یادمه تا همین چند وقت پیش تو وبلاگنویسی فاجعه بودم و وقتی میخواستم یه مقاله وبلاگ برای رایتینا یا هر مجموعهای که باهاشون کار میکردم به عنوان فریلنسر تولید محتوا بنویسم، دقیقا یادمه کم کماش حداقل برای هر مقاله باید یه 3-4 روزی وقت میذاشتم. نه اینکه مثلا فکر کنید 1 ساعت یا 2 ساعت در روزهااااااا،نه ، دقیقا روزی 8-9 ساعت درگیربودم و زیر کلی کارلِه میشدم، ولی عملا شب که میشد اصلا از خودم و نتیجه کار اون روزم راضی نبودم و با یه چشم خسته و خون افتاده و با یه ذهن خسته تر از اون و با یه اضطراب مزمن از پیش نرفتن کارها، میرفتم تو رختخواب.
وبلاگ چیه ؟ وبلاگ تجاری به چی میگن؟
مشکل من توی وبلاگنویسی و محتوانویسی چی بود؟
تعداد بیشتر مقاله یا مقاله با کیفیت؟!
من از چند جهت ماجرای نوشتن محتوام رو بررسی کردم و فهمیدم و مطمئن شدم که این مسیری که دارم پیش میرم به ناکجاآباد میره و یه مشکلی وجود داره که باید پیداش کنم؛
1- از مقایسه خودم با خیلی از دوستهای محتوانویسم مثل شاهین کلانتری عزیز که یادمه اون روزها دیگه کم کماش روزی یه مقاله رو منتشر میکرد یا حتی با یه سری نویسندهها و وبلاگنویسهای ملیتهای دیگه، مثل ست گادین Seth Godin که سالهاست که به صورت روزانه و دائمی وبلاگنویسی میکنه ( این روند با ثبات خیلی مهمه ها، نه 10 روز پشت سر هم، 10 سال یعنی 10 تا 365 روز پشتسرهم و بدون هیچ وقفهای روزی یه مقاله منتشر کردن ) فهمیدم که یه جای کار من میلنگه. حالا درسته که نباید خیلی مقایسه “اونجوری” کنیم و آدمها با آدمها فرق میکنن و هر کسی قابلیتها و تواناییهای خودش رو داره و متفاوته، اما مقایسه “اینجوری” به نظرم خیلی درسته. چون باید یه سری استاندارد حداقلی برای خودمون در نظر بگیریم و با اون استاندارد خودمون رو ارزیابی بکنیم.
2- از مقایسه خودم با خودم هم باز فهمیدم که یه جای کار میلنگه. من هر روز بیشتر و بیشتر تو کار نوشتن غرق میشدم و کار میکردم، ولی هر روز کمتر و کمتراز قبل نتیجه میگرفتم و خروجی داشتم.
این موقع بود که دیگه حس کردم مشکل جدیای وجود داره و باید حلش کنم.
ذهنِ وراج ِ تنبل چی میگه؟
البته همون موقع که شک کردم که اصلا مشکلی وجود داره، اول ذهن حاضر جواب و وراج ِ تنبلم شروع کرد به بهونه آوردن که، «نه، ببین، خب تو برات تعداد و کمیت که مهم نیست، مهمتر ازاینکه چند تا در روز محتوا منتشر کنی، کیفیت محتواست که مهمه، پس حالا مهم نیست که هفتهای یه دونه محتوا بیرون میدی و بعضی هفتهها هم میشه که به ماه تبدیل میشه و یه مقاله هم نمینویسی روی رایتینا، اما مهم اینه که بعد از اون مدت یه مقاله “درست و حسابی و مفصل و با کیفیت” منتشر میکنی.» یه خزعبلاتی مثل این چیزا. نه اینکه از اول بدونم اینا خزعبلات ذهن وراج و کمالگرامه، نه، از اونجایی که جلسات تراپی زیادی تو این سالها رفتم و همونها باعث شده که بتونم یه کمی ذهن وراج و کمالگرام رو تحت کنترل بگیرم، شروع کردم به “واقعی فکر کردن” به اون چیزی که داره اتفاق میافته.
