روش های جلب توجه مخاطب به محتوا { ثروتمند این روزا کیه؟)

  1. خانه
  2. استراتژی محتوا
  3. روش های جلب توجه مخاطب به محتوا { ثروتمند این روزا کیه؟)

با خوندن این محتوا تا به آخر به چی می‌رسید : روش های جلب توجه مخاطب به محتوا رو یاد میگیرید. ( میدونیدکه اصلا و ابدا کم چیزی نیست این روزا! حالا بهتون میگم چرا)

این تصویر رو ببینید :

جلب توجه مخاطب به محتوا

چی مبینید ؟

خب یه سری آدمک که کنار هم قطار شدن.

حالا ازتون یه چیزی میخوام:

میشه بین این آدمک ها باهوش ترین رو پیدا کنید ؟

نمیشه دیگه! چون همه شون شبیه هم هستن! آدم گیج میشه.

خب حالا این تصویر رو ببینید :

جلب توجه

حالا چی ؟

حالا دیگه کار خیلی راحت شد. به محض اینکه بگیم اون آدمک باهوشه لباس آبی پوشیده خیلی راحت میتونید از بقیه تشخیص‌ِش بدید.

این رو به محض اینکه تصویر جلو چشم تون اومد دیدید و تشخیص دادید. نه؟

یه بار دیگه به اون تصویر نگاه کنید و سعی کنید آدمک آبی رو نبینید یا حداقل بهش توجه نکنید.

میشه ؟ نمیشه دیگه.

هر کاری میکنید بقیه آدمک ها سیاهی لشکرن و تنها آدمی که توجه تون رو جلب میکنه همون آبیه است.در صورتی که فقط رنگش فرق میکنه و دقیقا شبیه بقیه است.

اِ اِ اِ راستی حواس تون هست که همین حالا که شما دارید محتوای من رو میخونید، یعنی به خیلی چیزهای دیگه نه گفتید و یا به عبارتی بهشون توجهی نکردید 😉 

جلب توجه مخاطب به محتوای متنی

خب حالا اینا چه ربطی به تولید محتوای متنی داره ؟

الان میگم:

بیاید تصور کنید که ما آدما معمولا تو طول زندگی مون چه طوری وقتی نیاز داریم همه به ما توجه کنن توجه شون رو جلب میکنیم ؟از چه ترفندهایی استفاده میکنیم ؟

یه نوزاد وقتی میخواد به مامانش بفهمونه که گشنشه یا جاش کثیفه یا دلش درد میکنه و به نوعی توجه مامانش رو جلب کنه، گریه میکنه و جیغ میزنه.

گریه نوزاد و تولید محتوا

یه معلم سر کلاس حضوری وقتی میخواد توجه شاگرداش رو جلب کنه، صداش رو میبره بالا و به تخته اشاره میکنه و میگه  “اینجارو با دقت ببینید” یا “دقت کنید میخوام یه چیز مهم بگم که حتما تو امحان میاد.”

یه نوجوون 14-15 ساله وقتی میخواد توجه جلب کنه ممکنه موهاش رو آبی کنه بره تو خیابون یا لباس های عجیب و غریب بپوشه 😆

یه مغازه دار یه { دادزن } استخدام میکنه میذاره جلو مغازش که داد بزنه بگه : بُدو بُدو همه تیشرت ها فقط 15 تومن ن ن ن ن ن و اینجوری ممکنه توجه آدم هایی که از اون پیاده ر دارن تو اون لحظه میگذرن رو جلب بکنه.

حالا ما که توی محتوای متنی، نه صدایی داریم که داد بزنیم و نه تصویری داریم که با زبون بدنمون توجه رو جلب کنیم و فقط یه لشکری از کلمات داریم چه جوری میتونیم توجه مخاطب هامون رو جلب کنیم؟

این همون چیزی هست که تو این مقاله میخوام بهتون یاد بدم و بگم : چه جوری توجه مخاطب رو جلب کنیم و مهم تر اینکه چی جوری توجه ش رو حفظ کنیم

چرا جلب توجه مخاطب به محتوا این روزا مهمه؟

اما بریم ببینیم اصلا چرا انقدر جلب توجه تو این روزا مهمه؟

میدونید حکمران این روزای دنیای اقتصاد تو دنیا چیه ؟

طلا ؟ پول ؟ نفت ؟ اطلاعات ؟

نه هیچ کدوم.

{{{{توجه}}}}}

آره درست شنیدید توجه.

میدونید یه چیزی کِی ارزشمند میشه و میاد تو اقتصاد؟

وقتی کمیاب باشه.

توجه کمیابه ؟

خیلی.

حالا بریم ببینیم اصلا توجه چیه که انقدر کمیابه 🙄

توجه اصلا یعنی چی ؟

در زبان لاتین، فعل attendere (که واژۀ انگلیسی attention به معنی توجه از اون گرفته شده ) به صورت لفظی به معنی کشیده‌شدن به سمت چیزی هست. این فعل ترکیبی از ad (به سوی) و tendere (کشیده‌شدن) هست؛  فردی که به سوی دیگری خم می‌شود تا جسماً و ذهناً به او توجه کند.

از لحاظ علم عصب شناسی به جهت‌دار بودن و انتخابی بودن فرایندهای ذهنی، توجه میگن.

یعنی چی؟

یعنی مغز ما انسان ها از ساز و کارهایی استفاده میکنه که بتونه مناسب ترین اطلاعات رو برای پردازش بشتر انتخاب بکنه. یعنی از یه چیزی حدود  ۱۰ به توان ۹ بیت اطلاعاتی که در هر ثانیه از طریق حواس وارد مغز انسان میشه 😯 فقط ۱۰ به توان ۲ بیت اون مورد توجه قرار میگیره و انتخاب میشه برای پردازش بیشتر.

بقیه چی ؟

دور ریخته میشه به نوعی.          …………………………………….. ( آشغالی )…………………………………….

