چه جوری تو 32 سالگی [ نویسنده سایت ] شدم؟

  1. خانه
  2. بازاریابی محتوا
  3. چه جوری تو 32 سالگی [ نویسنده سایت ] شدم؟

این محتوا صرفا برای جواب به این سوال شما  “چگونه نویسنده سایت شویم ؟ ” یا من می‌خوام نویسنده آنلاین بشم از کجا شروع کنم ؟ ” نوشته شده و هیچ کابرد دیگه ای نداره!

اول بگم من اون کسی که شما فکر میکنید نیستم!

من اون نویسنده ای نیستم که از لحظه تولد، میشد نویسندگی رو تو چشم‌هاش دید ، من اون نویسنده ای نیستم که تو دوران مدرسه و دانشگاه سوگولیِ معلم ادبیات باشه و لحظه شماری کنه برای رسیدن به سر زنگ انشا.

من اون کسی هستم که انشاهاش رو باباش براش مینوشت و وقتی هم که سر امتحان باباش نبود، همیشه پایین ترین نمره رو میگرفت   ___0___ پس شاید بتونم بگم چیزی که اسمش رو استعداد ذاتی میذارن تو من یا وجود نداشتن یا خیلی زیاد وجود نداشت!

 

30 سالگی رو که رد کردم، فهمیدم قرار نیست نویسنده باشم، اما قراره نویسنده بشم! 

چون

While writing, I felt alive. I felt connected to the best part of myself

 

پس من تو 32 سالگی شروع کردم به نوشتن به سبک ِ ناتاشا 🙂

برای نویسنده محتوا شدن به سبک ِ من، مهم نیست که …

  • مهم نیست که، شما چند ساله تونه، من از 32 سالگی شروع کردم، شما میتونید از 15 سالگی شروع کنید یا 40 سالگی یا 70 سالگی یا هر سنی؛
  • مهم نیست که، مرد هستید یا زن ، چون قشنگیِ تولید محتوا اینه که جنسیت نداره و جنسیت‌زده نیست!
  • مهم نیست که، از نظر خودتون و تمام آدم‌های اطراف‌تون استعداد نویسندگی ندارید، منم فکر میکردم ندارم، ولی شروع کردم، چرا شما نکنید؟
  • مهم نیست که، الان کجای این دنیا نشستید و دارید این متن رو میخونید، الان اونجا یه شهره یا یه روستای کوچیک، مهم نیست شمال ایرانی یا جنوب یا شرق و غرب و شایدم کیلومترها فاصله داری از وطن، مهم اینه که تولید محتوا مرز هم نداره، هر کجای این دنیا که باشید میتونید نوینسده محتوا بشید؛
  • مهم نیست که هزار و یک مشکل جسمی و ناتوانی جسمی داریم، مهم اینه ما با حداقل توانایی های جسمی هم میتونیم نویسنده محتوا باشیم، ما میتونیم مرز و محدودیت‌های بدن‌مون رو هم بشکونیم؛
  • مهم نیست که، چه کاره هستید یا تحصیلات دانشگاهی‌تون چیه، بریزید دور همه این مدرک ها و اسم و رسم ها رو ، مهندس ، دکتر ، لیسانس ، دیپلم و…. جذابیت تولید محتوا همینه که بی مدرکه!  من لیسانس فُلان و ارشد بَهمان رو ریختم دور و شروع کردم ، شما با هر چی میتونید شروع کنید، مهم نیست چی پشت اسم تونه، دیپلمِ … لیسانس ِ… دکترای ِ …. مهم اینه دل‌تون چی میگه و خود ِ بی سانسورتون چی میگه ؛

خلاصه اینکه:

“هیچ‌کی نویسنده محتوا به دنیا نمیاد، اما میتونه نویسنده محتوا از دنیا بره ”

پس بیاید شروع کنیم.

من میخوام نویسنده سایت بشم، ولی چه جوری ؟

ایده نوشتن این محتوا از اونجایی شروع شد که، کم پیدا میشه من صبح پاشم و پیام های سایت و اینستاگرام و… چک کنم و حداقل چند نفر تو پیام ها از من نپرسیده باشن که من می خوام شروع کنم ولی میترسم. من میخوام شروع کنم ولی اصلا نمی‌تونم حتی 1 خط هم بنویسم ، من میخوام شروع کنم ولی الان کارمندم و نمیتونم، من میخوام شروع کنم ولی سنم بالا ست و 2 تا بچه دارم، من میخوام شروع کنم ولی رشته ام هیچ ربطی به تولید محتوا نداره ،و و و و و و …

پس تصمیم گرفتم اول از هر چیزی در مورد داستانِ شروعِ خودم بگم و بعد هم چند تا نکته برای شروع کردن محتوانویسی در هر شرایطی.

_____((( احتیاط )))_____ حواس مون باشه که هر انسانی اثر انگشت منحصر به فرد خودش رو داره، پس هیچ وقت نمیشه “کپی برابر اصل “همدیگه باشیم و کارهایی که یه نفر انجام داده رو بدون هیچ اضافه و کمی کپی / پیست کنیم و توقع داشته باشیم دقیقا همون نتیجه رو بگیریم.  اما میتونیم از تجربیات دیگران استفاده کنیم که ؟ یعنی درسته که ممکنه خیلی جاها مسیر من و شرایط من با شما فرق داشته باشه، اما قطعا یه جاهاییش هم میتونه به دردتون بخوره برای اینکه مسیر شخصی سازی شده خودتون رو برای نوینسده محتوا شدن بسازید._____((( احتیاط )))_____

داستانِ شروع من به عنوان نویسنده سایت

یه روز بارونی بهاری سال هزار و سیصدو نود و چند بود که همین جوری که سرگردون داشتم دنبال ایده شروع یه کسب و کار مرتبط با رشته ام میگشتم چشمم خورد به عبارت  Content Creation ” اولش خیلی نفهمیدم چیه ولی از همون نگاه اول عاشقش شدم چون توش ” خلق کردن ” داشت  از اونجایی که منم عاشق خلق کردنم و یه زمانی مجسمه درست میکردم، یه زمانی کاشی های سفالی ،… گفتم حالا هم میرم سمت  “محتوا “.

از این لحظه به بعد بود که شبانه روز و بی وقفه توی اینترنت سرچ کردم و خوندم تا ببینم چی جوری و از کجا باید شروع کنم .

خب اولش خیلی سخت بود چون با یه دنیای ناشناخته روبرو شدم که هیچی ازش نمیدونستم . 🙄

از اونجایی که برای یادگیری تو اون زمان، تقریبا هیچ منبع معتبر فارسی به جز سایت متمم  ( که یادگیری خیلی چیزها رو مدیونش هستم) پیدا نکردم، مجبور شدم خودم از طریق آزمون و خطا و خوندن منابع انگلیسی و استفاده از تجربیات اون ور آبی ها خیلی چیزها رو یاد بگیرم و ذره ذره پیش برم. که این اصلا راه آسون و سریعی نبود.