مشکلِ نداشتن روالکاری، چرخه کاری یا Workflow در وبلاگنویسی
اول از هر چیزی متوجه شدم که؛
1- محتوای با کیفیت متولد نمیشه، به مرور ساخته میشه وکیفیت محتوا اتفاقا توی تدوام و استمرار توی منتشر کردن محتواهای زیاده، نه صرفا روزها تلاش کردن برای نوشتن یه محتوای خاص.
2- من به شدت دچار شلوغی ذهنی شده بودم و ساعتها پشت لپ تاپ بودم ولی در واقعیت اصلا نمیدونستم چی کار دارم میکنم و به کجا میخوام برسم.
3- بعضی وقت ها میشد که برای پیدا کردن یه ایده “خیلی خاص” ( احمقانه ترین فکر ممکن توی وبلاگ نویسی و محتوانویسی) ساعت ها یا شاید هم روزها وقت میذاشتم و در نهایت هم اتفاقا نه تنها به یه ایده خاص و خفن نمیرسیدم، که اتفاقا دم دست ترین ایده رو در نهایت انتخاب میکردم.
4- بعضی وقت ها ایده رو هم داشتم، ولی روزها توی منابع مختلف گم میشدم و ساعتها درگیر هر چیز پرت و پلایی میشدم. یعنی یه دفعه میدیدم یه روز کامل گذشته و من 50 تا تب Tab تو کروم Chrome باز کردم و هی دارم بین مقالهها وول میخورم و تبها رو بالا و پایین میکنم.
و اینجا بود که فهمیدم مشکل من اینه که هیچ سیستم یا هیچ روال کاری مشخصی برای نوشتن یه مقاله وبلاگ نداشتم. ( نه اینکه یه دفعه بهم وحی بشهها، نه رفتم کلی گشتم و سرچ کردم تا رسیدم به این نکته ،که اون قسمت رو اینجا حذف کردم)
موضوع وبلاگ پولساز یا پرترافیک ( با بررسی13360 مقاله)
3 بخش مهم وبلاگنویسی
من برای اینکه بتونم با الگو گرفتن از روال کاری دیگران، روال مخصوص خودم رو پیدا کنم ،اومدم وظایف و کارهای مربوط به وبلاگنویسی رو به این بخشها تقسیم کردم:
1- مرحله Capturing یعنی مرحله پیدا کردن و ثبت ایده های اولیه و موضوعها و چیزهایی که میخوایم در موردش بنویسیم؛
2- مرحله نوشتن و انتشار (این اتفاقا بر عکس نظر خیلیها به نظر من ساده ترین بخش ماجراست)؛
3- مرحله ترویج یا تبلیغ محتوا برای خونده شدن بیشتر( که از نظر من اتفاقا سختترین بخش ماجراست)
و جالبه که من تو گذشته به شدت غرق مرحله 1 و 2 بودم و کلا مرحله 3ومی وجود نداشت برام. به محض اینکه محتوا رو منتشر میکردم ، یه نفس راحتی میکشیدم و میرفتم سراغ محتوای بعدی. فکر میکردم دیگه ” محتوا” و ” مقاله وبلاگ” که دیگه نیاز به تبلیغ نداره ،هر کی بخواد پیداش میکنه و میخونه دیگه! در صورتی که این “احمقانه ترین طرز فکر” ممکن تو این روزای اشباع شدن محتوایی هست. تو این بمباران محتوا، ما باید از طریق راه های مختلف محتوامون رو جلوی چشم مخاطب هامون بذاریم تا اصلا اون رو ببینه حالا تا برسه به اینکه تصمیم بگیره بخوندش یا نه، ولی تو اون زمان من به شدت جوگیر بودم و فکر میکردم انقدر ” محتوای با کیفیت منتشر میکنم که مخاطب براش سر و دست میشکنه ولی وقتی بعد از یه مدتی میرفتم Search Console رو نگاه میکردم کلا ناامید میشدم از هر چی نوشتنه، کلا تو 1 ماه مثلا 25 نفر مقاله رو خونده بودن!
تولید محتوای وبلاگ در 5 قدم با 18 فرمول ساده
روال کار وبلاگنویسی یا Blog Workflow یعنی چی؟
روال کار یا گردش کار همونجوری که از اسمش پیداست، یعنی یه چرخه تکرارپذیر که ما برای انجام یه کار و نتیجه گرفتن از یه کار طراحی میکنیم و طبق این روال کاری که طراحی کردیم، از نقطه 0 شروع میکنیم، مراحل رو طی میکنیم و پیش میریم تا به نتیجه پیش بینی شده برسیم.
