واقعا میشه ؟

نمیشه دیگه.

عکس محصولات ناقصه 

نباید این رو فراموش کنیم که عکس از محصول هر چه قدر هم که حرفه ای باشه ولی بازم اطلاعات کاملی به مخاطب نمیده. فرض کنید شما یه فروشگاه اینستاگرامی لباس هستید. شما صرفا با گذاشتن عکس لباس هاتون تو تنِ مانکن ها و مدل ها میتونید همه ویژگی های محصولات تون رو به مخاطب انتقال بدید؟ نمیشه دیگه. 

 

 

کپشن شبکه های اجتماعی

مثلا خیلی جاها لازمه شما سایز دقیق شلوار یا بلوز یا مانتو رو بگید، در مورد تنوع رنگش بگید که چه رنگ هایی موجوده، در مورد نحوه ثبت سفارش و نحوه ارسال بگید، در مورد شرایط برگشت کالا بگید و… همه اینا رو میشه تو یه عکس بگید؟  نمیشه دیگه. 

کپشن ها زمان میخرن برای درگیری بیشتر

یکی از چیزهایی که برای الگوریتم های اینستاگرام مهمه تعامل مخاطب با محتوا هست . ما تو اینستاگرام باید مخاطب رو درگیر محتوا کنیم تا تعامل بیشتری با ما نشون بده و مدت زمان بیشتری پیش ما بمونه و سریع نره سراغ یه پیج دیگه . کپشن ها و خصوصا کپشن طولانی اماااااااااااا جذاب و جلب توجه کننده میتونه مخاطب و ذهنش رو به شدت درگیر محتوا و ما بکنه و همین میتونه هم رشد بهتری رو توی اینستاگرام برای ما فراهم کنه و هم اینکه میتونیم ارتباط نزدیک تری با مخاطب بگیریم.

چون از دید الگوریتم اینستاگرام این درگیری با محتوا چیز خیلی خوبی هست و یه امتیاز مثبت برای شما حساب میشه و با یه حساب 2تا 2 تا 4 تایی اینستاگرام اینطوری نتیجه میگیره که شما و محتوای شما و پیج شما و محصولات شما برای مخاطب ها جذاب و خوب هست و شمار رو تو اکسپلور  Explore آدم های بیبشتری میاره و به اونها معرفی میکنه تا شما رو فالو کنن.

تصویر باعث خرید نمیشه ولی کپشن میشه

یه تصویر یاعکس جذاب ممکنه تو نگاه اول مخاطب رو جذب کنه، اما واقعا میتونه ترغیبش کنه به خرید ؟ اصلا اگر ما یه CTA یا یه دعوت به اقدام برای مخاطب نذاریم و باهاش تو کپشن حرف نزنیم، از کجا بفهمه که حالا باید چی کار کنه و چه جوری بخره ؟

مثلا فرض کنید شما یه فروشگاه گل و گیاه مدرن هستید که خدمات مختلفی مثل دیزاین محیط خونه و شرکت ، فروش گل و گیاه آپارتمانی و… انجام میدید. حالا امروز صبح یه عکس خیلی قشنگ از یکی از گلدون هاتون می‌گیرید و می‌ذارید تو اینستاتون بدون هیچ کپشنی . عکس جذابه و مخاطب دوسش داره اما چه اقدامی میکنه ؟ هیچی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی  . عکس رو میبینه و کِیف میکنه و تو دلش میگه “چه قدر قشنگه “و نهایتا برای چند تا از دوستاش هم میفرسته و خداحافظ شما و تمام ! در صورتی که هدف شما فروش این گل و گیاه بوده !  پس اگر هدف فروش داریم قطعا با نوشتن کپشن و توضیح قیمت و ویژگی های نگه داری و شرایط پرداخت و سفارش این گل و گلدون هست که ممکنه فروش تو اینستاگرام داشته باشیم . درسته ؟