تا اینکه بالاخره بعد از حدود 6 ماه و 27 روز گشتن و خوندن و خوندن تا حدودی دستم اومد که کلا  تولید محتوا چیه ؟ ، انواع تولید محتوا چیه ؟  چند نوع شغل تولید محتوا داریم و چه جوری میتونم کارم رو به صورت فریلنسری شروع بکنم و خیلی چیزهای دیگه .

و از اونجایی که من از بچگی از کار کارمندی متنفر بودم و برعکس عاشق کار کردن با پیژامه تو اتاق خودم :mrgreen: و بدون حضور رئیس و کارفرما و با ساعت کاری آزاد بودم بدجوری عاشق فریلنسری تولید محتوا شدم.

خلاصه تو این زمان بود که با اعتماد به نفس تمام رفتم تو سایت پونیشا ثبت نام کردم و روی چند تا پروژه تولید محتوا پیشنهاد گذاشتم. یکی از این پروژه ها مربوط به یه شرکت نرم افزاری بود که 2 تا مقاله در مورد نقشه حرارتی می خواست پیشنهادم پذیرفته شد .  [ جان ن ن ن نقشه حرارتی دیگه چیه ؟! 😯 ] حالا تصور کنید اضافه بر اینکه من هیچ تجربه ای برای نویسندگی محتوا نداشتم جالب تر این بود که من اولین بار بود که اصلا در مورد نقشه حرارتی میشنیدم و اصلا نمیدونستم چی هست ! خلاصه خودمو نشکستم و با اعتماد به نفس در حد سقف پروژه رو شروع کردم.

یادم میاد که برای نوشتن هر کدوم از اون مقاله ها که حدودا  500 تا 700 کلمه بودن 1 هفته ی تمام وقت گذاشتم ( وقتی میگم تمام م م م م م م یعنی حساب کنید 20 ساعت کار مداوم جوری که صبحانه و نهار و شامم رو هم پشت میز میخوردم ) بالاخره مقاله ها رو نوشتم و فرستادم برای مدیر اون مجموعه. دِل تو دِلم نبود که ببینم نتیجه چی میشه و نتیجه فراتر از حد تصورم خوب بود و مدیر اون مجموعه از مقالاتم خیلی خوشش اومد و پیشنهاد داد که به صورت دائم برای اون مجموعه کار کنم.

بعد از اون کار با مجموعه های زیادی به عنوان کارشناس تولید محتوا به صورت دورکاری همکاری کردم که این وسط البته به خاطر کم تجربه بودنم کلی هم حقوق و دستمزدم رو خوردن و یه آبم روش، ولی من مصمم‌تر از قبل و با کوله باری از تجربه ادامه دادم و ادام دادم و ادامه دادم ادامه دادم وادامه دادم وادامه دادم وادامه دادم وادامه دادم وادامه دادم وادامه دادم وادامه دادم وادامه دادم وادامه دادم وادامه دادم وادامه دادم وادامه دادم وادامه دادم تا 7 مهر 96 میدونم که رایتینا رو به دنیا آوردم و از همون روز هم دوست داشتم در مورد تجربیات خودم بگم و هر چیزی که خودم تو این مسیر یاد گرفتم رو به هر کسی که این هدف رو میخواد دنبال میکنه یاد بدم و به‌ِش کمک کنم که راه خودش رو توی محتوانویسی پیدا کنه .

 

چند تا توصیه برای نویسنده سایت شدن

 نویسندگی سایت یادگرفتنیه

اون اوایل فکر میکردم آدما یا نویسنده به دنیا میان یا نه و این کاملا به ” ژن ِ خوب ” ما بستگی داره.  و مثل خیلی از تازه کارها به قول مرلین رابینسن ِ رمان نویس ” اولش کمتر عاشق ساختار و الگو ( به شکلی جاهلانه اما دلنشین) و بیشتر عاشق کلمه ها “ بودم. اما از یه جایی به بعد و با شنیدن از موسفیدهای نویسندگی چه چاپی و چه آنلاین فهمیدم واقعا هیچکی نویسنده به دنیا نمیاد اما میتونه نویسندگی رو یاد بگیره.

خوبی آموز ش‌های نویسندگی اینه که دیگه مدرک محور نیست مثل تحصیلات دانشگاهی و مهارت محوره . و از طرفی تو هر جا و هر شرایطی که باشید میتونید آموزش ببینید، از خونه، از سر کار و حتی در شرایطی که والد هستید و مسئولیت نگه داری بچه هاتون رو هم دارید، میتونید این مهارت رو یاد بگیرید.

البته خیلی از ماها تو کلاس های نویسندگی هم دنبال مدرکیم. روزی چند تا از کسایی که میخوان تو دوره کارآموزی رایتینا شرکت کنن سوال‌شون اینه که شما مدرک هم می‌دید ؟ 😕

پس اگر دوست دارید نویسنده سایت بشید بدونید که نویسنده آنلاین شدن مجموعه ای از مهارت های قابل یادگیریه و فقط باید زمان و انرژی بذارید برای یادگیری.

نویسندگی سایت این نیست که…

یه چیز خیلی اشتباه که این روزا بین خیلی ها جا افتاده اینه که نویسندگی سایت یعنی برداشتن چند تا مطلب از چند تا سایت، جویدن‌شون و بالا آوردن‌شون ( ببخشید گُلاب به روتون دیگه مجبور شدم این مثال رو بزنم 😆  ) و بعد هم انداختنش جلوی کارفرما و طلب پول و دستمزد کردن !

یا یه فکر اشتباه دیگه هم اینه که نویسندگی سایت یعنی بری لب جوی آب بشینی و با صدای گنجیشک ها همین جوری چشمه ایده های ناب و نوشتنت شروع کنه قُل قُل کردن و همین جوری محتواها نوشته بشه.

واقعیت اینه که هیچ کدوم از اینا نویسندگی سایت نیست. نویسندگی سایت یه تعریف و ساختار دیگه ای داره که اگر نتونید به اون شکل پیش برید اصلا نمیتونید موفق بشید.

تو دوره محتوانویسی از 0ِ0 کامل توضیح دادم.

تو راه ” نویسنده شدن ” دلسرد میشی، شک نکن

من بهتون قول میدم که تو راه یادگیری نویسندگی بارها و بارها دلسرد میشید و میخواید برای همیشه رهاش کنید و برید. عاشق نوشتن هستید ها ولی اون اوایل که تازه شروع میکنید به یادگرفتن، همه چی خیلی سخته .