حالا بیاید به این فکر کنید که انسان در طول روز چند ساعت بیدار و فعال هستش ؟

اگه خواب رو ازش کم کنیم شاید چیزی حدود 15-16 ساعت.

پس : هم زمانی که ما میتونیم توجه کنیم کمه هم توان مغز ما

پس یعنی توجه یه چیز کمیباب و محدوده

مثلا شما الان همزمان با اینکه دارید این مقاله رو میخونید نهایت میتونید به چند تا چیز دیگه توجه کنید ؟ میتونید همزمان سه تا سایت دیگه رو هم بالا پایین کنید به اخبار تلویزیون هم گوش کنید به چند تا صفحه دوست تون هم تو اینستا سری بزنید و… نه نمیتونید دیگه.

اگرم تلاش کنیم که نهایت دو سه کار رو همزمان انجام بدیم حتی اگر در حد خوردن قهوه و چک کردن ایمیل و گشت و گذار تو اینترنت باشه بازم شما فقط میتونید درصدی از توجه تون رو به هر کدوم اختصاص بدید که در نهایت هم ممکنه قهوه رو بریزد رو خودتون 😆 و ایمیل کاری تون رو اشتباهی بفرستید و یا پیامی که به دوست تون میخواستید بفرستید که پر از حرف های … ( استغفرالله) 😀 بوده رو به همکارتون یا رئیس تون بفرستید و… پس ما حتی زمان هایی که فکر میکنیم در حال مولتی تسکینگ هستیم بازم تو توهم هستیم و در اصل توجه درستی به هیچ کدوم از کارها نداریم.

تازه اینو هم حساب کنید که اگه ما یه جایی تو یه جنگل دور افتاده و تنها تو سکوت مطلق نشسته باشیم ممکنه یه پشه که از کنارمون رد میشه وز وزش توجه مون رو جلب کنه.

ویزززززززززززززززززززززززززززززززززز ویززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززز ویززززززززززززززززززززززززززززززززز

ولی تو این روزا و این وضع زندگیمون که چشم مون رو باز میکنیم یه سونامی اطلاعات و نوتیفیکشین میاد به سمت مون و دیر بجنبیم لِه شدیم زیرش، دیگه یه پشه که هیچی یه هواپیمای جنگی هم از کنارمون رد بشه نمیشنویم و نمیفهمیم :mrgreen: و این یعنی تو یه وضعیت شلوغ و پلوغ مغز ما حتی از اون قدرت ابتداییش هم نمیتونه استفاده کنه و خیلی سخته که روی یه چیزی توجه کنه.

اقتصاد توجه

هربرت سایمون برنده جایزه نوبل اقتصاد تو سال 1978 که روی اقتصاد توجه زیاد کار کرده میگه:

زیادی اطلاعات فقرِ توجه میاره

و در سال 1997 میکائیل گلد هابر هشدار داد که اقتصاد دنیا از یه اقتصاد مبتنی بر پول و چیزهای مادی به سمت اقتصاد مبتنی بر توجه تغییر میکنه.

شاید فکر کنید که خوب ما بیشتر شنیده بودیم که این روزا بهش میگن عصر اطلاعات، خب بهتر نیست بذاریم اقتصاد اطلاعات .

نه اصلا .

درسته که الان تو دنیای اطلاعات به سر میبریم ولی گذاشتن اسم اقتصاد اطلاعات اصلا چیز درستی نیست چون اطلاعات اصلا کمیاب نیست و ما این روزا نه تنها دچار کمبود اطلاعات نیستیم که اتفاقا به شدت دچار پرخوری اطلاعاتی هستیم 🙁 

و از طرفی هر نوع اطلاعاتی هم فقط تا وقتی منحصرا برای شماست و میتونید به عنوان مال و املاک خودتون بدونید که به اولین نفر اون اطلاعات رو انتقال نداده باشید . به محض اینکه اینکار رو میکنید دیگه به هیچ وجه نمیتونید انحصاری براش در نظر بگیرید و معلوم نیست دست چه کسایی بیافته و چند بار به اشتراک گذاشته بشه و پخش بشه.

 

“توجه” پول رایج این روزا

پس پول رایج این روزا اون اسکناس و دلار و طلا و نفت نیست بلکه توجهه.

  • کسایی که ندارنش میخوانش.
  • کسایی که دارن بیشتر میخوان.
  • حتی میشه معاملش کرد و تبدیلش کرد به انواع پول های دیگه مثل پول اسکناسی،

چه جوری ؟ اینجوری که مثلا یه اینفلوئنسر که کلی مخاطب داره و توجه آدم های زیادی رو به خودش و چیزهایی که میگه جلب کرده، میاد یه نفر یا یه برند دیگه رو معرفی میکنه و به نوعی توجه مخاطب هاش رو معامله میکنه، حالا ممکنه این رو پایاپای معامله کنه و در عوض بخواد اون نفر هم اونو معرفی کنه یا میتونه در ازاش پول بگیره یا از محصولات و خدمات اون شرکت یا کسی که داره معرفیش میکنه رایگان استفاده کنه.

اینم یه معامله جدیدیه دیگه نه ؟

  • و حتی جالب تر اینه که توجه هم مثل پول میشه دست به دست بشه و بچرخه 😯
  • و جالب تر اینکه ما اگه بتونیم توجه یه نفر رو جلب کنیم این امکان وجود دار هکه اون توجهش رو به یه نفر دیگه یا حتی به افراد بیشتری انتقال بده

مثل اینکه داریم تو خیابون راه میریم یه دفعه یه آدمی رو میبینیم که مثلا یه لباس خاص پوشیده که توجه مون رو جلب میکنه، اگه دوستمون کنار دستمون باشه یه تنه بهش میزنیم که فلانی رو ببین؛ دقیقا همین حالت توی شبکه های اجتماعی و دنیای وب با Share کردن محتواها خودشو نشون میده.