کپش نویسی برای اینستاگرام

مشخص شدن نوع پست با کپشن نویسی

خیلی موقع ها هم هست، مخاطب ها به خاطر بی توجهی مُزمن ای که گرفتارش هستن ( همه مون گرفتارش هستیم )، اصلا متوجه نمیشن نوع پست شما چیه و مثلا اگر شما پست آلبومی درست کرده باشید و کلی هم زحمت کشیده باشید برای گرافیکش، ممکنه اصلا اونا ورقش نزن ،ولی با نوشتن و تاکید اینکه این محتوا یه محتوای آلبومی هست، امکان دیده شدن پست رو بیشتر میکنه، چون ممکنه مخاطب چشم ِش مثلا به کلمه / ورق بزنید/  بخوره و بفهمه که پست آلبومیه

 

حتی ویدئو هم بدون کپشن کامل نیست

از اونجایی که این روزا ویدئو و ریلز Reels( ویدئوهای کوتاه چند ثانیه ای ) خیلی پرطرفدار هستن، ممکنه تعداد زیادی از پست های اینستاگرام شما ویدئویی یا ریلز باشه .اما خیلی از مخاطب ها طبق اصل /¯بی‌حوصلگی مخاطب ¯\  تو این روزا حوصله نمیکنن خیلی از ویدئوها رو تا آخر ببینن پس گاهی برای ترغیب مخاطب به دیدن ویدئو تا انتها میتونیم یه سری تشویقی هایی در نظر بگیریم و تو کپشن اعلام کنیم که اگر تا انتهای ویدئو رو ببینن دقیقا میگیم این تشویقی یا این هدیه یا کد تخفیف یا … رو چه جوری میتونن بگیرن  .

و به این شکل و به کمک کپشن ها حتی میتونید بازدید ویدئوهاتون رو هم تا انتها باالا ببرید.

پس اگر تا اینجا فکر میکردید که کشپن اینستاگرام خیلی مهم نیست و عوضش تصویر و گرافیکه که خیلی مهمه باید بگم اشتباهه. البته من نمیگم ها خود اینستاگرام میگه و منابع معتبر دیگه ای مثل  Hootsuite و socialmediaexaminer  میگن .

 

نقش کپشن ها ضاافه کردن جزئیات با ارزش به تصاویر هست

کپشن ها هشتگ‌دونی هستن

کپشن ها جای مناسبی برای هشتگ گذاری هستن . اینجا جاش نیست که در مورد اهمیت هشتگ گذاری تو اینستاگرام حرف بزنیم، ولی اینو بدونید که //مهم‌ان خیلی هم مهم‌ان \\چراییش رو یا خودتون بلدید یا تو مقاله های بعدی بخونید . اما حالا که میدونیم هشتگ گذاری انقد مهمه خب هشتگ ها رو کجا میشه گذاشت. حالا برای اینکه آخر پست تعدادشون زیاد نشه میشه بین متن ها هم اینجوری هشتگ گذاری کرد :

 

پس اگر تا الان ساعت ها و حتی روزها وقت میذاشتید که یه ویدئو ضبط کنید یا یه عکس از خودتون یا یه منظره خاص یا محصول‌تون بگیرید ولی تو 5 دقیقه آخر انتشار هول هول یه چیزی مینوشتید به عنوان کپشن و دکمه انتشار رو میزدید، نکنید اینکارو چون قطعا فرصت های زیادی رو اینجوری از دست میدید و میسوزونید

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||   ایده برای تولید محتوا در اینستاگرام   ||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

چه جوری کپشن اینستاگرام جذاب بنویسیم؟

حالا فرض که متوجه شدیم کپشن مهمه و شاید هم اصلا از اول میدونستیم که کپشن‌نویسی مهمه، حالا اصل مهم اینه بتونیم کپشن های حرفه ای و تاثیرگذار بنویسیم. اینجا میخوام چند تا راهکار بهتون بدم :.

