پیام محتوایی چیست؟ | روش “اصغر آقا ” اشتباهه، نکنید!

  1. خانه
  2. بازاریابی محتوا
  3. پیام محتوایی چیست؟ | روش “اصغر آقا ” اشتباهه، نکنید!

پیام محتوا رو همون اولش بگو ( دقیقا مثل ِ من، اینجا ) و بیخودی کِشِش نده تا مخاطب رو تو حالت خماری نگه داری و تا لحظه آخر حرف ِ اصلی رو نزنی.

.

.

دیروز یکی از بچه های دوره کارآموزی باید مقاله ای که نوشته بود رو تو نهایتا توی “7 دقیقه” ارائه میداد. یعنی یه مقاله حدود 3800 کلمه ای رو باید تو 7 دقیقه به من، در نقش مخاطب، توضیح میداد که من که عملا تو برخورد اول با محتوا بودم وهیچ چیزی از اون چیزی که اون نوشته بود نمیدونستم، بتونم یه دید درست و حسابی از محتوا و موضوعی که روی اون کار کرده بود پیدا کنم.

3 دقیقه گذشت من عملا نفهمیدم مغزِ و پیام محتواش چیه دقیقا.

5 دقیقه گذشت هیچچچ

7 دقیقه گذشت هیچچچچچ

من معمولا اینجا حرف بچه ها رو قطع میکنم که متوجه بشن خطا دارن میرن و توهمون زمانی که دارن باید موضوع رو به مخاطب انتقال بدن. ولی اینباراستثناا حرفش رو قطع نکردم تا ببینم بالاخره کی اون چیزی که باید بگه رو میگه.

حرف زد،

حرف زد،

حرف زد

دیگه واقعا کلافه شده بودم.

بالاخره بعد از نیم ساعت گفت اون چیزی که باید همون میگفت رو. لامصببببببببببب

البته این اولین بار نبود که به این مشکل با محتواجوها و محتوانویس هایی که با هم کلاس تولید محتوا داریم برخورد میکردم . این موضوع خصوصا تو شروع کار تولید محتوا و مراحل اولیه یادگیری خیلی بیشتر به چشم میاد. مثلا تو جلسات بررسی تمرین ها یه سری مقاله ها رو بچه ها برام میفرستن که من هر چی میخونم اصلا متوجه نمیشم دقیقا هدف اصلی یا مغز پیام این مقاله اش چی بوده و ساعت ها ممکنه به افق خیره بشم که هدف ِ این محتوا اصلا چی بود (ಥ﹏ಥ)

To The Point صحبت کن و انقدر “صغری و کبری” نچین

پیام محتوا رو دقیقا کجا بگیم؟ ( اول، اون وسط‌ها یا آخر)

دقت کردید که تو فرهنگ ما{ ایرانی ها } جا افتاده که وقتی یه درخواست یا اصلا یه موضوع پیش پا افتاده رو میخوایم به شخصی مطرح کنیم، انقدرررررررررررررررررر حاشیه و جزئیات به درد نخور میگیم و میگیم و میگیم و میگیم و میگیم و میگیم و میگیم و میگیم و میگیم و میگیم  که طرف مقابل دلش میخواد بگه SHUT UPPPPPPP  یا همون خفهههههههههههه شووووووووووووو خودمون و مکالمه رو تموم کنه 〣( ºΔº )〣

اهمیت To The Point بودن  در ارتقای شغلی و کسب و کار

خیلی از ما به خاطر دقیقا همین عادت اشتباه، خیلی از فرصت ها و موقعیت هامون رو از دست میدیدم. مثلا فکر کنید شما میخواید برای ایده استارت آپی که دارید، سرمایه گذار جذب کنید، یا حتی ممکنه برای یه موقعیت شغلی خیلی خوب به مصاحبه مهمی دعوت شدید و فقط عملا چند دقیقه کوتاه، در حد 2-3 دقیقه ماکزیممم وقت دارید که ایده تون رو یا خودتون رو پرزنت کنید یا ارائه بدید، طوری که اون سرمایه گذار رو جذب کنید که روی ایده تون سرمایه گذاری کنه یا اون مصاحبه کننده رو متقاعد کنید که شما بهترین آدم برای این پوزیشن هستید.

و اگر بخوایم صغری و کبری بچینیم و جزئیات بیخود بگیم، قطعا اون فرصت چند دقیقه ای رو از دست میدیم و ناامید و با گردن رو به پایین از این جلسات بیرون میایم.

حتی ممکنه واقعا یه ادمی با قابلیت های زیاد باشیم نسبت به رقبامون یا ایده مون Topترین ایده بین رقبا باشه، اما انقدر دیر میگیم و جزئیات چرت و پرت میگیم، که پیام اصلی مون بین تمام این جزئیات به درد نخور گم میشه و این فرصت طلایی رو از دست میدیم.