  • و جالب تر اینکه توجه هم مثل پول کاغذی و ثروت میتونه ذخیره بشه یعنی همونطوری که ما پول مون رو میبریم میذاریم بانک یا یه تیکه زمین میخریم میندازیم یه گوشه که هر وقت لازم داشتیم بفروشیم‌ِش توجه هم ذخیره شدنیه.

مثلا ممکنه شما اون معلمی که مثلا 5ام دبستان داشتید و دوسش داشتید رو حتی الان بعد از 20 سال هم ببینید بشناسید و فقط کافیه یه تلنگر بهتون بخوره و دوباره جشم تون بهش بیافته. پس اگه بتونید توجه مخاطب رو حتی برای یکبار جلب کنید دیگه از این به بعد هر نشونه ای از شما ببینه دوباره به سمت تون بر میگرده. پس ثروتی به اسم توجه میتونه کم بشه اما میتونه دوباره احیا بشه

  • و جالب اینکه اگه توجه داشته باشید میتونید پول اسکناسی و دلاری هم در بیارید، ولی اگه پول داشته باشید الزاما نمیتونید همیشه با اون پول توجه بخرید. مثلا شاید پول‌ِتون رو بدید محصول تون یا محتواتون رو تبلیغ کنید که تو چشم مخاطب باشه، اما با این وضعیت بی توجهی و کوری ای که مخاطب های این روزا به تبلیغات پیدا کردن، ممکنه کل پول‌ِتون سوخت بشه و هدر بره و در نهایت نتونید خودتون یا برندتون یا محصول تون رو به مخاطب نشون بدید.
  • و از طرفی مثل پول که ما با به دست آوردنش میخوایم نیازهامون رو برطرف کنیم مثل خوراک ، پوشاک و مسکن و.. توجه هم تا بقامون رو حفظ کنیم توجه هم خیلی جاها مستقیما روی بقامون تاثیر میذاره

مثلا یه کودکی رو در نظر بگیرید که برای زنده موندن و اعلام گرسنگی و تشنگیش هیچ راهکاری نداره جز اینکه با گریه و سرو صدا توجه ها رو به خودش جلب کنه؛ یا اگه ما بیافتیم تو یه رودخونه و نتونیم با گفتن کمک کمک کمک کمک کمک کمک کمک کمک توجه عابرهای گذری رو جلب کنیم که بیان کمک قطعا غرق میشیم و میمیریم؛ یا اگه آدما بدون اینکه حتی یه نگاه به ویترین یه مغازه بکنن از کنارش بگذرن و برن چی جوری میتونه جنساش رو بفروشه؛ یا یه برند یا کسب و کار اگه هیچکی به حرفش و تبلیغاش اصلا گوش نکنه چی جوری میتونه محصول یا خدماتش رو بفروشه؟

  • تازه یه چیز جالب تر هم اینکه توجه رو هم مثل خیلی چیزای با ارزش دیگه مثل پول و طلا میشه دزدید 😯 و این روزا به شدت دزدی توجه ام زیاد شده؛  مثلا چند بار شده تا الان به خودتون بگید من میخوام 2 ساعت و 20 دقیقه برم اینستا بگردم ؟ به نظرم هیچ بار. همه ی ما میریم که یه چرخ سریعی بزنیم و برگردیم سر کارمون، ولی چشم باز میکنیم میبینیم 3 ساعت گذشته و ما همچنان از این صفحه به اون صفحه هدایت میشیم و از این پست به اون پست میریم

و این محتواها و کسب و کارها و اینفلوئنسرهای مختلف هستن که هی توجه ما رو میدزدن و مال خودشون میکنن. مثلا خیلی زمان ها حتی ما مثل بچه آدم نشستیم کتاب میخونیم ها، ولی یه دفعه یه نوتیفیکیشن از اینستاگرام یا واتس آپ میاد که فلان نفر پست شما رو لایک کرده یا براتون پیام گذاشته و دیدن پیام همون ور فتن تو چاه عمیق شبکه های اجتماعی همان و اینجوری میشه که اپ ها و صاحبین کسب و کار میتونن خیلی راحت توجه ما رو بدزدن و مال خودشون بکنن.

“پس توجه و جلب توجه یکی از عامل های بقا هم برای انسان هم برای کسب و کارهاست”

ثروتمند این روزا کیه؟

ثروتمند این روزا اون کسی نیست که اسکناس بیشتری داشته باشه یا  000000000000000000000000 های فعلی حساب بانکیش زیاد باشه، بلکه اون کسیه که میتونه توجه زیاید رو به خودش جلب کنه . این توجه خیلی راحت میتونه به پول تبدیل بشه . فقط کافیه یه نگاهی به حساب بانکی اینفلوئنسرهای اینستاگرامی بندازید 🙄

مهم نیست حالا ما چه نظری در موردشون داریم و شاید به نظرمون خیلی مسخره و مزخرف بیاد که یه نفر با یه سری حرکات یا حرف های به نظر ما چرت و پرت میتونه این همه پول در بیاره ، مهم اینه که ما الان تو دوران اقتصاد توجه هستیم و مهم اون جلب توجه اس.

جلب توجه مخاطب یه کار سیسیفوسی

این روزا باید آرزو کنیم که کاش جلب توجه مخاطب ها هم به همون اندازه تولید محتوا سخت بود . در صورتی که این طور نیست و در مقایسه، تولید اطلاعات و محتوا مثل آب خوردن میمونه . در صورتی که جلب توجه مخاطب ها مثل یه کار نفس بُر و سیسیفوسی هستش، یعنی مثل همون افسانه سیسیفوسی، ممکنه شما با تلاش خیلی زیاد و عرق ریختن سنگ رو ببرید بالا کوه، اما همین که فکر میکنید دیگه به قله رسیدید، سنگ قِل میخوره میره پایین و در عمل یعنی هیچ کاری نکردید. حالا ممکنه با بدبختی و هزار ترفند توجه مخاطب رو بتونیم جلب کنیم، اما همین که میاد شروع کنه به خوندن محتوای ما، دینگ دینگ یه پیام تو واتس آپ میاد از دوستش که میخواد قرار امشب شون رو چک کنه، بعد هم شیطون گولش میزنه که بره یه سر به اینستاگرام بزنه و بچرخه ببینه چه خبره و خلاصه چشم که باز میکنه میبینه اصلا یادش رفت تو سایت و محتوای شما چی میخواست و خلاصه صفحه تون رو میبنده و میره.