هرم معکوس روزنامه نگاری توی کپشن نویسی جذاب

یه اصلی هست توی تولید محتوا به اسم ” هرم معکوس روزنامه نگاری “:

_________________________________اطلاعات خیلی خیلی مهم ______________________________________

__________________________ جزئیات بیشتر   ___________________________

_______________جزئیات بیشتر____________________

_____جزئیات بیشتر_____

___

که میگه ما تو محتوا مهم‌ترین و حیاتی ترین اطلاعات رو باید همون ابتدای متن به مخاطب بگیم .

کپشن نویسی و کپشن اینستاگرام هم از این قانون مستثنی نیست. ما برای اینکه بتونیم توجه مخاطب رو به کپشن جلب کنیم، باید مهم ترین و جذاب ترین چیزی که میخوایم به مخاطب بگیم رو تو ابتدای کپش بذاریم، چون به احتمال بیشتری خونده میشه.

و از طرفی اگر ما نتونیم تو همون نگاه اول و تو شروع ،توجه مخاطب رو جلب کنیم ،قطعا مخاطب پست رو ترک میکنه و میره سراغ یه پست و یه پیج دیگه .پس هر چیم که تو وَسط مَسط های متن چیز خوب بگیم ممکنه اصلا دیده و خونده نشه وعملا یعنی _هیچ به هیچ_

اینجا اگر خسیس باشی و این حس رو داشته باشی که محتوا رو کِش بدیم و حرف اصلی رو نزنم تا مخاطب رو هی بکشونم بکشونم ….. اشتباهه و باید همون اول اصل حرف رو بزنید .

گربه پرنده در کپشن نویسی!

همونجوری که هر جایی حرف از محتوای تاثیر گذار هست متمایز بودن، خاص بودن و غیر منتظره بودن جزو فاکتورهای مهم هست،قطعا کپشن نویسی هم به همین شکل هست . اینجا هم شما باید محتوا و پیام تون رو به شکل خاص و منحصر به فردی به مخاطب هاتون ارائه بدید، تا بتونید توجه شون رو جلب کنید وگرنه /هیچ به هیچ \.

یه گربه معمولی که داره تو یکی از خیابون های تهران خرامان خرامان خرامان خرامان خرامان خرامان خرامان راه میره و دنبال به تیکه گوشت حلاله 😀 توجه تون رو جلب میکنه یا یه گربه پرنده که تو آسمون باالای سر تون داره پرواز میکنه ؟

دومی دیگه، نه ؟

پس کپشن شما هم تو اینستاگرام یا هر شبکه اجتماعی دیگه ای باید به همین اندازه یا کمتر و بیشتر غیر منتظره باشه برای مخاطب وگرنه به سادگی از کنارش میگذره بدون اینکه بهش توجهی کنه.

 

استفاده به اندازه از آیکون ها

اصلا مُنکر این نمیشم که گاهی گذاشتن آیکون بین متن های کپشنها میتونه جلب توجه کننده باشه و مخاطب رو جذب کنه اما به اندازه!

بعضی ها فکر میکنن هر چه قدر تعداد آیکون رو ببرن بالا  مثلا به جای یه دونه  😀  این تعداد بذارن 😀 😀 😀 😀 😀 😀 😀 😀 😀 😀 😀 😀 😀 😀 😀 توجه مخاطب بیشتر جلب میشه!

خودتون مقایسه کنید دیگه واقعا مسخره میشه و نتیجه برای مخاطب هم کاملا مشخصه.

محتوای ارزشمند 50 %، ظاهر محتوا هم 50 %

این نظر منه، حالا میخواید خودتون هم تست کنید:

شما بهترین کپشن اینستاگرام یا بهترین مقاله وبلاگ دنیا رو هم بنویسید ولی ظاهرش بد باشه کسی نگاهم بهش نمیکنه چه برسه بخواد بخونه .

 

اما همین کپشن رو روی دکوراسیونِ ش کار کنید و بَزک دوزَک‌ِش کنید و اصول خوانایی محتوا رو توش رعایت کنید بینید نتیجه چی میشه . موفقیت یه کشپن یا محتوا فقط و فقططططططططط به ارزش و مفهوم محتوا نیست به ظاهر و دکورش هم ربط داره.