تا حالا رفتید سراغ اینکه تایپ 10 انگشتی یاد بگیرید؟ من هزار بار، هزار بارش هم ناموفق 😥 . میدونید چرا ناموفق بودم؟ چون وقتی شروع میکنیم به یادگیری تایپ، تا مدت ها دیگه نه شیوه قدیمی تق تق تق تایپ کردن به کارمون میاد نه هنوز تو شیوه جدید مسلط شدیم و میتونیم تایپ کنیم و این دیوانه میکنه آدم رو و همین باعث میشه آدم یادگیری رو نیمه رها کنه. پس این طبیعیه که دلسرد بشید و بخواید دست بکشید. اما دقیقا همون جا که کار رو رها میکنید فقط چند قدم دیگه مونده تا شِگردهای نوشتن حک بشه تو مغز و دست تون و نوشته هاتون بهتر از قبل بشه. پس هر وقت که دلسرد شدید یاد این جمله من بیوفتید که : ” فقط 1 قدم دیگه ادامه میدم”

شخصی‌نویسی در محتوانویسی

یونگ میگه : « شخصی ترین چیزها عمومی ترین چیزها هستن».

محتواها هر چی شخصی تر و هر چی منحصربه فرد تر، برای مخاطب ها پر معناتر و جذاب تر هست. این همون چیزیه که من و رایتینا توی محتوانویسی عاشقش هستیم،  [ شخصی نویسی + راحت‌نویسی ( همون شکلی که حرف میزنی بنویسیم) ]. چرا ؟ چون اینجوری محتوا به جای اینکه خشک و عصا قورت داده باشه یه سری قصه های حقیقی میشه که بین مخاطب و شما یه رابطه دوستی شکل میگیره. شخصی نویسی یه جورایی پر از صداقت و طبیعی بودنه که من عاشقشم. یکی از چیزهایی که من تو رایتینا آموزش میدم و تو دوره ها خیلی روش کار میکنم همین شخصی نویسی و راحت نویسی هستش که به نظرم خیلی مهمه.

نوشتن گاهی مثل باز کردن” لوله چاه گرفته” است که…

نویسندگی سایت و کلا هر نوع نویسندگی ای مثل باز کردن لوله چاه گرفته میمونه انقدر باید زور بزنی و بزنی و بزنی و بزنی و بزنی و بزنی و بزنی و بزنی و بزنی و بزنی و بزنی و بزنی و بزنی و بزنی تا بلکه یه باریکه راهی باز بشه و آب بره پایین !

تمرین، تمرین، تمرین

میدونم خیلی هاتون وقتی اسم تمرین رو میشنوید کهیر می‌زنید 😆 از بس که من تو رایتینا گفتم تمرین کنید، تمرین کنید، تمرین کنید… ولی واقعا یکی از پایه ای ترین بخش های یادگیری هر مهارتی مثل رانندگی، تمرین کردنه. شما ساعت ها و روزها و ماه ها کنار دست یه راننده پایه 1 هم بشینید رانندگی رو یاد نمی‌گیرید قطعا و لازمه خودتون بشینید و پاهاتون کلاج و ترمز و گاز رو حس کنه و رانندگی کردن رو تو شرایط مختلف تمرین کنید .

برای یک نویسنده خوب شدن هم باید تا خِرخِره تمرین کنید 😉

از صبح تا شب با کلمات و جمله های دیگران وَر‌رفتن

مگه میشه بخوایم نویسنده سایت بشیم ولی خواننده سایت ها یا محتواها نباشیم؟

من به عنوان یه “نویسنده محتوا  7 ساله “وقتم رو اینجوری تقسیم میکنم، 20 % جستجو کردن و گشتن تو سایت های مختلف، 30 % وَر رفتن با جمله ها و کلمه های دیگران یعنی خوندن محتوا حالا چه آنلاین چه کتاب، 50 %نوشتن محتوا و ویرایش محتوا و…

پس اگر میخوایم نویسنده خوبی باشیم، باید تو مرحله اول خواننده خوبی باشیم.

این روزا ، از اونجایی که من در حال تولید محتوا برای سایت های انگلیسی زبان هم هستم و باید زبانم رو خیلی بیشتر از قبل تقویت کنم، حتی بعضی وقت ها 50 % وقتم رو میذارم برای خوندن و مشق نویسی از روی دست نویسنده های حرفه ای انگلیسی زبان.

تو دوره های کار آموزی با مربی هم به همه توصیه میکنم که روزهای اول مشق نویسی کنن. یعنی برن تو سایت های مختلف بگردن و محتواهای خوب رو پیدا کنن و 1 بار از روشون بنویسین.

مخاطب، نیمه‌یِ ضروری نویسنده سایت

فرض کنید شما میخواید یه آشپز حرفه ای بشید و لازمه هر روز تعداد زیادی غذاهای متنوع درست کنید و تمرین کنید . شما قسمت اول تمرین رو خوب انجام میدیدها ولی نیمه‌ی ِ ضروری دوم رو نه . شما هِی پشت سر هم انواع و اقسام غذاهارو میپزید ولی تا حالا هیچ کسی از غذاهای شما نچشیده و حتی یه نفر رو هم مثلا برای شامی چیزی دعوت نکردید و یا غذاها رو خودتون می‌خورید یا میریزیدشون دور و این چرخه معیوب رو هی ادامه میدید، آخر این راه هیچ به هیچه!

چون نمی‌فهمید بالاخره دست‌پخت‌تون خوبه یا بد و اصلا کسی هست که دست‌پخت‌ شما رو دوست داشته باشه یا نه. نوشتن برای سایت یا هر نوع نوشتن دیگه ای هم همینه. نیمه‌یِ ضروری نوشتن دقیقا مخاطبه. حالا منظورم این نیست که تو همین شروع کار بیاید مخاطب های میلیونی برای خودتون بسازید . نه . بیشتر هدف اینه که نوشته هاتون رو بدید به هر کی که دمِ دست تونه تا بخونه و نظر بده. حالا این میتونه دوست تون باشه، همسرتون باشه، مادرتون باشه، برادرتون باشه، همکارتون باشه یا…. فقط مهم اینه که نوشته ها خونده بشه.

حرف اول و آخرم:

چه جوری نویسنده محتوا بشیم؟

بنویسید!

چه جوری نویسنده محتوای بهتری بشم؟

بیشتر بنویسید!

میدونم الان تو دلِ خودتون یه نیشخند زدید به این حرف من و با خودتون میگیداینو ببین دیگه چه اُس… خب خودمون میدونستیم که برای نویسنده شدن باید بنویسیم دیگه!   منم میدونم که این جمله جزو بدیهیات هستش و همه میدونن ولی مهم اینه کی بهش عمل میکنه. شمایی که الان به این حرف من خندیدید اگر راست میگید و نوشتن رو شروع کردید و میخواید نویسنده سایت بشید، پس 250 کلمه شو تو کامنت ها برام بفرستید 😉

.

.

.