2 تا نکته یا کلمه کلیدی مهم تو گردش کار یا workflow هر چیزی اینه:
قابل تکرار بودن
و
واضح بودن
یعنی اگه قراره برای نوشتن هر دونه محتوا یا مقاله دوباره برگردیم و تک به تک مراحل رو تغییر بدیم، قطعا دیگه اینجا نوشتن و طراحی این Workflow نمیتونه کمکی به ما بکنه.
یه روال کاری باید انقدر واضح و ساده باشه که اگرحتی یه نفر دیگه بدون حضور ما اون دستورالعمل رو خوند و خواست اجرا کنه، بتونه.
چه جوری چرخه کار یا روال کاری وبلاگنویسی برای خودمون بسازیم؟
من اومدم چیکار کردم؟
اومدم چیزی حدود یکماه، تمام اون کارهایی که برای نوشتن یه مقاله وبلاگ انجام میدادم رو مو به مو نوشتم. بعد همه اونها رو گذاشتم کنار هم و اون چیزهایی که مشترک بود تو اکثر موارد رو جدا کردم، بعد به ترتیب شروع کردم به لیست کردنشون. چیزی که بیرون اومد این بود:
- پیدا کردن موضوعی که میخوام بنویسیم یا ایده سازی
- تحقیق در مورد کلمه کلیدی مرتبط با موضوع
- نوشتن یه طرح کلی یا Outline برای مقاله
- تحقیق و پیدا کردن اطلاعات خام اولیه برای نوشتن مقاله
- نوشتن مقاله (البته این خودش کلی ریزمرحله داره )
- پیدا کردن یا طراحی یه تصویر اختصاصی برای مقاله
- اضافه کردن لینک ها یا CTA ها
- ویرایش و بررسی تایپی و دیکتهای
- بررسی و ویرایش محتوا از لحاظ سئویی
- ویرایش محتوا از لحاظ ظاهر محتوا و خوانایی
- انتشار محتوا
- پخش کردن محتوا یا ترویج محتوا یا تبلیغ محتوا مثلا تو شبکههای اجتماعی
- به روزرسانی محتوا بعد از یه مدت
خب این اونچیزی بود که من بهش رسیدم. تا اینجای کار رو احتمالا شما هم بارها انجام دادید، درسته که تا اینجای کار هم ما به یه چک لیستی از کارهای لازم وبلاگنویسی رسیدیم و قطعا لازمه برای مدیریت وبلاگنویسی اما بازهم صرفا با لیست کردن و نوشتن این مراحل، اتفاق خاصی توی وبلاگنویسی و سرعت نوشتن مقاله نمیافته.
چیدن روال کاری بر اساس تعداد و فرکانس زمانی
خیلی از ماها توی وبلاگنویسی هم دنبال رو بقیه هستیم و گرفتار چشم و همچشمی محتوایی میشیم. یعنی مثلا چون قُلی و قَنبر و صُغری و کُبری و فلان کسب و کار و سایت، هر روز روزی 3 تا مقاله منتشر میکنن ما هم باید بکنیم و فکر میکنیم ما هم همون جواب اونا رو میگیریم.
اما واقعیت اینه که اصلا اینجوری نیست. یه کسب و کاری ممکنه واقعا نیاز محتواییش هفته ای یه دونه یا نهایتا دو تا مقاله باشه( مثلا مثل یکی از مشتریهای ما که در زمینه تجهیزات و شیرآلات صنعتی و کارخونه ای فعالیت میکردن) یه کسب و کار و وب سایتی هم ممکنه روزی 10 تا مقاله باشه ( مثل یه مجله اینترنتی مثل سایت چهطور) .
این تعداد کاملا به نوع وبلاگ شما و کسب و کار شما ربط پیدا میکنه. پس اول از هر چیزی باید این تعداد و فرکانس رو مشخص کنید. بعد بر اساس اون بیاید برنامهریزی کنید و روال کاری خودتون رو بچینید. ( مثلا من اومدم مشخص کردم که رایتینا حتما نیاز به روزی یه دونه مقاله رو داره دیگه )
از قانون “حذف” استفاده کنید
یه بار دیگه بیاید با چشم بازتر و واقع بینانهتر روال کاری خودتون و وظایفی که در نظر گرفتید رو بررسی کنید، ببینید واقعا به این کاری که نوشتید تو شرایط فعلی نیاز دارید.