پیام محتوا

پیام “اصغر آقا اکبری ” برای قرض گرفتن پول

“اصغر آقا اکبری” تصمیم گرفته ماشینش رو نو کنه و برای خرید ماشین جدید نیاز به 200-300 تومن پول داره و باید این پول رو از دوستانش قرض بگیره. فرض کنید اصغر آقا جزو اون آدمای صغری و کبری بچینه و آدم رو دق میده تا حرف اصلیش رو بزنه. ببینید چه جوری پیامش رو منتقل میکنه :

(((سلام حسن جون چه خبرا؟ خودت خوبی ؟ مامان و بابا و خواهر و برادرا خوبن؟ مرغ ِ همسایه تون خوبه؟ راستی تخم گذاشته جدیدا؟\(〇_o)/ …{ نیم ساعت بعد} میگم راستش من چند وقتیه تصمیم گرفتم که یه ماشین بخرم. حالا بین دنا و سمند موندم . یعنی خیلی تحقیق هم کردما ولی هر کی یه چیز میگه. یکی میگه سمند آشغاله و به درد نمیخوره، یکی دیگه میگه…. { نیم ساعت بعد } حالا به هر حال از اینا که بگذریم من بالاخره تصمیم گرفتم ماشینم رو عوض کنم و یه دنا مشکی بگیرم. چون نوعِ کارمم این روزا یه جور شده که دائم باید برای ماموریت کاری خارج شهر برم و ترجیح میدم با ماشین خودم برم ….{ نیم ساعت بعد} راستش میخواستم یه درخواستی ازت بکنم نمیدونم باید بگم یا نه.  راستش اصلا نمیخواستم به تو رو بندازم ولی خب دیگه تقریبا کسی نمونده که بهش نگفته باشم به خاطر همین دیگه تصمیم گرفتم بهت بگم. ….{ نیم ساعت بعد} من خودم تا الان تونستم 700-800 تومنش رو جور کنم. یعنی یه ماشین پراید قدیمی داشتم اونو فروختم به اضافه اینکه یه کمی از مادرزنم قرض کردم و یه زمین کوچیکی هم تو شهر خودمون داشتم که اونو فروختم و روی هم گذاشتم. ولی الان یه مقداری کم دارم……{ نیم ساعت بعد} من حتما از هر کی قرض بگیرم زودِ زود میدم ها خیالت راحت، مثلا تا 6 ماهِ دیگه…. { نیم ساعت بعد } خواستم بگم اگر برات امکان داره و میشه به من 200-300 تومن قرض بدی که بتونم این ماشین رو بخرم.)))

بالاخره اصغر آقا فرمودننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن که چی میخوان. ولی حسن آقا یا به خواب عمیق رفته یا کلا گوشی رو گذاشته رواسپیکر و داره اکسپلور اینستاگرام یا تریدزش رو بالا و پایین میکنه و منتظره که کی قطع کنه تماس رو.

من تا 70-80 % مطمئنم که اصغر آقا با این روش 1000 تا تک تومن هم نمیتونه قرض کنه چه برسه به 200-300 میلیون.!.

پس اصغر آقا باید چه جور میگفت که احتمال موفقیتش بیشتر میشد؟

_________خلاصه و مفید و To The Point ___________

مثلا یه چیز اینجوری :

“سلام حسن جون. روزت بخیر . امیدوارم که خودت و همه خانواده خوب باشید. خیلی نمیخوام وقتت رو بگیرم. من به 200-300 تومن پول نیاز دارم برای پیش بردن کاری. خواستم بگم اگر امکان قرض گرفتن ازت رو دارم جزئیات لازم رو در مورد هدفم از قرض گرفتن پول و زمان برگردوندن و … بگم.”

برای انتقال پیام محتوا در فضای آنلاین مثل “اصغر آقا ” بالایی نباشیم!

حالا حساب کنید همین ماها دقیقا همین” عادت بد اصغر آقایی ”  رو میاریم تو تولید محتوا و محتوانویسی. و دقیقا میشیم محتوانویس یا محتواسازی که دلش نمیاد حرف اصلی رو همون اول بزنه و اتفاقا به شکلی جوگیرانه فکر میکنه که هر چی بیشتر مخاطب رو تو بلاتکلیفی و خماری بذاره و طولش بده مخاطب تشنه تر میشه و بیشتر تحریک میشه که محتوا رو بخونه.  ولی زهی خیالِ باطل، اصلا این روزا همچین چیزی توی محتوانویسی و محتواخونی آنلاین جواب نمیده. به خاطر همین خیلی از مقاله ها تو همون پاراگراف اول رها میشن و هیچ وقت هیچ کی اونها رو تا انتها نمیخونه. چون منِ محتوانویس از مقدمه نویسی حرفه ای توی تولید محتوا  ( توی دوره 0ِ0 در موردش کلی توضیح دادم) چیزی نمیدونستم یا چیزی که میدونستم رو عملا موقع نوشتن نتونستم اجرا کنم و در نهایت هم یه مقاله به درد نخور به کل محتواهای به دردنخور اضافه کردم.