سیسیفوس و جلب توجه مخاطب به محتوا

اینو نگفتم که کلا از جلب توجه و تلاش برای جلب توجه مخاطب ناامیدتون کنم، گفتم که بگم میزان توجهی که مخاطب به محتوا میکنه بر اساس اینکه الان در چه وضعیتی هست و چی کار میکنه و به چی فکر میکنه و هزار و صد عامل دیگه بستگی داره، ولی ما تنها کاری که میتونیم بکنیم اینه که :

بیایم رو چیزهایی کار کنیم که مخاطب خودش خبر نداره و تحت کنترل ماست

 

چند تا اصل ارتباطی جهت جلب توجه مخاطب به محتوا

جلب توجه به روش ترن هوایی یا rollercoaster 

اصل اول اصل rollercoaster یا روش ترن هوایی شهربازی

خب بیاید با هم یه سر بریم شهر بازی:

دقیقا یه ترن هوایی چی داره که آدما فکر میکنن خیلی هیجان داره و همه ی شهربازی های دنیا این وسیله رو دارن ؟

حرکت ترن هوایی این شکلیه

ترن هوایی و تولید محتوا

اولش یه کم صاف میره بعد میرههههههه بالاااااااا و بعد یه دفعه میافته تو سرازیری دو باره ی کم دیگه صاف میره و دوباره میره تو قله و سرازیر میشه. حتی قله ها و اوج ا هم اندازه هم نیست.این تغییر ارتفاع ها پشت سر هم و بالا و پایین کردن ها باعث یه هیجان خیلی زیاد تو مخاطب میشه.

حالا فرض کنید حرکت ترن هوایی این شکلی بود .

شهر بازی و جلب توجه مخاطب به محتوا

به نظرتون هیجانی داشت؟

قطعا نه دیگه.

پس کاری هم که ما باید بکنیم تا توجه مخاطب رو به محتوامون جلب بکنیم همین روش ترن هوایی مانند هست؛ یعنی یه جاهایی احساس مخاطب رو میبری به اوج خودش و بعد یه جاهایی میاری پایین، یه جاهایی هم باهاش کاری نداری میذاری خنثی باشه

که به این روش میگیم روش ترن هوایی یا مهندسی احساسات مخاطب

جلب توجه با نردبان تعامل

یه اصل دیگه برای ارتباط خوب با مخاطب اصل نردبان تعامل هست. شما به محض اینکه یه نفر رو میبنید تو خیابون و هنوز نمیدونید کیه بدون سلام و علیک و هیچ حرف پیشی میرید بهش میگید امشب بیا با هم شام بخوریم یا یه 5 میلیون داری بریزی به حساب من؟

نه دیگه واقعا 🙄

قدم به قدم ،یواش یواش، اول میرید سلام و علیک میکنید، بعد یه کم از خودتون میگید میذارید که اونم خودش رو معرفی کنه، بعد ممکنه دعوتش کنید برای یه قهوه تو کافه یا پیاده روی و بعد اگه بیشتر از همدیگه خوشتون اومد با هم میرید شام میخورید.

دقیقا تعامل با مخاطب آنلاین هم همینجوره و اصلا نباید براش هول باشیم. 

یواش یواش اول درخواست های کوچیک و بعد کم کم در خواست های بزرگتر و جدی تر.

مثلا یکی از بدترین کارها اینه که به محض اینکه کاربر وارد یه صفحه از سایت مون میشه یه پاپ آپ باز بشه، که میگه بیا تو فروشگاه مون 50 %تخفیف گذاشتیم.

بابا هنوز اصلا کاربر نمیدونه کجاست، چه برسه به اینکه ازش میخواید بیاد از شما خرید هم بکنه . جالبه حتی رایگان م بدید بازم خیلی از کاربرها از این حرکت خوششون نمیاد و سریع صفحه رو میندن و میرن. پس توی ارتباط با مخاطب باید حواس مون به این نردبون تعامل باشه و سعی نکنیم بدون عبور از پله های 1 تا 9 نردبون یه دفعه پامون رو بذاریم رو پله 10.

 

نردبان و جلب توجه مخاطب

بیخودی زور نزن!

ما زورکی و با شلوغ باز ی بیخود نمیتونیم توجه مخاطب رو جلب کنیم و دقیقا نتیجه برعکس میگیریم.

بعضی از ما تولید کننده های محتوا یا طراح های سایت فکر میکنیم شلوغ بازی یه راه خوب برای جلب توجه مخاطب هست.

به خاطر همین میایم صفحه هامون رو هفت رنگ میکنیم، هزار تا دکمه میذاریم، 10 تا انیمیشن و تصویر متحرک تو صفحه میذاریم و … خلاصه صفحه یا سایت مون رو حسابی شلوغ پلوغ میکنیم، به این امید که بلکه کاربر روی یکی از چیزهایی که گذاشتیم تو صفحه کلیک کنه.

همین جا باید اینو بدونیم که جلب توجه تو دنیای مجازی قواعد بازی خودش رو داره و اگر طبق اون اصول و قواعد پیش نریم باید بازی رو واگذار کنیم به رقبای دیگه و بازی رو ترک کنیم.

شما حاضرید تو این دنیای جذاب بازی رو واگذار کنید؟

اگر نه همین دور و اطراف باشید تا دونه دونه تکنیک های جلب توجه مخاطب به محتوا خصوصا محتوای متنی رو براتون بگم.