کپشن نویسی با تمام احساسات

احساسات و تحریک احساسی مخاطب ،همه جا و تو همه نوع محتوایی کابرد داره از کپشن نویسی و مقاله وبلاگ و محصول نویسی تا مقدمه نویسی و عنوان نویسی و دکمه نویسی و ….

این دو تا متن رو مثلا با هم مقایسه کنید:

” دیشب تصمیم گرفتم رژیمم رو بالاخره شروع کنم و گیاه خوار بشم . چند برگ کرفس مونده بود ته یخچال و چند تا هم هویج که گذاشتم آب پز بشه برای شامم “

شما چه حسی نسبت به این رژیم پیدا می‌کنید ؟ من که عاشق گیاه خواریم والا با خوندن این متن بیشتر دل زده شدم از گیاه خواری تا ترغیب بشم.

حالا این چی :

” دیشب بالاخره دوره هیجان برانگیز گیاه خوار شدنم شروع شد . از صبحش کلی ذوق و شوق داشتم. از اونجایی که من عاشق غذاهای رنگی رنگی و به قولی رنگین کمون سبزیجاتم، صبح زود رفتم خرید و با یه دست پر از سلامتی برگشتم خونه … نمیدونید چه حس عجیبی داشت، شنا کردن این همه سبزیجات رنگاوارنگ تو حوض ظرفشویی ….. خرچ خرچ خرچ …. وای چه صدای محشری . صدای خُرد شدن هویج ها….. ترکیب عطر رُز ماری و فلفل بوی بهشت میداد ….. یه بشقاب سفید برداشتم درست مثل یه بوم نقاشی و شروع کردم به چیدن سبزیجات توش درست مثل کشیدن یه نقاشی …. “

من با اینکه همین الان ناهار خوردم ، ولی هوس کردم که از این بشقاب هم یه کم بِچشم . شما چی ؟

پس دیدید چه قدر درگیر کردن حس های مختلف مخاطب مثل بویایی و چشایی و لامسه و…در کنار احساساتی مثل غم و هیجان و کنجکاوی و… چه قدر میتونه روی تاثیرگذاری محتوامون اثر بذاره و اونو  1000000000  برابرکنه

داستان بگو ، قصه بگو ، نامه اداری ننویس

این دو تا کپشن رو با هم مقایسه کنید :

این رو:

“دیروز زبعد از مدت ها بالاخره تصمیم رو گرفتم که رژیم غذاییم رو تغییر بدم و این چربی های لعنتی رو آب کنم و از شرشون خلاص بشم.”

با این :

“چند روز پیش جشن تولد لاله بود. حدود دو ماه قبل بود که لاله گفت می‌خواد برای تولد امسالش یه جشن مفصل بگیره . از دو ماه پیش لحظه شماری میکردم برای رسیدن این شب.همون موقع از اونجایی که عادت دارم همیشه کارهام رو زودتر از دقیقه 90 انجام بدم، رفتم پاساژ میلاد و یه پیرهن کوتاه زرد خوشگل گرفتم ….

…اما اما اما چشم تون روز بد نبینه و این تجربه من رو هیچ وقت نداشته باشید . دیروز که اومدم پیرهن رو بپوشم، هر چی می‌کشیدم باالا هی میدیم به یه جایی گیر میکنه کم مونده بود پاره باشه، ولی هیچ تکون نمیخورد. یعنی این پهلوهای لعنتییییییییییییییییییییی تو این دو ماه انقدر بزرگ شده بودن!