 چه جوری به راحتی حرف زدن بنویسیم و پول دربیاریم

/*-*/

مینی‌آموزش UX-Writing | دکمه‌نویسی

هدف: یادگیری دکمه‌نویسی و CTA ها ( چه جوری یه دکمه یا لینک رو انقدر جذاب و تاثیرگذار بنویسیم که کاربر روش کلیک کنه؟ )

۷ دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید

  • مهناز عابدی
    ۱۴۰۰/۱۲/۱۵ ۹:۰۰ ب.ظ

    خسته و کوفته از راه کلاس موسیقی خودم و دخترم رسیدم خونه .در بدو ورود نت گوشی رو روشن کردم چون منتظر یک پیام بودم . اینستا رو چک کردم و همون لحظه استوری پیج رایتینا توجهم رو جلب کرد . نیمه نشسته روی مبل استوری رو باز کردم و چشمم خورد به یک عنوان جذاب : (من از ۳۲ سالگی شروع کردم) . جلوی آینه نبودم اما برق چشمامو حس میکردم . حالا چرا این عنوان اینقدر واسم جذابه؟ چون منم تازه ۳۲ سالگی رو از سر گذروندم .البته دوسالی هست که ذوق نوشتنم رو کشف کردم و یه کارایی هم کردم که تداوم نداشتن و راه به جایی نبردن . مدتیه درگیر این واژه جذاب محتوا شدم .هنوز هم نمیدونم دقیقا چیه و منو به کجاها قراره ببره .
    در عرض چند دقیقه با چشمای هراسان کل مطلبو خوندم و بینش لباسای بچه ها رو عوض کردم و با خمیر بازی سرگرمشون کردم و البته یکم هم جیغ و فریاد چاشنی کارم کردم تا بتونم در لحظه از حسم بنویسم . فقط همین ! نمیدونم چند کلمه شد فقط خواستم بنویسم و نوشتم .

    • ناتاشا جعفری
      ۱۴۰۰/۱۲/۱۶ ۹:۴۰ ق.ظ

      سلام . لحظه هاتون سبز و شاد
      نمیدونید چه قدر لذت بردم از خوندن این چند خطی که نوشته بودید .
      امیدوارم با قدرت و انرژی خلق محتوا رو ادامه بدید . هر جا هم که فکر کردید کمکی از دست من برمیاد حتما بهم بگید .
      شاد، پیروز و پاینده باشید 🙂

  • سپیده علی پور
    ۱۴۰۰/۱۲/۱۵ ۹:۲۲ ب.ظ

    سلام و ممنون بابت این متن فوق العاده جذاب و خواندنی .
    پشتکارتون برام واقعا تحسین برانگیز بود،اونحا کهدگفتید یک هفته روزی۲۰ساعت راجع به چیزی که اصلا نمی دونستید محتوا تولید کردید و نتیجه عالی شد،یک تکون اساسی خوردم؛
    میدونید همونجور که خودتون گفتید،من که تونستم چرا شما نه؟!
    پس منم میتونم دیگه،در تلاشم و اما گاهی بهونه و تنبلی(شایدم نشه اسمش رو بهونه و تنبلی گذاشت،من واقعا انرژی کم میارم) خودشون رو حسابی تو لحظه هام جا میدن،
    چقدر دلم میخواد همه اون ۲۵۰کلمه رو با دقت و عشق براتون بنویسم.اما الان باید برم پسرک چهارساله ای رو که تو دستشویی افتاده ،نجات بدم …بازم ممنون از متن جذااااابتون

    • ناتاشا جعفری
      ۱۴۰۰/۱۲/۱۶ ۹:۴۳ ق.ظ

      لحظه هاتون شاد و پر از مهربونی
      همین که همین قدر رو هم نوشتید عالیه 🙂 و مطمئنم با انرژی و با قدرت مسیر تولید محتوا رو ادامه میدید.
      مطئنم شما هم میتونید . اگه شما نه پس کی . اگه الان نه پس کِی ؟ 🙂
      آخی از طرف من روی ماه پسرتون رو هم ببوسید
      همیشه شاد، پیروز و پاینده باشید

  • واقعا عالی هستین ممنون ازتون
    میشه گفت وقتی وارد اینستا میشم اولین استوری که دوست دارم چک کنم استوری پیج شماست و همینطور سایت عالیتون من واقعیتش اصلا درک نمی کردم که تولید محتوا و فریلنسری چیه و فکر می کردم که اصلا این چیزا بدردم نمی خوره و همینطور خیلی سخت و نچسبن ولی وقتی یهویی وارد پیجتون شدم و پست هاتونو دیدم و بعد وارد دورره های رایگانتون * مقالات سایت و پست هاتون شدم و استوری ها رو دنبال کردم خیلی چیز هارو متوجه شدم و به این حرفه علاقه پیدا کردم و فهمیدم که واقعا بلدبودن این حرفه برای هر کسی لازمه حالا تو هر سن یا موقعیتی که هستیم راجب کپی رایتینگ و تولید محتوا لازمه که اطلاع داشته باشیم چون تو همه جا کاربردیه چه مقالات سایت چه پست داخل اینستا و یا…..
    واقعیتش تو جاهای مختلفی دنبال اموزش و مقاله گشتم ولی باز به سمت مقالات شما سوق داده شدم و هیچ سایتی مثل سایت شما نظر منو به سمت خودش جلب نکرد با اینکه دانش آموز دبیرستانی هستم و وقت زیادی با این درسا برام نمیمونه ولی حداقل سعی میکنم هر چند روز یک بار مقالاتتون رو ببینم چون واقعا بهم انگیزه میدن و منی که از انشا و فارسی متنفرم رو بیشتر بهشون علاقه مند میکنه خواستم ازتون بابت تمام زحمات و مقالات عالیتون تشکر کنم و امیدوارم که بتونم از آموزش های بیشترتون بهره مند بشم.

    • ناتاشا جعفری
      ۱۴۰۰/۱۲/۱۷ ۸:۴۶ ق.ظ

      سلام مبینای عزیز . لحظه هات شاد و پر انرژی و پر از خبرهای خوب 🙂
      سپاس بیکران از لطف و محبتت
      امیدوارم که رایتینا بتونه برات مفید باشه همیشه.
      چه قدر خوشحال شدم که تو این سن کم به دنیای ِ شیرین تولید محتوا رسیدی.
      شاد، پیروز و پاینده باشی

  • سلام
    من با خوندن این متن احساس بهتری نسبت به خودم پیدا کردم. این که تو این سن سراغ علاقتون رفتین و دست نکشیدین تحسین‌برانگیزه. به هر حال من خواستم بگم که وقتی شما به ما پاسخ میدین هیچ ایمیلی برای ما ارسال نمیشه و ممکنه ما هیچوقت نفهمیم که شما به ما پاسخ دادین مگه این که خودمون بیاییم و اون پست به خصوصی که توش کامنت گذاشتیم رو چک کنیم. سایت بهتر میشه اگه این قابلیتو بهش اضافه کنید.
    ممنون از شما

ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید

چه جوری تو 32 سالگی [ نویسنده سایت ] شدم؟

این محتوا صرفا برای جواب به این سوال شما  “چگونه نویسنده سایت شویم ؟ ” یا من می‌خوام نویسنده آنلاین بشم از کجا شروع کنم ؟ ” نوشته شده و هیچ کابرد دیگه ای نداره!