مینی‌آموزش UX-Writing | دکمه‌نویسی

هدف: یادگیری دکمه‌نویسی و CTA ها ( چه جوری یه دکمه یا لینک رو انقدر جذاب و تاثیرگذار بنویسیم که کاربر روش کلیک کنه؟ )

۸ دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید

ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید

روش های جلب توجه مخاطب به محتوا { ثروتمند این روزا کیه؟)

با خوندن این محتوا تا به آخر به چی می‌رسید : روش های جلب توجه مخاطب به محتوا رو یاد میگیرید. ( میدونیدکه اصلا و ابدا کم چیزی نیست این روزا! حالا بهتون میگم چرا)

این تصویر رو ببینید :

جلب توجه مخاطب به محتوا

چی مبینید ؟

خب یه سری آدمک که کنار هم قطار شدن.

حالا ازتون یه چیزی میخوام:

میشه بین این آدمک ها باهوش ترین رو پیدا کنید ؟

نمیشه دیگه! چون همه شون شبیه هم هستن! آدم گیج میشه.

خب حالا این تصویر رو ببینید :

جلب توجه

حالا چی ؟

حالا دیگه کار خیلی راحت شد. به محض اینکه بگیم اون آدمک باهوشه لباس آبی پوشیده خیلی راحت میتونید از بقیه تشخیص‌ِش بدید.

این رو به محض اینکه تصویر جلو چشم تون اومد دیدید و تشخیص دادید. نه؟

یه بار دیگه به اون تصویر نگاه کنید و سعی کنید آدمک آبی رو نبینید یا حداقل بهش توجه نکنید.

میشه ؟ نمیشه دیگه.

هر کاری میکنید بقیه آدمک ها سیاهی لشکرن و تنها آدمی که توجه تون رو جلب میکنه همون آبیه است.در صورتی که فقط رنگش فرق میکنه و دقیقا شبیه بقیه است.

اِ اِ اِ راستی حواس تون هست که همین حالا که شما دارید محتوای من رو میخونید، یعنی به خیلی چیزهای دیگه نه گفتید و یا به عبارتی بهشون توجهی نکردید 😉 

جلب توجه مخاطب به محتوای متنی

خب حالا اینا چه ربطی به تولید محتوای متنی داره ؟

الان میگم:

بیاید تصور کنید که ما آدما معمولا تو طول زندگی مون چه طوری وقتی نیاز داریم همه به ما توجه کنن توجه شون رو جلب میکنیم ؟از چه ترفندهایی استفاده میکنیم ؟

یه نوزاد وقتی میخواد به مامانش بفهمونه که گشنشه یا جاش کثیفه یا دلش درد میکنه و به نوعی توجه مامانش رو جلب کنه، گریه میکنه و جیغ میزنه.

گریه نوزاد و تولید محتوا

یه معلم سر کلاس حضوری وقتی میخواد توجه شاگرداش رو جلب کنه، صداش رو میبره بالا و به تخته اشاره میکنه و میگه  “اینجارو با دقت ببینید” یا “دقت کنید میخوام یه چیز مهم بگم که حتما تو امحان میاد.”

یه نوجوون 14-15 ساله وقتی میخواد توجه جلب کنه ممکنه موهاش رو آبی کنه بره تو خیابون یا لباس های عجیب و غریب بپوشه 😆

یه مغازه دار یه { دادزن } استخدام میکنه میذاره جلو مغازش که داد بزنه بگه : بُدو بُدو همه تیشرت ها فقط 15 تومن ن ن ن ن ن و اینجوری ممکنه توجه آدم هایی که از اون پیاده ر دارن تو اون لحظه میگذرن رو جلب بکنه.

حالا ما که توی محتوای متنی، نه صدایی داریم که داد بزنیم و نه تصویری داریم که با زبون بدنمون توجه رو جلب کنیم و فقط یه لشکری از کلمات داریم چه جوری میتونیم توجه مخاطب هامون رو جلب کنیم؟

این همون چیزی هست که تو این مقاله میخوام بهتون یاد بدم و بگم : چه جوری توجه مخاطب رو جلب کنیم و مهم تر اینکه چی جوری توجه ش رو حفظ کنیم

چرا جلب توجه مخاطب به محتوا این روزا مهمه؟

اما بریم ببینیم اصلا چرا انقدر جلب توجه تو این روزا مهمه؟

میدونید حکمران این روزای دنیای اقتصاد تو دنیا چیه ؟

طلا ؟ پول ؟ نفت ؟ اطلاعات ؟

نه هیچ کدوم.

{{{{توجه}}}}}

آره درست شنیدید توجه.

میدونید یه چیزی کِی ارزشمند میشه و میاد تو اقتصاد؟

وقتی کمیاب باشه.

توجه کمیابه ؟

خیلی.

حالا بریم ببینیم اصلا توجه چیه که انقدر کمیابه 🙄

توجه اصلا یعنی چی ؟

در زبان لاتین، فعل attendere (که واژۀ انگلیسی attention به معنی توجه از اون گرفته شده ) به صورت لفظی به معنی کشیده‌شدن به سمت چیزی هست. این فعل ترکیبی از ad (به سوی) و tendere (کشیده‌شدن) هست؛  فردی که به سوی دیگری خم می‌شود تا جسماً و ذهناً به او توجه کند.

از لحاظ علم عصب شناسی به جهت‌دار بودن و انتخابی بودن فرایندهای ذهنی، توجه میگن.

یعنی چی؟

یعنی مغز ما انسان ها از ساز و کارهایی استفاده میکنه که بتونه مناسب ترین اطلاعات رو برای پردازش بشتر انتخاب بکنه. یعنی از یه چیزی حدود  ۱۰ به توان ۹ بیت اطلاعاتی که در هر ثانیه از طریق حواس وارد مغز انسان میشه 😯 فقط ۱۰ به توان ۲ بیت اون مورد توجه قرار میگیره و انتخاب میشه برای پردازش بیشتر.

بقیه چی ؟

دور ریخته میشه به نوعی.          …………………………………….. ( آشغالی )…………………………………….