خلاصه با کمک چند نفر از اعضای خانواده هر جور بود پیرهن زردم رو از بین تپه های گوشت و چربی رد کردم و پوشیدم اما ماجرا به اینجا تموم نشد . اصل قضیه مونده بود. بالا کشیدن زیپ . من بکش مامانم بکش من بکش مامانم بکش . تقققققققققققققققققققققققق زیپ در رفت و تیرخلاص رو بهم زد که دیگه امکان نداره بتونم اون پیرهن زرد قشنگم رو توی تولد بپوشم

اونشب و با یه شلوار پیژامه ای گشاد و یه تونیک گشادتر و با چشمی گریون گذروندم اما مگه اون صحنه از جلوی چشمم میرفت کنار . هر وقت که چیپس میدیدم یاد پیرهن زردم و لحظه ترکیدنش میافتادم ، هر وقت کره میدیدم یاد پیرهن زردم و لحظه ترکیدنش میافتادم و لب نمیزدم و…

خلاصه درسته پیرهن زرد قشنگم تیکه تیکه شد اما باعث شد دیگه خوردن چیزای پُر کالری و چاق کننده برام یه کابوس بشه و راحت تر بذارم شون کنار .  شما هم از این تجربه ها داشتید؟

خب دیدید چی شد ؟ اضافه کردن داستان به متن کپشن ها میتونه توی تعامل با مخاطب معجزه کنه

|||||||||||||||||||||||||||||||    تکنیک داستان سرایی در تولید محتوا [ اسفناج‌خورون!]   |||||||||||||||||||||||||||||||||||||

تو کپشن نویسی خورت رو رها کن و سانسور نکن

یه زمانی من خودم رو سانسور میکردم و سعی میکردم مثل بقیه محتوابنویسیم ” خب شما باید بدانید که برای نوشتن یک عدد کپشن بسیار با کیفیت لازم است به این نکات توجه بفرمایید…… ” ول کن بابا من آدم اینجوری نوشتن نیستم . بعد خودم رو رها کردم و گذاشتم همونجوری که حرف میزنم بنویسیم و همه چیز برام شیرین شد و نوشتن شد رسالتم تو این دنیا.

من به سبک ناتاشا مینویسم شما هم به سبک خودتون بنویسید.

یه سبکی که منحصرا برای خودت باشه، نه کپی نخ نمای کار دیگران . این هم توی هر نوع تولید محتوایی مهمه اما تو کپشن نویسی شبکه های اجتماعی مهم تر هم هست . مثلا این کپشن رو ببین :

 

کپشن شما حتما CTA باید داشته باشه

کپشن بی CTA یا دعوت به اقدام مثل یه تیری میمونه که بدون هدف تو هوا پرتاب شده و ممکنه هر جایی بخوره و هر خسارتی به بار بیاره!مثلا بُخوره تو چشم یه نفر و کورش کنه ، ممکنه بخوره به دیوار ،ممکنه … اما اگر یه هدف یا سیبل هدف گذاری جلومون باشه و به هدف مرکز اون دایره تیر رو پرتاب کنیم قطعا میدونیم کجا بخوره زدیم به هدف و حدودا باید کجا پرتاب کنیم .

پس تمام تلاش مون رو می‌کنیم که به هدف بزنیم، حالا ممکنه اون وسط بخوره یا یه کم اینور و اونور .

در مورد محتوا هم همینه . تا وقتی خودمون ندونیم چی میخوایم و هدف مون از نوشتن کپش چیه نه میتونیم متن رو خوب بنویسیم نه میتونیم روی مخاطب تاثیری بذاریم . کپشنی که به هدف کامنت گذاری بیشتر نوشته میشه کاملا متفاوته با کپشنی که به هدف اشتراک گذاری بیشتر نوشته میشه  پس هر کپشنی باید بر اساس یه هدف خاصی نوشته بشه و اقدام به عمل یا CTA خاصی هم داشته باشه.

( CTA چیه ؟ اون چیز یا کاریه که ما می‌خوایم مخاطب بعد از خوندن، دیدن یا شنیدن محتوا انجامش بده . بعضی وقت ها مثلا ثبت ایمیله ،بعضی وقت ها زدن دکمه خرید، بعضی وقت ها نوشتن کامنت ه و…)

 

سوال پرسیدن در کپشن نویسی

یکی از بهترین راه ها بعد از داستان گویی و محتوای احساسی و اینا برای هُل دادن مخاطب برای تعامل بیشتر ، سوال پرسیدن هست . اونم یه سوال هایی که مخاطب رو ترغیب کنه به پاسخ دادن.