مثلا من خودم رو 7-8 ماهه به شدت تحت فشار گذاشته بودم که من باید یه کانال یوتیوب YouTube داشته باشم و محتواهایی که مینویسم رو تبدیل به ویدئو یوتیوب هم بکنم. به خاطر همین تو مرحله ترویج محتوا یکی از چیزهایی که نوشته بودم همین بود. ولی نمیشد که نمیشد. به چند دلیل. مهمتریناش این بود که من به شدت آدم ویدئوگریزی هستم به خاطر درونگرا بودنم و هر بار یه جورایی از ضبط ویدئو و تبدیل محتوا به ویدئو فرار میکردم و هر بارکه این قدم یا این مرحله از کار انجام نمیشد حس بی اعتماد به نفسیم شدت میگرفت و ناامید میشدم و تمام اون همه زحمتی هم کشیده بودم تا این مرحله دود میشد تو ذهنم میرفت رو هوا.
در صورتی که کافی بود که از قانون ” حذف” استفاده کنم و اون چیزی که واقعا الان به هر دلیلی نیاز بهش ندارم یا نمیتونم اجراش کنم رو از روال کاری تولیدمحتوام حذف میکردم. که در نهایت این کار رو هم کردم و الان یه وبلاگنویس راضی و خوشحالام. ( حالا ممکنه چند ماهه دیگه به این آمادگی برسم که بتونم ویدئو یوتیوب هم منتشر کنم و اتفاقا این مورد رو به روال کاریم اضافه کنم ولی الان زمانش نیست)
از قانون ” ترکیب” استفاده کنید
خب تو نکته قبلی گفتم هر جا که حس کردید الان زمان مناسب این کار نیست یا الان نباید روی این بخش از محتوا کار کنم بهتره که حذفش کنید. حالا اینجا میگم یه جاهایی بهتره کارها رو با هم ترکیب کنید. مثلا خیلی جاها وقتی یه مقالهای مینویسیم قطعا بهتره همزمان باهاش اون محتواهایی هم که چکیده اون مقاله هست و میخوایم توی اینستاگرام یا لینکدین یا هر شبکه اجتماعی دیگهای منتشر کنیم رو هم ازش در بیاریم. دقیقا تو همون زمانی که ذهنمون از اون ایده پُره و تازه مقاله تموم شده. نمیذاریم که مثلا 5 روز دیگه که میخوایم این پست رو منتشر کنیم دوباره برگردیم و شروع کنیم به نوشتن کپسن این پست. یا مثلا خیلی موقع ها همون روز همون متن رو تبدیل به پادکست میکنم که همزمان با متن نسخه صوتی محتوا رو هم منتشر کنم. اینجوری قطعا زمانی که برای هر بخش لازمه نصف و حتی کمتر میشه، نسبت به زمانی که کار رو رها کنیم و دوباره روزهای دیگه برگردیم بهش و بخوایم این قسمت از کار رو انجام بدیم.
از تم Theme محتوایی هفتگی یا ماهانه استفاده کنید
تجربه به من میگه که یکی از بدترین حالتها تو محتوانویسی پراکنده نویسی هست. یعنی امروز در مورد شرق بنویسیم فردا غرب پس فردا شمال پس پسون فردا جنوب. این پراکندگی موضوعی قطعا پراکندگی منبع هم میاره و همین باعث میشه که اوضاع شلوغ و پُلوغ بشه و همین هم باعث هدر رفتن زمان و نتیجه نگرفتن میشه. از طرف دیگه پیدا کردن ایده در حالتی که محتواهای وبلاگ مون هیچ ساختار و دسته بندی موضوعیای ندارن میتونه سخت ترین کار عالم باشه.
