” انجام چند کار همزمان ” یا Multitasking | توهمی بین نویسند‌ها

  1. خانه
  2. مهارت‌های نرم
  3. افزایش تمرکز
  4. ” انجام چند کار همزمان ” یا Multitasking | توهمی بین نویسند‌ها

مگه میشه کسی تو این دنیا باشه، که  ” انجام چند کار همزمان ” یا حداقل ِ حداقل دیگه 2 تا کار همزمان رو تجربه نکرده باشه؟

مثلا وقت داره شام درست میکنه، پادکست هم گوش نده یا سریال هم نگاه نکنه، یا موقع صحبت با تلفن همزمان قبض آب و برقمون رو هم تو لپ‌تاپ پرداخت نکنه و…

احتمالا هیچ‌کی دیگه!

مالتی تسکینگ | چند وظیفه‌ای بودن| انجام چند کار همزمان

آیا از لحاظ بیولوژیکی ” انجام چند کار همزمان ” یا چند وظیفه‌ای بودن غیرممکنه؟

از اونجایی که من خودم به شخصه بارها و بارها و روزها و روزها تجربه چند وظیفه‌ای بودن رو داشتم و مثلا همزمان با باز کردن 50 تا Tab توی لپ تاپ از منابعی که میخوانم توی تولید محتوا استفاده کنم، سعی کردم حقوق اون ماه همکارها و نویسنده هامون رو اون لا لوها تو شیت اکسل وارد کنم و از اون‌طرف هر از گاهی هم سری به اینستای ناتاشا و رایتینا میزنم که ببینیم چه خبره و اون بین‌ها هم حتی نمیذارم دستگاه گوارشم هم بیکار باشه و یه قهوه و نسکافه ای هم میخورم و… میتونم با قطعیت بگم که ” امکان پذیره” و از لحاظ فیزیولوژیکی مانع و مشکل خاصی برای مولتی تسکینگ و انجام همزمان دو کار یا چندکار وجود نداره، اما چیزی که مهمه اینه که ما همزمان نمیتونیم روی چند کار با هم ” تمرکز” داشته باشیم. ( این دو تا با هم خیلی فرق میکنن )

چیزی که وجود داره اینه که، اگه خودمون رو هم بکشیم، عملا تمرکز ما تو یه لحظه، فقط روی یه چیز میتونه باشه نه چند چیز، مثلا اگر همزمان داریم هم آشپزی میکنیم و هم ماکارانی درست میکنیم، یه لحظه حواس‌مون میره به سریال و صدای قل قل ماکارانی تو قابلمه صدای پس‌زمینه میشه، یا کل حواس‌مون به قابلمه ماکارونی هست که سر نره و عملا صدای دیالوگ های سریال میشه پس زمینه و نمیفهمیم دقیقا چی میگن.

پس در اصل تو هرلحظه ما فقط و فقط روی یک چیز تمرکز میکنیم و چون هی از این کار به اون کار مغزمون سوئیچ میکنه ، فقط فکر میکنیم یا به عبارت بهتر توهم میزنیم که داریم همزمان چند تا کار رو با هم انجام میدیم.

switching cost یا هزینه سوئیچینگ مغز تو انجام همزمان چند کار

تا حالا شده وسط نوشتن یه متنی یا ایمیلی بودید و یه دفعه یه شخصی مثل قاشق نشسته میپره وسط  و یه چیزی میگه و یه بحثی راه میندازه و وقتی دوباره خواستید برگردی سر نوشتن چند دقیقه ای طول کشیده که یادتون بیاد اصلا چی داشتید مینوشتید و چی میخواستید بنویسید و دوباره به مسیر اصلی خودتون برگردید؟ قطعا زیاد.

خب وقتی شما گرفتار ” انجام چند کار همزمان ”  میشید، دقیقا مشابه همین اتفاق براتون میافته. هر بار که شما یا بهتره بگم ذهن‌تون دچار پرش میشه، باید یه هزینه ذهنی بپردازید که دوباره برگردید به کار قبلی. به این پدیده توی روانشناسی میگن switching cost یا هزینه سوئیچینگ.

هزینه سوئیچینگ، وقتی ما از یه چیز به چیز دیگه پرش میکنیم ( ما که نه البته، تمرکزمون)، باعث اختلال در عملکرد میشه.

مثلا یه تحقیق تو سال 2003  توی International Journal of Information Management انجام شده و نشون داده شده که به صورت عمومی و تیپیکال، هر فردی که در حال انجام یه کاری مثلا یه سر میره ایمیلش رو هم چک میکنه و برمیگرده حداقل 64 ثانیه زمان میبره که دوباره تمرکزش رو تو کار قبلی به دست بیاره.