مثلا اینکه بنویسیم ” لطفا شما 15 نمونه دیگر از چیزی که گفتیم را مثال بزنید”  یا  اینکه ” نظر شما در این مورد چیست  ؟ “و … خیلی شاید جواب نده . از هیچی بهتره، اما قطعا اون حس پاسخگویی رو تو مخاطب ایجاد نمی‌کنه . پس بهتره سوال هایی بپرسیم که مخاطب اینجور حس کنه که باید و باید جواب بده وگرنه از بقیه عقب افتاده یا این جور حس کنه که با دوستش داره حر ف میزنه و نیاز داره که درددل کنه یا ازش بخوایم سوال هاش رو از ما بپرسه و..

مثلا من چند وقت پیش داشتم یه مقاله می‌خوندم که مقدمه اش با این سوال شروع شده بود :

شما ترجیح میدید با یه اردک به اندازه یه اسب مبارزه کنید یا با 100 تا اسب به اندازه یه اردک ؟

و من خودم تو همین قلاب افتادم و 1 ساعت داشتم فکر میکردم که واقعا کدومش رو ترجیح میدم و آخر سر هم به این نتیجه رسیدم که ترجیح میدم با 100 تا اسب به اندازه اردک مبارزه کنم تا یه اردک اون قدر گنده 😆 

 تکرار نکنید !

احتیاط : زیر نویس عکس هاتون رو یا چیزی که تو عکسِ پست تون نوشتید رو توی اولین جمله کپشن تکرار نکنید.

بدترین راه نوشتن یه کپشن جذاب اینه که بیاید دوباره اون چیزی که تو عکس مشخص هست رو توضیح بدید و به جای اینکه از این فرصت استثنایی جذب مخاطب استفاده کنید با تکرار، این فرصت رو بسوزونید .

مثلا اگر پست تون درباره : 7 راه غلبه بر استرس در محیط کاری به کمک مدیتیشن هست

کپشن اشتباه : ما در این مقاله قصد داریم در مورد 7 راه کاربرددی برای غلبه بر استرس در محیط کاری به کمک تکنیک مدیتیشن صحبت کنیم

پس به جای سوزوندن فرصت تون از این فرصت استفاده کنید و مخاطب رو با یه قلاب قوی تر گیرش بندازید تا ادامه کپشن رو با ولع بخونه.

 جمله «رفتن دلیل نمی‌خواهد، ماندن دلیل می‌خواهد» رو همیشه گوشه ذهن تون داشته باشید زمانی که میخواید تولید محتوای متنی کنید. مخاطب شما از ماهی لغزنده‌تر و از الکل فرارتر هست. پس نباید به او اجازه دهید که به راحتی از چنگ قلاب شما فرار کنه. به او دلایل کافی برای ماندن بدید.

آمار و ارقام هم بد نیست

مثلا اگه تو پست تون میخواید در مورد یه بیماری شایع بنویسید بهتره سری به آمار و ارقام جهانی بزنید و تو همون چند جمله اول کپشن به این نکته اشاره کنید که شیوع این بیماری تو جهان چه قدر هست و چه قدر احتمال داره یه روزی مخاطب شما هم به اون گرفتار بشه و…

یا حتی چیزای به ظاهر بی اهمیت:

مثلا آیا میدونستید که برای اولین بار تو فیلم آلفرد هیچکایک تو سال 1960 توالت تو صفحه نمایش نشون داده شد

خب شاید فکر کنید که این موضوع انقدر بی اهمیت چه طور میتونه باعث جذب مخاطب بشه ؟

خب برای پاسخ این سوال تون فقط کافیه یه سری به اینستاگرام بزنید و ببینید چه طور حتی خودتون هم جذب یه سری عکس ها و عنوان های بی اهمیت مثل اینکه فلان هنر پیشه با فلان کس ازدواج کرد یا طلاق گرفت یا … خیلی چیزای شبیه این میشید

ولی حواس تون باشه که این موضوع بی اهمیت حداقل باید سرگرم کننده و غیر منتظره و جالب باشه تا توجه مخاطب رو جلب کنه .