اول بگم من اون کسی که شما فکر میکنید نیستم!

من اون نویسنده ای نیستم که از لحظه تولد، میشد نویسندگی رو تو چشم‌هاش دید ، من اون نویسنده ای نیستم که تو دوران مدرسه و دانشگاه سوگولیِ معلم ادبیات باشه و لحظه شماری کنه برای رسیدن به سر زنگ انشا.

من اون کسی هستم که انشاهاش رو باباش براش مینوشت و وقتی هم که سر امتحان باباش نبود، همیشه پایین ترین نمره رو میگرفت   ___0___ پس شاید بتونم بگم چیزی که اسمش رو استعداد ذاتی میذارن تو من یا وجود نداشتن یا خیلی زیاد وجود نداشت!

 

30 سالگی رو که رد کردم، فهمیدم قرار نیست نویسنده باشم، اما قراره نویسنده بشم! 

چون

While writing, I felt alive. I felt connected to the best part of myself

 

پس من تو 32 سالگی شروع کردم به نوشتن به سبک ِ ناتاشا 🙂

برای نویسنده محتوا شدن به سبک ِ من، مهم نیست که …

  • مهم نیست که، شما چند ساله تونه، من از 32 سالگی شروع کردم، شما میتونید از 15 سالگی شروع کنید یا 40 سالگی یا 70 سالگی یا هر سنی؛
  • مهم نیست که، مرد هستید یا زن ، چون قشنگیِ تولید محتوا اینه که جنسیت نداره و جنسیت‌زده نیست!
  • مهم نیست که، از نظر خودتون و تمام آدم‌های اطراف‌تون استعداد نویسندگی ندارید، منم فکر میکردم ندارم، ولی شروع کردم، چرا شما نکنید؟
  • مهم نیست که، الان کجای این دنیا نشستید و دارید این متن رو میخونید، الان اونجا یه شهره یا یه روستای کوچیک، مهم نیست شمال ایرانی یا جنوب یا شرق و غرب و شایدم کیلومترها فاصله داری از وطن، مهم اینه که تولید محتوا مرز هم نداره، هر کجای این دنیا که باشید میتونید نوینسده محتوا بشید؛
  • مهم نیست که هزار و یک مشکل جسمی و ناتوانی جسمی داریم، مهم اینه ما با حداقل توانایی های جسمی هم میتونیم نویسنده محتوا باشیم، ما میتونیم مرز و محدودیت‌های بدن‌مون رو هم بشکونیم؛
  • مهم نیست که، چه کاره هستید یا تحصیلات دانشگاهی‌تون چیه، بریزید دور همه این مدرک ها و اسم و رسم ها رو ، مهندس ، دکتر ، لیسانس ، دیپلم و…. جذابیت تولید محتوا همینه که بی مدرکه!  من لیسانس فُلان و ارشد بَهمان رو ریختم دور و شروع کردم ، شما با هر چی میتونید شروع کنید، مهم نیست چی پشت اسم تونه، دیپلمِ … لیسانس ِ… دکترای ِ …. مهم اینه دل‌تون چی میگه و خود ِ بی سانسورتون چی میگه ؛

خلاصه اینکه:

“هیچ‌کی نویسنده محتوا به دنیا نمیاد، اما میتونه نویسنده محتوا از دنیا بره ”

پس بیاید شروع کنیم.

من میخوام نویسنده سایت بشم، ولی چه جوری ؟

ایده نوشتن این محتوا از اونجایی شروع شد که، کم پیدا میشه من صبح پاشم و پیام های سایت و اینستاگرام و… چک کنم و حداقل چند نفر تو پیام ها از من نپرسیده باشن که من می خوام شروع کنم ولی میترسم. من میخوام شروع کنم ولی اصلا نمی‌تونم حتی 1 خط هم بنویسم ، من میخوام شروع کنم ولی الان کارمندم و نمیتونم، من میخوام شروع کنم ولی سنم بالا ست و 2 تا بچه دارم، من میخوام شروع کنم ولی رشته ام هیچ ربطی به تولید محتوا نداره ،و و و و و و …

پس تصمیم گرفتم اول از هر چیزی در مورد داستانِ شروعِ خودم بگم و بعد هم چند تا نکته برای شروع کردن محتوانویسی در هر شرایطی.

_____((( احتیاط )))_____ حواس مون باشه که هر انسانی اثر انگشت منحصر به فرد خودش رو داره، پس هیچ وقت نمیشه “کپی برابر اصل “همدیگه باشیم و کارهایی که یه نفر انجام داده رو بدون هیچ اضافه و کمی کپی / پیست کنیم و توقع داشته باشیم دقیقا همون نتیجه رو بگیریم.  اما میتونیم از تجربیات دیگران استفاده کنیم که ؟ یعنی درسته که ممکنه خیلی جاها مسیر من و شرایط من با شما فرق داشته باشه، اما قطعا یه جاهاییش هم میتونه به دردتون بخوره برای اینکه مسیر شخصی سازی شده خودتون رو برای نوینسده محتوا شدن بسازید._____((( احتیاط )))_____

داستانِ شروع من به عنوان نویسنده سایت

یه روز بارونی بهاری سال هزار و سیصدو نود و چند بود که همین جوری که سرگردون داشتم دنبال ایده شروع یه کسب و کار مرتبط با رشته ام میگشتم چشمم خورد به عبارت  Content Creation ” اولش خیلی نفهمیدم چیه ولی از همون نگاه اول عاشقش شدم چون توش ” خلق کردن ” داشت  از اونجایی که منم عاشق خلق کردنم و یه زمانی مجسمه درست میکردم، یه زمانی کاشی های سفالی ،… گفتم حالا هم میرم سمت  “محتوا “.

از این لحظه به بعد بود که شبانه روز و بی وقفه توی اینترنت سرچ کردم و خوندم تا ببینم چی جوری و از کجا باید شروع کنم .

خب اولش خیلی سخت بود چون با یه دنیای ناشناخته روبرو شدم که هیچی ازش نمیدونستم . 🙄

از اونجایی که برای یادگیری تو اون زمان، تقریبا هیچ منبع معتبر فارسی به جز سایت متمم  ( که یادگیری خیلی چیزها رو مدیونش هستم) پیدا نکردم، مجبور شدم خودم از طریق آزمون و خطا و خوندن منابع انگلیسی و استفاده از تجربیات اون ور آبی ها خیلی چیزها رو یاد بگیرم و ذره ذره پیش برم. که این اصلا راه آسون و سریعی نبود.