حالا بیاید به این فکر کنید که انسان در طول روز چند ساعت بیدار و فعال هستش ؟

اگه خواب رو ازش کم کنیم شاید چیزی حدود 15-16 ساعت.

پس : هم زمانی که ما میتونیم توجه کنیم کمه هم توان مغز ما

پس یعنی توجه یه چیز کمیباب و محدوده

مثلا شما الان همزمان با اینکه دارید این مقاله رو میخونید نهایت میتونید به چند تا چیز دیگه توجه کنید ؟ میتونید همزمان سه تا سایت دیگه رو هم بالا پایین کنید به اخبار تلویزیون هم گوش کنید به چند تا صفحه دوست تون هم تو اینستا سری بزنید و… نه نمیتونید دیگه.

اگرم تلاش کنیم که نهایت دو سه کار رو همزمان انجام بدیم حتی اگر در حد خوردن قهوه و چک کردن ایمیل و گشت و گذار تو اینترنت باشه بازم شما فقط میتونید درصدی از توجه تون رو به هر کدوم اختصاص بدید که در نهایت هم ممکنه قهوه رو بریزد رو خودتون 😆 و ایمیل کاری تون رو اشتباهی بفرستید و یا پیامی که به دوست تون میخواستید بفرستید که پر از حرف های … ( استغفرالله) 😀 بوده رو به همکارتون یا رئیس تون بفرستید و… پس ما حتی زمان هایی که فکر میکنیم در حال مولتی تسکینگ هستیم بازم تو توهم هستیم و در اصل توجه درستی به هیچ کدوم از کارها نداریم.

تازه اینو هم حساب کنید که اگه ما یه جایی تو یه جنگل دور افتاده و تنها تو سکوت مطلق نشسته باشیم ممکنه یه پشه که از کنارمون رد میشه وز وزش توجه مون رو جلب کنه.

ویزززززززززززززززززززززززززززززززززز ویززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززز ویززززززززززززززززززززززززززززززززز

ولی تو این روزا و این وضع زندگیمون که چشم مون رو باز میکنیم یه سونامی اطلاعات و نوتیفیکشین میاد به سمت مون و دیر بجنبیم لِه شدیم زیرش، دیگه یه پشه که هیچی یه هواپیمای جنگی هم از کنارمون رد بشه نمیشنویم و نمیفهمیم :mrgreen: و این یعنی تو یه وضعیت شلوغ و پلوغ مغز ما حتی از اون قدرت ابتداییش هم نمیتونه استفاده کنه و خیلی سخته که روی یه چیزی توجه کنه.

اقتصاد توجه

هربرت سایمون برنده جایزه نوبل اقتصاد تو سال 1978 که روی اقتصاد توجه زیاد کار کرده میگه:

زیادی اطلاعات فقرِ توجه میاره

و در سال 1997 میکائیل گلد هابر هشدار داد که اقتصاد دنیا از یه اقتصاد مبتنی بر پول و چیزهای مادی به سمت اقتصاد مبتنی بر توجه تغییر میکنه.

شاید فکر کنید که خوب ما بیشتر شنیده بودیم که این روزا بهش میگن عصر اطلاعات، خب بهتر نیست بذاریم اقتصاد اطلاعات .

نه اصلا .

درسته که الان تو دنیای اطلاعات به سر میبریم ولی گذاشتن اسم اقتصاد اطلاعات اصلا چیز درستی نیست چون اطلاعات اصلا کمیاب نیست و ما این روزا نه تنها دچار کمبود اطلاعات نیستیم که اتفاقا به شدت دچار پرخوری اطلاعاتی هستیم 🙁 

و از طرفی هر نوع اطلاعاتی هم فقط تا وقتی منحصرا برای شماست و میتونید به عنوان مال و املاک خودتون بدونید که به اولین نفر اون اطلاعات رو انتقال نداده باشید . به محض اینکه اینکار رو میکنید دیگه به هیچ وجه نمیتونید انحصاری براش در نظر بگیرید و معلوم نیست دست چه کسایی بیافته و چند بار به اشتراک گذاشته بشه و پخش بشه.

 

“توجه” پول رایج این روزا

پس پول رایج این روزا اون اسکناس و دلار و طلا و نفت نیست بلکه توجهه.

  • کسایی که ندارنش میخوانش.
  • کسایی که دارن بیشتر میخوان.
  • حتی میشه معاملش کرد و تبدیلش کرد به انواع پول های دیگه مثل پول اسکناسی،

چه جوری ؟ اینجوری که مثلا یه اینفلوئنسر که کلی مخاطب داره و توجه آدم های زیادی رو به خودش و چیزهایی که میگه جلب کرده، میاد یه نفر یا یه برند دیگه رو معرفی میکنه و به نوعی توجه مخاطب هاش رو معامله میکنه، حالا ممکنه این رو پایاپای معامله کنه و در عوض بخواد اون نفر هم اونو معرفی کنه یا میتونه در ازاش پول بگیره یا از محصولات و خدمات اون شرکت یا کسی که داره معرفیش میکنه رایگان استفاده کنه.

اینم یه معامله جدیدیه دیگه نه ؟

  • و حتی جالب تر اینه که توجه هم مثل پول میشه دست به دست بشه و بچرخه 😯
  • و جالب تر اینکه ما اگه بتونیم توجه یه نفر رو جلب کنیم این امکان وجود دار هکه اون توجهش رو به یه نفر دیگه یا حتی به افراد بیشتری انتقال بده

مثل اینکه داریم تو خیابون راه میریم یه دفعه یه آدمی رو میبینیم که مثلا یه لباس خاص پوشیده که توجه مون رو جلب میکنه، اگه دوستمون کنار دستمون باشه یه تنه بهش میزنیم که فلانی رو ببین؛ دقیقا همین حالت توی شبکه های اجتماعی و دنیای وب با Share کردن محتواها خودشو نشون میده.