اما من جدیدا یاد گرفتم که اینجوری پیش برم: یه موضوع واحد و بزرگ رو انتخاب میکنم، مثلا “سبک زندگی فریلنسری”، بعد شروع میکنم هر چیزی که به ذهنم میرسه یا تو جستجوهام بهش میرسم که مربوط به این موضوع یا ایده هست رو ثبت کردن تو بانک ایدههام . بعد تو یه زمانی که مشخص میکنم تو تقویم محتوایی، میرم سراغ این موضوع و به ترتیب هر روز در مورد یکی از ایده ها و عنوان هایی که مرتبط با این موضوع هست شروع میکنم به نوشتن مقاله. سرعت کار من اینجوری چندین برابر میشه نسبت به زمانی که گرفتار پراکندهنویسی بودم . همین الان خودتون فکر کنید دیگه، اینکه شما تو یه هفته در مورد یه حوزه مشخص و یه موضوع مقاله بنویسید راحتتره و سریعتر پیش میرید یا اینکه هر روز در مورد 3 تا حوزه مختلف و کاملا بیربط به هم مقاله بنویسید؟
..پس به خاطرهمین من برای خودم تم هفتگی در نظر میگیرم. مثلا همین هفته تمرکزم روی موضوع اصلی: انواع محتوای متنی —-> مقالات وبلاگ هستش و کلی ایده و عنوان هم نوشتم برای این موضوع که بخوام این هفته در موردشون مقاله بنویسم: مثلا همین روال کاری نوشتن مقاله وبلاگ –انواع مقاله وبلاگ از لحاظ سایز- مقدمه نویسی- بدنه نویسی – CTA ها و…
کسب درآمد از وبلاگ نویسی { حداقل روزی 220 هزار تومن }
برای ساختن یه Workflowو وبلاگنویسی منسجم و سریع اینها رو رعایت کنید:
–سادگی: یکی از بدترین سمهایی که همیشه من رو تو خیلی چیزها عقب میندازه همینه که خیلی موقعها کارها رو خیلی پیچیده میکنم. یعنی مثلا میخوام یه برنامه روزانه بنویسم برای کارها، میرم سراغ 75 تا از جدیدترین اپهای مدیریت زمان و همه اونها رو دانلود میکنم و تست میکنم و کلی ویدئو نگاه میکنم که کار کردن باهاشون رو یاد بگیرم و…. وِل کن بابا. واقعا به این چیزها نیاز نیست. ( این رو از یه کمالگرای ِ چندین ساله میشنوید که الان تونسته کنترلش کنه) .
واقعا همین چیدن روال کاری و چرخه تولید محتوا رو با یه مداد و کاغذ هم میشه نوشت. پس تا جایی که ممکنه کارها رو ساده کنیم تا انجام بشن.
واقعا مهم نیست که از چه ابزاری استفاده میکنید. من یه زمانی رو کاغذ مینوشتم، یه زمانی تو ترلوTrello، یه زمانی توی Keep Note و الان هم توی نوشن Notion. اما واقعا اینجا ابزار، خیلی مهم نیست، مهم اینه که به سادهترین شکل ممکن و سریع ترین حالت ممکن اون چیزی که تو ذهن تون دارید رو بتونید یه جایی ثبت کنید که همیشه جلوی چشم تون باشه.
– به مغزتون اطمینان نکنید: یه ضرب المثل یا نمیدونم جمله معروفی هست که میگه حتی کم رنگ ترین خودکارها هم از تیزهوش ترین و حافظهخوبترین آدم ها بهتر و موندگارتر هستن برای ثبت چیزها. پس خواهشا نرید توی این فاز که من تو ذهنم همه اینا رو میدونم و انجام میدم دیگه. نکنید این کار رو و بنویسید و ببینید چه اتفاقی میافته!
–واقع بینانه باشید : باید بدونید دقیقا نوشتن یه مقاله وبلاگ از نقطه 0 یعنی انتخاب ایده تا زدن دکمه انتشار دقیقا چه قدر “برای شما” زمان میبره. مثلا اگر شما طبق تجربه ای که دارید میدونید که حدودا در حال حاضر 10-12 ساعت از شما وقت میگیره قطعا و اصلا واقع بینانه نیست که بیاید توی تقویم محتواییتون هر روز نوشتن یه مقاله وبلاگ رو بذارید چون نمیرسید بهش وناامید میشید.