یعنی تقریبا از هر 6 دقیقه، ما 1 دقیقه اش رو اینجوری نابود میکنیم.

حالا حساب کنید که دیگه ما در طول روز چه قدر شبیه این کار رو انجام میدیم و عملا چه قدر داریم زمان مون رو هدر میدیم (¬_¬;)

پس عملا بهتره ما بدونیم که ما با انجام چند کار همزمان داریم زمان‌مون رو میکشیم، نه زنده میکنیم.

و اینکه حتی چه قدر میتونه تو بعضی کارها، خطرناک هم باشه، مثل اون زمانی که در حال رانندگی، میریم ایمیل‌مون رو هم چک کنیم، دقیقا همون ثانیه هایی که طول میکشه تا تمرکز ما برگرده به رانندگی میتونه باعث تصادف و مرگ ما بهش و عملا کل زمان‌ زندگی‌ و زنده‌بودن‌مون رو نابود کنیم.

مولتی تسکینگ دیگه چه چیزهای بدی داره؟

  • باعث میشه ما تو هرکدوم از کارهایی که همزمان داریم انجام میدیم، اشتباهات و خطاهای بیشتری داشته باشیم؛
  • اطلاعات کمتری از اون کاری که داریم انجام میدیم توی ذهن‌مون میمونه و میتونیم حفظش کنیمو عملا حافظه‌مون هیچ وپوچ میشه؛
  • باعث افزایش استرس میشه (از اونجایی که ما برعکس تصورمون نمیتونیم از با هم انجام دادن کارها، سریع تر نتیجه بگیریم، دچار ناامیدی و استرس بیشتری میشیم و یه جایی دیگه فرو میپاشیم )
  • لذت زندگی کردن رو از خودمون میگیریم، که این از همه مهم‌تره( مثلا فکر کنید رفتید دیت DATE و به جای اینکه از اون لحظه و با هم بودن با یارتون لذت ببرید، همزمان با شام خوردن، هم دارید یه ایمیل کاری جواب میدید که کارفرما رو قانع کنید اشتباه شما نبوده، هم جواب یه کاربر تو اینستاگرام رو میدید و هم سعی میکنید چند تا استوری بذارید و…عملا 2 ساعت میگذره و اصلا شما نفهمیدید یار کی بود، غذا چی بود و چه مزه ای بود، اصلا کدوم رستوران بودید و…)
  • قطعا انجام چند کار همزمان و نداشتن تمرکز، باعث میشه ما نتونیم اونقدر که باید و شاید توی نوشتن ومحتوانویسی و خلاصه هر کاری که انجام میدیم، خلاقیت داشته باشیم. صرفا فقط به فکر اینیم که کار رو انجام بدیم و تموم بشه بره.

 

 

از بدترین انواع ” انجام چند کار همزمان “

این کاملا واضحه که برای کارهای ساده تر مثل شستن ظرف و همزمان گوش کردن به موسیقی یا پادکست، شاید این مشکل چند وظیفه‌گی خیلی هم تاثیرگذار نباشه و بشه یه جوری بالاخره زیر سبیلی ردش کرد ( من خودم غیر ممکنه در حالی که دارم به کارهای خونه میرسم، بتونم پادکست گوش ندم و صرفا روی کار خونه تمرکز کنم، اصلا یه حالی میشم …)

اما اونجایی اینکار به شدت آسیب‌زا و خطرناک میشه که، ما چند ” کار پیچیده ” رو با هم میخوایم انجام بدیم. مثلا رانندگی و جواب دادن به پیام یا ایمیل به صورت همزمان، یا بدترش که ما نویسنده ها و تولید کننده های محتوا در طول روز خیلی انجام میدیم، پریدن از یه پروژه به پروژه دیگه، جواب دادن به پیام ها و نوشتن همزمان، تکمیل کردن فایل اکسل هزینه ماهانه و نوشتن و… هست، چون تو این حالت ها همه کارها یا تعدادی‌شون پیچیده هستن، مغز باید تغییر هدف هم بده، یعنی باید تصمیم بگیره که الان کار ریاضی و محاسباتی هست و فلان سمت مغز باید فعال بشه، بعد نوشتن هست و فلان قسمت مغز باید فعال بشه و دیگه وااسفهاااااااااااااااااا این بدترین حالت هست.