  • و جالب تر اینکه توجه هم مثل پول کاغذی و ثروت میتونه ذخیره بشه یعنی همونطوری که ما پول مون رو میبریم میذاریم بانک یا یه تیکه زمین میخریم میندازیم یه گوشه که هر وقت لازم داشتیم بفروشیم‌ِش توجه هم ذخیره شدنیه.

مثلا ممکنه شما اون معلمی که مثلا 5ام دبستان داشتید و دوسش داشتید رو حتی الان بعد از 20 سال هم ببینید بشناسید و فقط کافیه یه تلنگر بهتون بخوره و دوباره جشم تون بهش بیافته. پس اگه بتونید توجه مخاطب رو حتی برای یکبار جلب کنید دیگه از این به بعد هر نشونه ای از شما ببینه دوباره به سمت تون بر میگرده. پس ثروتی به اسم توجه میتونه کم بشه اما میتونه دوباره احیا بشه

  • و جالب اینکه اگه توجه داشته باشید میتونید پول اسکناسی و دلاری هم در بیارید، ولی اگه پول داشته باشید الزاما نمیتونید همیشه با اون پول توجه بخرید. مثلا شاید پول‌ِتون رو بدید محصول تون یا محتواتون رو تبلیغ کنید که تو چشم مخاطب باشه، اما با این وضعیت بی توجهی و کوری ای که مخاطب های این روزا به تبلیغات پیدا کردن، ممکنه کل پول‌ِتون سوخت بشه و هدر بره و در نهایت نتونید خودتون یا برندتون یا محصول تون رو به مخاطب نشون بدید.
  • و از طرفی مثل پول که ما با به دست آوردنش میخوایم نیازهامون رو برطرف کنیم مثل خوراک ، پوشاک و مسکن و.. توجه هم تا بقامون رو حفظ کنیم توجه هم خیلی جاها مستقیما روی بقامون تاثیر میذاره

مثلا یه کودکی رو در نظر بگیرید که برای زنده موندن و اعلام گرسنگی و تشنگیش هیچ راهکاری نداره جز اینکه با گریه و سرو صدا توجه ها رو به خودش جلب کنه؛ یا اگه ما بیافتیم تو یه رودخونه و نتونیم با گفتن کمک کمک کمک کمک کمک کمک کمک کمک توجه عابرهای گذری رو جلب کنیم که بیان کمک قطعا غرق میشیم و میمیریم؛ یا اگه آدما بدون اینکه حتی یه نگاه به ویترین یه مغازه بکنن از کنارش بگذرن و برن چی جوری میتونه جنساش رو بفروشه؛ یا یه برند یا کسب و کار اگه هیچکی به حرفش و تبلیغاش اصلا گوش نکنه چی جوری میتونه محصول یا خدماتش رو بفروشه؟

  • تازه یه چیز جالب تر هم اینکه توجه رو هم مثل خیلی چیزای با ارزش دیگه مثل پول و طلا میشه دزدید 😯 و این روزا به شدت دزدی توجه ام زیاد شده؛  مثلا چند بار شده تا الان به خودتون بگید من میخوام 2 ساعت و 20 دقیقه برم اینستا بگردم ؟ به نظرم هیچ بار. همه ی ما میریم که یه چرخ سریعی بزنیم و برگردیم سر کارمون، ولی چشم باز میکنیم میبینیم 3 ساعت گذشته و ما همچنان از این صفحه به اون صفحه هدایت میشیم و از این پست به اون پست میریم

و این محتواها و کسب و کارها و اینفلوئنسرهای مختلف هستن که هی توجه ما رو میدزدن و مال خودشون میکنن. مثلا خیلی زمان ها حتی ما مثل بچه آدم نشستیم کتاب میخونیم ها، ولی یه دفعه یه نوتیفیکیشن از اینستاگرام یا واتس آپ میاد که فلان نفر پست شما رو لایک کرده یا براتون پیام گذاشته و دیدن پیام همون ور فتن تو چاه عمیق شبکه های اجتماعی همان و اینجوری میشه که اپ ها و صاحبین کسب و کار میتونن خیلی راحت توجه ما رو بدزدن و مال خودشون بکنن.

“پس توجه و جلب توجه یکی از عامل های بقا هم برای انسان هم برای کسب و کارهاست”

ثروتمند این روزا کیه؟

ثروتمند این روزا اون کسی نیست که اسکناس بیشتری داشته باشه یا  000000000000000000000000 های فعلی حساب بانکیش زیاد باشه، بلکه اون کسیه که میتونه توجه زیاید رو به خودش جلب کنه . این توجه خیلی راحت میتونه به پول تبدیل بشه . فقط کافیه یه نگاهی به حساب بانکی اینفلوئنسرهای اینستاگرامی بندازید 🙄

مهم نیست حالا ما چه نظری در موردشون داریم و شاید به نظرمون خیلی مسخره و مزخرف بیاد که یه نفر با یه سری حرکات یا حرف های به نظر ما چرت و پرت میتونه این همه پول در بیاره ، مهم اینه که ما الان تو دوران اقتصاد توجه هستیم و مهم اون جلب توجه اس.

جلب توجه مخاطب یه کار سیسیفوسی

این روزا باید آرزو کنیم که کاش جلب توجه مخاطب ها هم به همون اندازه تولید محتوا سخت بود . در صورتی که این طور نیست و در مقایسه، تولید اطلاعات و محتوا مثل آب خوردن میمونه . در صورتی که جلب توجه مخاطب ها مثل یه کار نفس بُر و سیسیفوسی هستش، یعنی مثل همون افسانه سیسیفوسی، ممکنه شما با تلاش خیلی زیاد و عرق ریختن سنگ رو ببرید بالا کوه، اما همین که فکر میکنید دیگه به قله رسیدید، سنگ قِل میخوره میره پایین و در عمل یعنی هیچ کاری نکردید. حالا ممکنه با بدبختی و هزار ترفند توجه مخاطب رو بتونیم جلب کنیم، اما همین که میاد شروع کنه به خوندن محتوای ما، دینگ دینگ یه پیام تو واتس آپ میاد از دوستش که میخواد قرار امشب شون رو چک کنه، بعد هم شیطون گولش میزنه که بره یه سر به اینستاگرام بزنه و بچرخه ببینه چه خبره و خلاصه چشم که باز میکنه میبینه اصلا یادش رفت تو سایت و محتوای شما چی میخواست و خلاصه صفحه تون رو میبنده و میره.