– من میگم Workflow هر کسی باید شخصی سازی شده برای خودش باشه نه کپی دیگران : چیزی که من اینجا دارم میگم این نیست که شما بیاید این روال کاری من رو کپی کنید و دقیقا همون رو اجرا کنید و موفق بشید! این که خُزَعبلاته. من اول از هر چیزی میخوام این رو بهتون اثبات کنم که شما برای موفقیت توی وبلاگنویسی و محتوانویسی حتما به یه روال کاری مختص به خودتون یا یه چک لیست انجام کارها نیاز دارید که در کنار اینکه به شما میگه چه کارهایی باید انجام بدید به ترتیب میگه هر کدوم رو مجاز هستید تا چه قدر طولش بدید که این خیلی مهم تر از اولیه.
و این دقیقا چیزیه که شما باید طبق شرایط شخصی خودتون بنویسید.
–محدودیت زمانی بذارید : من توی وبلاگ نویسی واقعا به این نتیجه رسیدم که اتفاقا محدودیت، خصوصا از نوع زمانیاش میتونه منجر به خلاقیت بیشتر توی محتوا و همین طور کیفیت بهتر محتوا باشه. بهترین محتواهایی که نوشتم دقیقا همونهایی بودن که کلا برای نوشتن شون به هر دلیلی 1-2 ساعت بیشتر وقت نداشتم ،چه برای رایتینا ( مثلا این صفحه سفارش محتوا برای رایتینا رو توی 2 ساعت جمعش کردم) چه برای کارفرماها و بدترین محتواها هم اونایی بودن که حداقل حداقلش دو سه هفته ای براشون وقت داشتم و تو توهم این بودم که دارم کار با کیفیت انجام میدم، در صورتی که داشتم بیخودی کشش میدادم.
-این Workflow قرار نیست دیگه تا لحظه مرگ همراهمون باشه و تغییر نکنه: قطعا نوشتن یه Workflow چیزی نیست که شما یه دفعه بشینید و بنویسید و تا آخر عمر محتوانویسیتون ازش استفاده کنید. مثل هر چیز دیگه ای لازمه ما یه نسخه اولیه بنویسیم و اجرا کنیم و دنبال باگ هاش بگردیم و اونها رو اصلاح کنیم و هر روز اون رو بهتر و بهترش کنیم، نه اینکه منتظر این بمونیم که یه روند کاری خوب از همون اول برای خودمون بسازیم. این نشدنیه.
رسیدن به کارهای مهمتر: قطعا و مشخصا وبلاگ نویسی یا نوشتن محتوای وبلاگ برای سایت خودمون یا کسب و کار خودمون و یا برای دیگران، فقط و فقط صرفا یه بخش کوچیکی از ماجرای تولید محتوا و کسب و کار ماست و ما در کنار اون در طول روز دهها یا شاید هم صدها کار ریز و درست دیگه باید انجام بدیم. مثلا اگه کسب و کار و سایت خودمون باشه، باید به محصولات و خدماتی که میخوایم ارائه بدیم و از اون راه کسب درآمد کنیم هم فکر کنیم، باید تو شبکههای اجتماعی برای برند سازی حضور پررنگ داشته باشیم، باید دائما خودمون و اطلاعاتمون رو به روز کنیم و دائما در حال یادگیری باشیم، باید به فکر شبکهسازی باشیم، باید به فکر تبلیغ و ترویج محتوا یا کسب و کارمون باشید و….
و اگر هم برای دیگران کار میکنیم، کار ما میتونه صرفا نوشتن مقاله وبلاگ نباشه و قطعا لازمه محتواهای دیگه هم بنویسیم یا اگر هم فقط مقاله وبلاگ داریم مینویسیم که اگه روزها طول بکشه تا یه مقاله بنویسیم باز هم عملا نمیتونیم درآمد خوبی از این راه داشته باشیم. پس هر چه قدر ما بتونیم فرآیند نوشتن مقاله وبلاگ رو برای خودمون اتوماتتر، راحتتر و سریعتر بکنیم قطعا میتونیم به کارهای مهمتر بیشتری برسیم و درآمدمون رو بالاتر ببریم.
تولید محتوای سریع | رکورد 17.340 کلمه در 1 روز!