تا اینکه بالاخره بعد از حدود 6 ماه و 27 روز گشتن و خوندن و خوندن تا حدودی دستم اومد که کلا  تولید محتوا چیه ؟ ، انواع تولید محتوا چیه ؟  چند نوع شغل تولید محتوا داریم و چه جوری میتونم کارم رو به صورت فریلنسری شروع بکنم و خیلی چیزهای دیگه .

و از اونجایی که من از بچگی از کار کارمندی متنفر بودم و برعکس عاشق کار کردن با پیژامه تو اتاق خودم :mrgreen: و بدون حضور رئیس و کارفرما و با ساعت کاری آزاد بودم بدجوری عاشق فریلنسری تولید محتوا شدم.

خلاصه تو این زمان بود که با اعتماد به نفس تمام رفتم تو سایت پونیشا ثبت نام کردم و روی چند تا پروژه تولید محتوا پیشنهاد گذاشتم. یکی از این پروژه ها مربوط به یه شرکت نرم افزاری بود که 2 تا مقاله در مورد نقشه حرارتی می خواست پیشنهادم پذیرفته شد .  [ جان ن ن ن نقشه حرارتی دیگه چیه ؟! 😯 ] حالا تصور کنید اضافه بر اینکه من هیچ تجربه ای برای نویسندگی محتوا نداشتم جالب تر این بود که من اولین بار بود که اصلا در مورد نقشه حرارتی میشنیدم و اصلا نمیدونستم چی هست ! خلاصه خودمو نشکستم و با اعتماد به نفس در حد سقف پروژه رو شروع کردم.

یادم میاد که برای نوشتن هر کدوم از اون مقاله ها که حدودا  500 تا 700 کلمه بودن 1 هفته ی تمام وقت گذاشتم ( وقتی میگم تمام م م م م م م یعنی حساب کنید 20 ساعت کار مداوم جوری که صبحانه و نهار و شامم رو هم پشت میز میخوردم ) بالاخره مقاله ها رو نوشتم و فرستادم برای مدیر اون مجموعه. دِل تو دِلم نبود که ببینم نتیجه چی میشه و نتیجه فراتر از حد تصورم خوب بود و مدیر اون مجموعه از مقالاتم خیلی خوشش اومد و پیشنهاد داد که به صورت دائم برای اون مجموعه کار کنم.

بعد از اون کار با مجموعه های زیادی به عنوان کارشناس تولید محتوا به صورت دورکاری همکاری کردم که این وسط البته به خاطر کم تجربه بودنم کلی هم حقوق و دستمزدم رو خوردن و یه آبم روش، ولی من مصمم‌تر از قبل و با کوله باری از تجربه ادامه دادم و ادام دادم و ادامه دادم ادامه دادم وادامه دادم وادامه دادم وادامه دادم وادامه دادم وادامه دادم وادامه دادم وادامه دادم وادامه دادم وادامه دادم وادامه دادم وادامه دادم وادامه دادم وادامه دادم تا 7 مهر 96 میدونم که رایتینا رو به دنیا آوردم و از همون روز هم دوست داشتم در مورد تجربیات خودم بگم و هر چیزی که خودم تو این مسیر یاد گرفتم رو به هر کسی که این هدف رو میخواد دنبال میکنه یاد بدم و به‌ِش کمک کنم که راه خودش رو توی محتوانویسی پیدا کنه .

 

چند تا توصیه برای نویسنده سایت شدن

 نویسندگی سایت یادگرفتنیه

اون اوایل فکر میکردم آدما یا نویسنده به دنیا میان یا نه و این کاملا به ” ژن ِ خوب ” ما بستگی داره.  و مثل خیلی از تازه کارها به قول مرلین رابینسن ِ رمان نویس ” اولش کمتر عاشق ساختار و الگو ( به شکلی جاهلانه اما دلنشین) و بیشتر عاشق کلمه ها “ بودم. اما از یه جایی به بعد و با شنیدن از موسفیدهای نویسندگی چه چاپی و چه آنلاین فهمیدم واقعا هیچکی نویسنده به دنیا نمیاد اما میتونه نویسندگی رو یاد بگیره.

خوبی آموز ش‌های نویسندگی اینه که دیگه مدرک محور نیست مثل تحصیلات دانشگاهی و مهارت محوره . و از طرفی تو هر جا و هر شرایطی که باشید میتونید آموزش ببینید، از خونه، از سر کار و حتی در شرایطی که والد هستید و مسئولیت نگه داری بچه هاتون رو هم دارید، میتونید این مهارت رو یاد بگیرید.

البته خیلی از ماها تو کلاس های نویسندگی هم دنبال مدرکیم. روزی چند تا از کسایی که میخوان تو دوره کارآموزی رایتینا شرکت کنن سوال‌شون اینه که شما مدرک هم می‌دید ؟ 😕

پس اگر دوست دارید نویسنده سایت بشید بدونید که نویسنده آنلاین شدن مجموعه ای از مهارت های قابل یادگیریه و فقط باید زمان و انرژی بذارید برای یادگیری.

نویسندگی سایت این نیست که…

یه چیز خیلی اشتباه که این روزا بین خیلی ها جا افتاده اینه که نویسندگی سایت یعنی برداشتن چند تا مطلب از چند تا سایت، جویدن‌شون و بالا آوردن‌شون ( ببخشید گُلاب به روتون دیگه مجبور شدم این مثال رو بزنم 😆  ) و بعد هم انداختنش جلوی کارفرما و طلب پول و دستمزد کردن !

یا یه فکر اشتباه دیگه هم اینه که نویسندگی سایت یعنی بری لب جوی آب بشینی و با صدای گنجیشک ها همین جوری چشمه ایده های ناب و نوشتنت شروع کنه قُل قُل کردن و همین جوری محتواها نوشته بشه.

واقعیت اینه که هیچ کدوم از اینا نویسندگی سایت نیست. نویسندگی سایت یه تعریف و ساختار دیگه ای داره که اگر نتونید به اون شکل پیش برید اصلا نمیتونید موفق بشید.

تو دوره محتوانویسی از 0ِ0 کامل توضیح دادم.

تو راه ” نویسنده شدن ” دلسرد میشی، شک نکن

من بهتون قول میدم که تو راه یادگیری نویسندگی بارها و بارها دلسرد میشید و میخواید برای همیشه رهاش کنید و برید. عاشق نوشتن هستید ها ولی اون اوایل که تازه شروع میکنید به یادگرفتن، همه چی خیلی سخته .