سیسیفوس و جلب توجه مخاطب به محتوا

اینو نگفتم که کلا از جلب توجه و تلاش برای جلب توجه مخاطب ناامیدتون کنم، گفتم که بگم میزان توجهی که مخاطب به محتوا میکنه بر اساس اینکه الان در چه وضعیتی هست و چی کار میکنه و به چی فکر میکنه و هزار و صد عامل دیگه بستگی داره، ولی ما تنها کاری که میتونیم بکنیم اینه که :

بیایم رو چیزهایی کار کنیم که مخاطب خودش خبر نداره و تحت کنترل ماست

 

چند تا اصل ارتباطی جهت جلب توجه مخاطب به محتوا

جلب توجه به روش ترن هوایی یا rollercoaster 

اصل اول اصل rollercoaster یا روش ترن هوایی شهربازی

خب بیاید با هم یه سر بریم شهر بازی:

دقیقا یه ترن هوایی چی داره که آدما فکر میکنن خیلی هیجان داره و همه ی شهربازی های دنیا این وسیله رو دارن ؟

حرکت ترن هوایی این شکلیه

ترن هوایی و تولید محتوا

اولش یه کم صاف میره بعد میرههههههه بالاااااااا و بعد یه دفعه میافته تو سرازیری دو باره ی کم دیگه صاف میره و دوباره میره تو قله و سرازیر میشه. حتی قله ها و اوج ا هم اندازه هم نیست.این تغییر ارتفاع ها پشت سر هم و بالا و پایین کردن ها باعث یه هیجان خیلی زیاد تو مخاطب میشه.

حالا فرض کنید حرکت ترن هوایی این شکلی بود .

شهر بازی و جلب توجه مخاطب به محتوا

به نظرتون هیجانی داشت؟

قطعا نه دیگه.

پس کاری هم که ما باید بکنیم تا توجه مخاطب رو به محتوامون جلب بکنیم همین روش ترن هوایی مانند هست؛ یعنی یه جاهایی احساس مخاطب رو میبری به اوج خودش و بعد یه جاهایی میاری پایین، یه جاهایی هم باهاش کاری نداری میذاری خنثی باشه

که به این روش میگیم روش ترن هوایی یا مهندسی احساسات مخاطب

جلب توجه با نردبان تعامل

یه اصل دیگه برای ارتباط خوب با مخاطب اصل نردبان تعامل هست. شما به محض اینکه یه نفر رو میبنید تو خیابون و هنوز نمیدونید کیه بدون سلام و علیک و هیچ حرف پیشی میرید بهش میگید امشب بیا با هم شام بخوریم یا یه 5 میلیون داری بریزی به حساب من؟

نه دیگه واقعا 🙄

قدم به قدم ،یواش یواش، اول میرید سلام و علیک میکنید، بعد یه کم از خودتون میگید میذارید که اونم خودش رو معرفی کنه، بعد ممکنه دعوتش کنید برای یه قهوه تو کافه یا پیاده روی و بعد اگه بیشتر از همدیگه خوشتون اومد با هم میرید شام میخورید.

دقیقا تعامل با مخاطب آنلاین هم همینجوره و اصلا نباید براش هول باشیم. 

یواش یواش اول درخواست های کوچیک و بعد کم کم در خواست های بزرگتر و جدی تر.

مثلا یکی از بدترین کارها اینه که به محض اینکه کاربر وارد یه صفحه از سایت مون میشه یه پاپ آپ باز بشه، که میگه بیا تو فروشگاه مون 50 %تخفیف گذاشتیم.

بابا هنوز اصلا کاربر نمیدونه کجاست، چه برسه به اینکه ازش میخواید بیاد از شما خرید هم بکنه . جالبه حتی رایگان م بدید بازم خیلی از کاربرها از این حرکت خوششون نمیاد و سریع صفحه رو میندن و میرن. پس توی ارتباط با مخاطب باید حواس مون به این نردبون تعامل باشه و سعی نکنیم بدون عبور از پله های 1 تا 9 نردبون یه دفعه پامون رو بذاریم رو پله 10.

 

نردبان و جلب توجه مخاطب

بیخودی زور نزن!

ما زورکی و با شلوغ باز ی بیخود نمیتونیم توجه مخاطب رو جلب کنیم و دقیقا نتیجه برعکس میگیریم.

بعضی از ما تولید کننده های محتوا یا طراح های سایت فکر میکنیم شلوغ بازی یه راه خوب برای جلب توجه مخاطب هست.

به خاطر همین میایم صفحه هامون رو هفت رنگ میکنیم، هزار تا دکمه میذاریم، 10 تا انیمیشن و تصویر متحرک تو صفحه میذاریم و … خلاصه صفحه یا سایت مون رو حسابی شلوغ پلوغ میکنیم، به این امید که بلکه کاربر روی یکی از چیزهایی که گذاشتیم تو صفحه کلیک کنه.

همین جا باید اینو بدونیم که جلب توجه تو دنیای مجازی قواعد بازی خودش رو داره و اگر طبق اون اصول و قواعد پیش نریم باید بازی رو واگذار کنیم به رقبای دیگه و بازی رو ترک کنیم.

شما حاضرید تو این دنیای جذاب بازی رو واگذار کنید؟

اگر نه همین دور و اطراف باشید تا دونه دونه تکنیک های جلب توجه مخاطب به محتوا خصوصا محتوای متنی رو براتون بگم.

۸ دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید

ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید
فهرست