استفاده از نقل قول 

یکی از شروع های خوب برای کسایی که یه مقدار هم تنبل هستن شروع با یه نقل قول هست . نقل قول تو کپشن میتونه خیلی خوب باشه به شرطی که واقعا اون حرفی که داریم از کسی نقل قول میکنیم خیلی جذاب و خاص و خیره کننده باشه . مثل این :

” ست گودین Seth Godin کارآفرین و سخنران اهل امریکا، میگوید رمز موفقیت یک کسب و کار در 3 کلمه نهفته است: اولین 10 نفر ”

 وگرنه استفاده از یه سری نقل قول های تکراری و بی‌خاصیت و غیر مرتبط نه تنها اصلا خوب نیست که افتضاح هم هست.

بعضی وقت ها هم از کلیشه ها و الگوها استفاده کنید بد نیست

اینکه ما همیشه دوست داریم خاص و منحصر به فرد بنویسیم و خلاقیت داشته باشیم لازمه موفقیت در دنیای تولید محتوا است . اما قطعا در مقایسه با زمانی که شما ساعت ها بنشینید و زل بزنید به کاغذ سفید و در نهایت در اوج افسردگی صفحه را ببندید، بدون اینکه هیچ کلمه ای نوشته باشید بهتر است که گاهی از کلیشه ها و الگوها هم استفاده کنید .

و همیشه در هر کاری برداشتن قدم اول یا به قولی start کار از هر چیزی سخت تر است . پس اگر زمان هایی هست که شما با نوشتن همون کلیشه ها می تونید متن رو شروع کنید و این باعث میشه بتونید ادامه بدید و پیوسته پیش برید حتمای این کار رو بکنید

مثلا میتونید زمان هایی که تو اینستا میچرخید ، هر کپش جذابی که دیدید رو سیو کنید و هر موقع که دچار فلجِ کپشن نویسی شدید از اونها الگو بگیرید.

حرف آخر هم اینکه:

به نظر من کپشن نویسی یه نوع میکروبلاگینگ Microblogging هست . پس خیلی از اصول محتوانویسی جذاب که برای نوشتن محتوای وبلاگ رعایت مکنیم لازمه تو کپشن نویسی هم رعایت کنیم . نه اینکه تو 5 دقیقه آخر نزدیک به انتشار هول هول یه چیزی بنویسیم که فقط خالی نباشه.

چک لیست کپشن نویسی:

√ من با این کپشن چه چیزی به مخاطب میدم : چیزی بهش یاد میدم ؟ سرگرمش میکنم؟میخندونم‌ش؟ …. دقیقا چی بهش میدم؟

√خوندن این کپشن ارزش افزوده ای برای مخاطب داره : حالا به غیر از مفید بودن و ارز ش داشتن و اینا آیا یه چیزی به مخاطب میدم مثل کد تخفیف مثل هدیه یا… ( نه همیشه ولی برای بعضی کپشن ها و تشویق مخاطب به اقدام لازمه )

√آیا این کپشن CTA یا دعوت به اقدام مشخص داره ؟

√آیا ظاهر یا دکوراسیون این کپشن درست و اصولی و جذابه ؟ ( مثلا بین خط های محتوا فاصله سفید کافی گذاشته شده ؟)

√آیا کپشن خط اول و آخر جذابی داره ؟

√برای کپشن هشتگ گذاری خوب کردم ؟

 نمونه کپشن اینستاگرام رایتینا  :

 

نمونه کپشن اینستاگرام

 


 

نمونه کپشن


نمونه کپشن نویسی


 

کپشن نویسی


کپشن نویسی جذاب


کپشن‌نویسی

ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید
فهرست