داشتن یه Workflow وبلاگنویسی چه مزایایی داره؟
1– استمرار و تداوم توی کار وبلاگنویسی: این بدترین نقطه ضعف من بود و همچنان هم هست. اینکه خیلی با قدرت و با انرژی یه کاری رو شروع میکنم ولی خیلی زود هم فیتیلهام پایین کشیده میشه و نمیتونم طبق یه روند یکنواخت پیش برم. بعضی روزها طوفانی شروع میکنم و چند تا مقاله مینویسم، بعضی روزها و هفتهها هم هیچ + هیچ. حالا علتهای مختلف داره برای هر کسی، یه نفر ممکنه از ایده نداشتن دچار فلج نویسندگی و “هیچکارینکردن” بشه، بعضیها هم مثل من از زیادی ایده داشتن و شلوغی ذهن دچار فلج نویسندگی و کلا ” فلج کاری” میشن . داشتن این Workflow نمیگم معجزه کرده ، نه، ولی خیلی کمک کرده که ذهنم خلوتتر بشه و کارهای بیشتری رو توی زمان مشخصی انجام بدم.
2- جلوگیری از creative anxiety یا اضطراب خلاقیت: من که شخصا همینجوری آدم فوق العاده مضطربیم، دیگه این اضطراب ننوشتن و خلق نکردن هم بیاد روش دیگه خیلی اوضاع خراب میشه. من آدمیم که وقتی یه سیستم مشخص نداشته باشم برای خلق محتوا، قطعا یه عالمه ایده های نو تو ذهنم دائم میچرخه که هیچ وقت نمیتونم اجراییشون کنم و همین باعث اضطراب چندین برابری برام میشه. اما وقتی یه سیستم وبلاگنویسی برای خودت میسازی و تو یه چرخه یا روال کاری مشخص کارها رو پیش میبری دیگه مطمئنی که ایده ها دونه دونه تبدیل به محتوا میشن و متولد میشن. این منو آروم میکنه. شما رو نمیدونم.
3- جلوگیری از کارهای تکراری و تلاش زیاد: یه سیستم و روال کاری درست تعریف شده تو هر کاری از جمله وبلاگنویسی میتونه باعث جلوگیری از کارهای تکراری و تلاشهای بیهوده باشه. مثلا خیلی کارها کافیه تو اول هفته یا اول هر ماه یا اول هر چرخه وبلاگنویسی انجام بشه وتمام. و دیگه نیاز نیست برای هر دونه دونه مقاله هایی که مینویسیم همون کار رو تکرار کنیم و زمان اضافی بذاریم. و اینجوری قطعا وقت آزاد بیشتری پیدا میکنیم برای شبکهسازی و ارتباط با محتواسازهای دیگه یا تبلیغ محتوامون.
4- من میتونم طبق Mood و حال و هوایی که تو اون روز توش هستم چرخه رو پیش میبرم: خیلی ها ابر قهرمان بهره وری هستن و میتونن طبق یه روتین و برنامه زمان بندی مشخص همه کارها رو پیش ببرن . مثلا روال کاریشون یه چیزی شبیه اینه:
همیشه 15ام ماه روی ایده های مقالات وبلاگ ماه بعد کار میکنن، یا شنبه ها روی ایده سازی مقالات همون هفته کار میکنن، سه شنبه ها همیشه منبع یابی میکنن
ولی من اینطوری نیستم و چند بار این مسیر رو رفتم و جواب نگرفتم و باید به حال اون روزم و کاری که واقعا حسش رو دارم که انجام بدم نگاه کنم، من بعضیروزها حالم به ایدهسازی میخوره، بعضی روزها فقط و فقط تو مود نوشتنم و…
به خاطر همین من برای خودم اینجوری تعریف میکنم که مثلا:
1 نصف روز یا 1 روز برای ایده سازی 7 مقاله، 1 روز برای پیدا کردن منبع و جمع آوری مقالات انگلیسی و اطلاعات اولیه، 2 روز برای نوشتن محتوا، و… حالا ممکنه اون روزشنبه باشه یا چهارشنبه یا جمعه.
غُر نزنید و شروع کنید
شاید تو شروع کار به نظرتون طراحی یه Workflow یا نوشتن این مراحل کاری یا روال کاری مسخره به نظر برسه یا خیلی وقت گیر، ولی بعدا که نوشتید و ازش چند ماهی استفاده کردید و دائم بهبودش دادید، مطمئنم کلی انرژی مثبت برای من میفرستید که ترغیب تون کردم که این کار رو هر چند سخت انجامش بدید. چون هم مغزتون خلوت تر میشه ( که این روزها خیلی مهمه) هم سرعت کار تون میره بالا و هم اتفاقا کیفیت کارهاتون میره بالا.