تا حالا رفتید سراغ اینکه تایپ 10 انگشتی یاد بگیرید؟ من هزار بار، هزار بارش هم ناموفق 😥 . میدونید چرا ناموفق بودم؟ چون وقتی شروع میکنیم به یادگیری تایپ، تا مدت ها دیگه نه شیوه قدیمی تق تق تق تایپ کردن به کارمون میاد نه هنوز تو شیوه جدید مسلط شدیم و میتونیم تایپ کنیم و این دیوانه میکنه آدم رو و همین باعث میشه آدم یادگیری رو نیمه رها کنه. پس این طبیعیه که دلسرد بشید و بخواید دست بکشید. اما دقیقا همون جا که کار رو رها میکنید فقط چند قدم دیگه مونده تا شِگردهای نوشتن حک بشه تو مغز و دست تون و نوشته هاتون بهتر از قبل بشه. پس هر وقت که دلسرد شدید یاد این جمله من بیوفتید که : ” فقط 1 قدم دیگه ادامه میدم”

شخصی‌نویسی در محتوانویسی

یونگ میگه : « شخصی ترین چیزها عمومی ترین چیزها هستن».

محتواها هر چی شخصی تر و هر چی منحصربه فرد تر، برای مخاطب ها پر معناتر و جذاب تر هست. این همون چیزیه که من و رایتینا توی محتوانویسی عاشقش هستیم،  [ شخصی نویسی + راحت‌نویسی ( همون شکلی که حرف میزنی بنویسیم) ]. چرا ؟ چون اینجوری محتوا به جای اینکه خشک و عصا قورت داده باشه یه سری قصه های حقیقی میشه که بین مخاطب و شما یه رابطه دوستی شکل میگیره. شخصی نویسی یه جورایی پر از صداقت و طبیعی بودنه که من عاشقشم. یکی از چیزهایی که من تو رایتینا آموزش میدم و تو دوره ها خیلی روش کار میکنم همین شخصی نویسی و راحت نویسی هستش که به نظرم خیلی مهمه.

نوشتن گاهی مثل باز کردن” لوله چاه گرفته” است که…

نویسندگی سایت و کلا هر نوع نویسندگی ای مثل باز کردن لوله چاه گرفته میمونه انقدر باید زور بزنی و بزنی و بزنی و بزنی و بزنی و بزنی و بزنی و بزنی و بزنی و بزنی و بزنی و بزنی و بزنی و بزنی تا بلکه یه باریکه راهی باز بشه و آب بره پایین !

تمرین، تمرین، تمرین

میدونم خیلی هاتون وقتی اسم تمرین رو میشنوید کهیر می‌زنید 😆 از بس که من تو رایتینا گفتم تمرین کنید، تمرین کنید، تمرین کنید… ولی واقعا یکی از پایه ای ترین بخش های یادگیری هر مهارتی مثل رانندگی، تمرین کردنه. شما ساعت ها و روزها و ماه ها کنار دست یه راننده پایه 1 هم بشینید رانندگی رو یاد نمی‌گیرید قطعا و لازمه خودتون بشینید و پاهاتون کلاج و ترمز و گاز رو حس کنه و رانندگی کردن رو تو شرایط مختلف تمرین کنید .

برای یک نویسنده خوب شدن هم باید تا خِرخِره تمرین کنید 😉

از صبح تا شب با کلمات و جمله های دیگران وَر‌رفتن

مگه میشه بخوایم نویسنده سایت بشیم ولی خواننده سایت ها یا محتواها نباشیم؟

من به عنوان یه “نویسنده محتوا  7 ساله “وقتم رو اینجوری تقسیم میکنم، 20 % جستجو کردن و گشتن تو سایت های مختلف، 30 % وَر رفتن با جمله ها و کلمه های دیگران یعنی خوندن محتوا حالا چه آنلاین چه کتاب، 50 %نوشتن محتوا و ویرایش محتوا و…

پس اگر میخوایم نویسنده خوبی باشیم، باید تو مرحله اول خواننده خوبی باشیم.

این روزا ، از اونجایی که من در حال تولید محتوا برای سایت های انگلیسی زبان هم هستم و باید زبانم رو خیلی بیشتر از قبل تقویت کنم، حتی بعضی وقت ها 50 % وقتم رو میذارم برای خوندن و مشق نویسی از روی دست نویسنده های حرفه ای انگلیسی زبان.

تو دوره های کار آموزی با مربی هم به همه توصیه میکنم که روزهای اول مشق نویسی کنن. یعنی برن تو سایت های مختلف بگردن و محتواهای خوب رو پیدا کنن و 1 بار از روشون بنویسین.

مخاطب، نیمه‌یِ ضروری نویسنده سایت

فرض کنید شما میخواید یه آشپز حرفه ای بشید و لازمه هر روز تعداد زیادی غذاهای متنوع درست کنید و تمرین کنید . شما قسمت اول تمرین رو خوب انجام میدیدها ولی نیمه‌ی ِ ضروری دوم رو نه . شما هِی پشت سر هم انواع و اقسام غذاهارو میپزید ولی تا حالا هیچ کسی از غذاهای شما نچشیده و حتی یه نفر رو هم مثلا برای شامی چیزی دعوت نکردید و یا غذاها رو خودتون می‌خورید یا میریزیدشون دور و این چرخه معیوب رو هی ادامه میدید، آخر این راه هیچ به هیچه!

چون نمی‌فهمید بالاخره دست‌پخت‌تون خوبه یا بد و اصلا کسی هست که دست‌پخت‌ شما رو دوست داشته باشه یا نه. نوشتن برای سایت یا هر نوع نوشتن دیگه ای هم همینه. نیمه‌یِ ضروری نوشتن دقیقا مخاطبه. حالا منظورم این نیست که تو همین شروع کار بیاید مخاطب های میلیونی برای خودتون بسازید . نه . بیشتر هدف اینه که نوشته هاتون رو بدید به هر کی که دمِ دست تونه تا بخونه و نظر بده. حالا این میتونه دوست تون باشه، همسرتون باشه، مادرتون باشه، برادرتون باشه، همکارتون باشه یا…. فقط مهم اینه که نوشته ها خونده بشه.

حرف اول و آخرم:

چه جوری نویسنده محتوا بشیم؟

بنویسید!

چه جوری نویسنده محتوای بهتری بشم؟

بیشتر بنویسید!

میدونم الان تو دلِ خودتون یه نیشخند زدید به این حرف من و با خودتون میگیداینو ببین دیگه چه اُس… خب خودمون میدونستیم که برای نویسنده شدن باید بنویسیم دیگه!   منم میدونم که این جمله جزو بدیهیات هستش و همه میدونن ولی مهم اینه کی بهش عمل میکنه. شمایی که الان به این حرف من خندیدید اگر راست میگید و نوشتن رو شروع کردید و میخواید نویسنده سایت بشید، پس 250 کلمه شو تو کامنت ها برام بفرستید 😉

.