 

مینی‌آموزش UX-Writing | دکمه‌نویسی

هدف: یادگیری دکمه‌نویسی و CTA ها ( چه جوری یه دکمه یا لینک رو انقدر جذاب و تاثیرگذار بنویسیم که کاربر روش کلیک کنه؟ )

ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید

” انجام چند کار همزمان ” یا Multitasking | توهمی بین نویسند‌ها

مگه میشه کسی تو این دنیا باشه، که  ” انجام چند کار همزمان ” یا حداقل ِ حداقل دیگه 2 تا کار همزمان رو تجربه نکرده باشه؟

مثلا وقت داره شام درست میکنه، پادکست هم گوش نده یا سریال هم نگاه نکنه، یا موقع صحبت با تلفن همزمان قبض آب و برقمون رو هم تو لپ‌تاپ پرداخت نکنه و…

احتمالا هیچ‌کی دیگه!

مالتی تسکینگ | چند وظیفه‌ای بودن| انجام چند کار همزمان

آیا از لحاظ بیولوژیکی ” انجام چند کار همزمان ” یا چند وظیفه‌ای بودن غیرممکنه؟

از اونجایی که من خودم به شخصه بارها و بارها و روزها و روزها تجربه چند وظیفه‌ای بودن رو داشتم و مثلا همزمان با باز کردن 50 تا Tab توی لپ تاپ از منابعی که میخوانم توی تولید محتوا استفاده کنم، سعی کردم حقوق اون ماه همکارها و نویسنده هامون رو اون لا لوها تو شیت اکسل وارد کنم و از اون‌طرف هر از گاهی هم سری به اینستای ناتاشا و رایتینا میزنم که ببینیم چه خبره و اون بین‌ها هم حتی نمیذارم دستگاه گوارشم هم بیکار باشه و یه قهوه و نسکافه ای هم میخورم و… میتونم با قطعیت بگم که ” امکان پذیره” و از لحاظ فیزیولوژیکی مانع و مشکل خاصی برای مولتی تسکینگ و انجام همزمان دو کار یا چندکار وجود نداره، اما چیزی که مهمه اینه که ما همزمان نمیتونیم روی چند کار با هم ” تمرکز” داشته باشیم. ( این دو تا با هم خیلی فرق میکنن )

چیزی که وجود داره اینه که، اگه خودمون رو هم بکشیم، عملا تمرکز ما تو یه لحظه، فقط روی یه چیز میتونه باشه نه چند چیز، مثلا اگر همزمان داریم هم آشپزی میکنیم و هم ماکارانی درست میکنیم، یه لحظه حواس‌مون میره به سریال و صدای قل قل ماکارانی تو قابلمه صدای پس‌زمینه میشه، یا کل حواس‌مون به قابلمه ماکارونی هست که سر نره و عملا صدای دیالوگ های سریال میشه پس زمینه و نمیفهمیم دقیقا چی میگن.

پس در اصل تو هرلحظه ما فقط و فقط روی یک چیز تمرکز میکنیم و چون هی از این کار به اون کار مغزمون سوئیچ میکنه ، فقط فکر میکنیم یا به عبارت بهتر توهم میزنیم که داریم همزمان چند تا کار رو با هم انجام میدیم.

switching cost یا هزینه سوئیچینگ مغز تو انجام همزمان چند کار

تا حالا شده وسط نوشتن یه متنی یا ایمیلی بودید و یه دفعه یه شخصی مثل قاشق نشسته میپره وسط  و یه چیزی میگه و یه بحثی راه میندازه و وقتی دوباره خواستید برگردی سر نوشتن چند دقیقه ای طول کشیده که یادتون بیاد اصلا چی داشتید مینوشتید و چی میخواستید بنویسید و دوباره به مسیر اصلی خودتون برگردید؟ قطعا زیاد.

خب وقتی شما گرفتار ” انجام چند کار همزمان ”  میشید، دقیقا مشابه همین اتفاق براتون میافته. هر بار که شما یا بهتره بگم ذهن‌تون دچار پرش میشه، باید یه هزینه ذهنی بپردازید که دوباره برگردید به کار قبلی. به این پدیده توی روانشناسی میگن switching cost یا هزینه سوئیچینگ.

هزینه سوئیچینگ، وقتی ما از یه چیز به چیز دیگه پرش میکنیم ( ما که نه البته، تمرکزمون)، باعث اختلال در عملکرد میشه.