.

.

 چه جوری به راحتی حرف زدن بنویسیم و پول دربیاریم

/*-*/

۷ دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید

  • مهناز عابدی
    ۱۴۰۰/۱۲/۱۵ ۹:۰۰ ب.ظ

    خسته و کوفته از راه کلاس موسیقی خودم و دخترم رسیدم خونه .در بدو ورود نت گوشی رو روشن کردم چون منتظر یک پیام بودم . اینستا رو چک کردم و همون لحظه استوری پیج رایتینا توجهم رو جلب کرد . نیمه نشسته روی مبل استوری رو باز کردم و چشمم خورد به یک عنوان جذاب : (من از ۳۲ سالگی شروع کردم) . جلوی آینه نبودم اما برق چشمامو حس میکردم . حالا چرا این عنوان اینقدر واسم جذابه؟ چون منم تازه ۳۲ سالگی رو از سر گذروندم .البته دوسالی هست که ذوق نوشتنم رو کشف کردم و یه کارایی هم کردم که تداوم نداشتن و راه به جایی نبردن . مدتیه درگیر این واژه جذاب محتوا شدم .هنوز هم نمیدونم دقیقا چیه و منو به کجاها قراره ببره .
    در عرض چند دقیقه با چشمای هراسان کل مطلبو خوندم و بینش لباسای بچه ها رو عوض کردم و با خمیر بازی سرگرمشون کردم و البته یکم هم جیغ و فریاد چاشنی کارم کردم تا بتونم در لحظه از حسم بنویسم . فقط همین ! نمیدونم چند کلمه شد فقط خواستم بنویسم و نوشتم .

    • ناتاشا جعفری
      ۱۴۰۰/۱۲/۱۶ ۹:۴۰ ق.ظ

      سلام . لحظه هاتون سبز و شاد
      نمیدونید چه قدر لذت بردم از خوندن این چند خطی که نوشته بودید .
      امیدوارم با قدرت و انرژی خلق محتوا رو ادامه بدید . هر جا هم که فکر کردید کمکی از دست من برمیاد حتما بهم بگید .
      شاد، پیروز و پاینده باشید 🙂

  • سپیده علی پور
    ۱۴۰۰/۱۲/۱۵ ۹:۲۲ ب.ظ

    سلام و ممنون بابت این متن فوق العاده جذاب و خواندنی .
    پشتکارتون برام واقعا تحسین برانگیز بود،اونحا کهدگفتید یک هفته روزی۲۰ساعت راجع به چیزی که اصلا نمی دونستید محتوا تولید کردید و نتیجه عالی شد،یک تکون اساسی خوردم؛
    میدونید همونجور که خودتون گفتید،من که تونستم چرا شما نه؟!
    پس منم میتونم دیگه،در تلاشم و اما گاهی بهونه و تنبلی(شایدم نشه اسمش رو بهونه و تنبلی گذاشت،من واقعا انرژی کم میارم) خودشون رو حسابی تو لحظه هام جا میدن،
    چقدر دلم میخواد همه اون ۲۵۰کلمه رو با دقت و عشق براتون بنویسم.اما الان باید برم پسرک چهارساله ای رو که تو دستشویی افتاده ،نجات بدم …بازم ممنون از متن جذااااابتون

    • ناتاشا جعفری
      ۱۴۰۰/۱۲/۱۶ ۹:۴۳ ق.ظ

      لحظه هاتون شاد و پر از مهربونی
      همین که همین قدر رو هم نوشتید عالیه 🙂 و مطمئنم با انرژی و با قدرت مسیر تولید محتوا رو ادامه میدید.
      مطئنم شما هم میتونید . اگه شما نه پس کی . اگه الان نه پس کِی ؟ 🙂
      آخی از طرف من روی ماه پسرتون رو هم ببوسید
      همیشه شاد، پیروز و پاینده باشید

  • واقعا عالی هستین ممنون ازتون
    میشه گفت وقتی وارد اینستا میشم اولین استوری که دوست دارم چک کنم استوری پیج شماست و همینطور سایت عالیتون من واقعیتش اصلا درک نمی کردم که تولید محتوا و فریلنسری چیه و فکر می کردم که اصلا این چیزا بدردم نمی خوره و همینطور خیلی سخت و نچسبن ولی وقتی یهویی وارد پیجتون شدم و پست هاتونو دیدم و بعد وارد دورره های رایگانتون * مقالات سایت و پست هاتون شدم و استوری ها رو دنبال کردم خیلی چیز هارو متوجه شدم و به این حرفه علاقه پیدا کردم و فهمیدم که واقعا بلدبودن این حرفه برای هر کسی لازمه حالا تو هر سن یا موقعیتی که هستیم راجب کپی رایتینگ و تولید محتوا لازمه که اطلاع داشته باشیم چون تو همه جا کاربردیه چه مقالات سایت چه پست داخل اینستا و یا…..
    واقعیتش تو جاهای مختلفی دنبال اموزش و مقاله گشتم ولی باز به سمت مقالات شما سوق داده شدم و هیچ سایتی مثل سایت شما نظر منو به سمت خودش جلب نکرد با اینکه دانش آموز دبیرستانی هستم و وقت زیادی با این درسا برام نمیمونه ولی حداقل سعی میکنم هر چند روز یک بار مقالاتتون رو ببینم چون واقعا بهم انگیزه میدن و منی که از انشا و فارسی متنفرم رو بیشتر بهشون علاقه مند میکنه خواستم ازتون بابت تمام زحمات و مقالات عالیتون تشکر کنم و امیدوارم که بتونم از آموزش های بیشترتون بهره مند بشم.

    • ناتاشا جعفری
      ۱۴۰۰/۱۲/۱۷ ۸:۴۶ ق.ظ

      سلام مبینای عزیز . لحظه هات شاد و پر انرژی و پر از خبرهای خوب 🙂
      سپاس بیکران از لطف و محبتت
      امیدوارم که رایتینا بتونه برات مفید باشه همیشه.
      چه قدر خوشحال شدم که تو این سن کم به دنیای ِ شیرین تولید محتوا رسیدی.
      شاد، پیروز و پاینده باشی

  • سلام
    من با خوندن این متن احساس بهتری نسبت به خودم پیدا کردم. این که تو این سن سراغ علاقتون رفتین و دست نکشیدین تحسین‌برانگیزه. به هر حال من خواستم بگم که وقتی شما به ما پاسخ میدین هیچ ایمیلی برای ما ارسال نمیشه و ممکنه ما هیچوقت نفهمیم که شما به ما پاسخ دادین مگه این که خودمون بیاییم و اون پست به خصوصی که توش کامنت گذاشتیم رو چک کنیم. سایت بهتر میشه اگه این قابلیتو بهش اضافه کنید.
    ممنون از شما

ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید
فهرست