مثلا یه تحقیق تو سال 2003  توی International Journal of Information Management انجام شده و نشون داده شده که به صورت عمومی و تیپیکال، هر فردی که در حال انجام یه کاری مثلا یه سر میره ایمیلش رو هم چک میکنه و برمیگرده حداقل 64 ثانیه زمان میبره که دوباره تمرکزش رو تو کار قبلی به دست بیاره.

یعنی تقریبا از هر 6 دقیقه، ما 1 دقیقه اش رو اینجوری نابود میکنیم.

حالا حساب کنید که دیگه ما در طول روز چه قدر شبیه این کار رو انجام میدیم و عملا چه قدر داریم زمان مون رو هدر میدیم (¬_¬;)

پس عملا بهتره ما بدونیم که ما با انجام چند کار همزمان داریم زمان‌مون رو میکشیم، نه زنده میکنیم.

و اینکه حتی چه قدر میتونه تو بعضی کارها، خطرناک هم باشه، مثل اون زمانی که در حال رانندگی، میریم ایمیل‌مون رو هم چک کنیم، دقیقا همون ثانیه هایی که طول میکشه تا تمرکز ما برگرده به رانندگی میتونه باعث تصادف و مرگ ما بهش و عملا کل زمان‌ زندگی‌ و زنده‌بودن‌مون رو نابود کنیم.

مولتی تسکینگ دیگه چه چیزهای بدی داره؟

  • باعث میشه ما تو هرکدوم از کارهایی که همزمان داریم انجام میدیم، اشتباهات و خطاهای بیشتری داشته باشیم؛
  • اطلاعات کمتری از اون کاری که داریم انجام میدیم توی ذهن‌مون میمونه و میتونیم حفظش کنیمو عملا حافظه‌مون هیچ وپوچ میشه؛
  • باعث افزایش استرس میشه (از اونجایی که ما برعکس تصورمون نمیتونیم از با هم انجام دادن کارها، سریع تر نتیجه بگیریم، دچار ناامیدی و استرس بیشتری میشیم و یه جایی دیگه فرو میپاشیم )
  • لذت زندگی کردن رو از خودمون میگیریم، که این از همه مهم‌تره( مثلا فکر کنید رفتید دیت DATE و به جای اینکه از اون لحظه و با هم بودن با یارتون لذت ببرید، همزمان با شام خوردن، هم دارید یه ایمیل کاری جواب میدید که کارفرما رو قانع کنید اشتباه شما نبوده، هم جواب یه کاربر تو اینستاگرام رو میدید و هم سعی میکنید چند تا استوری بذارید و…عملا 2 ساعت میگذره و اصلا شما نفهمیدید یار کی بود، غذا چی بود و چه مزه ای بود، اصلا کدوم رستوران بودید و…)
  • قطعا انجام چند کار همزمان و نداشتن تمرکز، باعث میشه ما نتونیم اونقدر که باید و شاید توی نوشتن ومحتوانویسی و خلاصه هر کاری که انجام میدیم، خلاقیت داشته باشیم. صرفا فقط به فکر اینیم که کار رو انجام بدیم و تموم بشه بره.

 

 

از بدترین انواع ” انجام چند کار همزمان “

این کاملا واضحه که برای کارهای ساده تر مثل شستن ظرف و همزمان گوش کردن به موسیقی یا پادکست، شاید این مشکل چند وظیفه‌گی خیلی هم تاثیرگذار نباشه و بشه یه جوری بالاخره زیر سبیلی ردش کرد ( من خودم غیر ممکنه در حالی که دارم به کارهای خونه میرسم، بتونم پادکست گوش ندم و صرفا روی کار خونه تمرکز کنم، اصلا یه حالی میشم …)

اما اونجایی اینکار به شدت آسیب‌زا و خطرناک میشه که، ما چند ” کار پیچیده ” رو با هم میخوایم انجام بدیم. مثلا رانندگی و جواب دادن به پیام یا ایمیل به صورت همزمان، یا بدترش که ما نویسنده ها و تولید کننده های محتوا در طول روز خیلی انجام میدیم، پریدن از یه پروژه به پروژه دیگه، جواب دادن به پیام ها و نوشتن همزمان، تکمیل کردن فایل اکسل هزینه ماهانه و نوشتن و… هست، چون تو این حالت ها همه کارها یا تعدادی‌شون پیچیده هستن، مغز باید تغییر هدف هم بده، یعنی باید تصمیم بگیره که الان کار ریاضی و محاسباتی هست و فلان سمت مغز باید فعال بشه، بعد نوشتن هست و فلان قسمت مغز باید فعال بشه و دیگه وااسفهاااااااااااااااااا این بدترین حالت هست.

 

ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید
فهرست