امتحان آیلتس  IELTS  و درسی برای نویسندگی آنلاین

یه خاطره هم از کلاس آیلتسم بگم. چند وقته پیش که داشتم برای آیلتس میخوندم و کلاس آقای تحصنی رو برای رایتینگ Writing آیلتس ثبت نام کردم، دقیقا دیدم استادهای رایتینگ هم این مشکل رو با زبان آموزا دارن.  یادمه ایشون هم میگفتن ما به خاطر فرهنگ زبانی و جمعی مون اغلب به خاطر همین مشکل نمره رایتینگ کم میگیریم. چون بلد نیستیم نکته های اصلی essay رو تو مقدمه و خط اول هر پاراگراف بگیم. و یه جورایی عادت کردیم که به اشتباه اون نکته اصلی و مهم و به قولی ( آسِ حرف مون ) رو بذاریم برای آخر و هی کِشِش بدیم و هی کِشِش بدیم و هی کِشِش بدیم و هی کِشِش بدیم و هی کِشِش بدیم و هی کِشِش بدیم و هی کِشِش بدیم و هی کِشِش بدیم و هی کِشِش بدیم.

همون جا بود که سعی کردم حواسم رو بیشتراز قبل هم جمع کنم که

حرف درست رو تو جای درست و زمان درست بزنم و بعد اگر لازم بود جزئیات بیشتری بهش اضافه کنم.

این روزا هیچ کسی انقدر “وقت اضافی” و “توجه زیادی” نداره که خرجِ بازی مسخره ما، برای کش دادن موضوع و نگفتن نکته اصلی تا لحظه آخر بکنه.

حواس‌مون باشه.

تکنیک ارائه آسانسوری برای انتقال پیام اصلی محتوا

به احتمال خیلی زیاد این چیز یا تکنیکی که میخوام بگم رو تو جاهای دیگه و خصوصا فضای کسب و کار و استار آپ ها شنیدید اما من میخوام ازش استفاده ابزاری بکنم برای انتقال پیام محتوا و  نویسندگی تجاری.

تو این تکنیک ما باید فرض کنید یکی از دوستان تون یا اصلا مخاطب هاتون که اصلا نمیشناسیدش رو تو یه آساسنسور میبینید و مثلا هر دوتون میخواید تا طبقه 7 یا 10 یا اصلا 60 بالا برید و فقط همین چند دقیقه رو وقت دارید که در مورد مقاله ای که نوشتید بهش توضیح بدید و نظرش رو بپرسید و اگر بتونید جذبش کنید و راضیش کنید که محتوای جالبیه 1 میلیاردددددد بهتون پول به عنوان جایزه میدن و  اگر نتونید تو این زمان توجه اش رو جلب کنید اون به طبق مورد نظرش میرسه و خدافظ شما و 1 میلیارد هم پَرررررر.

دقیقا بهش چی میگید؟

این دقیقا همون چیزیه که باید اول محتوا به مخاطب بگید

( این راهکار رو همیشه موقع محتوانویسی و انتشار هر مقاله انجام بدید) .

بازی جذابیه باور کنید. (◎ ◎)ゞ

مینی‌آموزش UX-Writing | دکمه‌نویسی

هدف: یادگیری دکمه‌نویسی و CTA ها ( چه جوری یه دکمه یا لینک رو انقدر جذاب و تاثیرگذار بنویسیم که کاربر روش کلیک کنه؟ )

ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید

پیام محتوایی چیست؟ | روش “اصغر آقا ” اشتباهه، نکنید!

پیام محتوا رو همون اولش بگو ( دقیقا مثل ِ من، اینجا ) و بیخودی کِشِش نده تا مخاطب رو تو حالت خماری نگه داری و تا لحظه آخر حرف ِ اصلی رو نزنی.

.

.

دیروز یکی از بچه های دوره کارآموزی باید مقاله ای که نوشته بود رو تو نهایتا توی “7 دقیقه” ارائه میداد. یعنی یه مقاله حدود 3800 کلمه ای رو باید تو 7 دقیقه به من، در نقش مخاطب، توضیح میداد که من که عملا تو برخورد اول با محتوا بودم وهیچ چیزی از اون چیزی که اون نوشته بود نمیدونستم، بتونم یه دید درست و حسابی از محتوا و موضوعی که روی اون کار کرده بود پیدا کنم.

3 دقیقه گذشت من عملا نفهمیدم مغزِ و پیام محتواش چیه دقیقا.

5 دقیقه گذشت هیچچچ

7 دقیقه گذشت هیچچچچچ

من معمولا اینجا حرف بچه ها رو قطع میکنم که متوجه بشن خطا دارن میرن و توهمون زمانی که دارن باید موضوع رو به مخاطب انتقال بدن. ولی اینباراستثناا حرفش رو قطع نکردم تا ببینم بالاخره کی اون چیزی که باید بگه رو میگه.

حرف زد،

حرف زد،

حرف زد

دیگه واقعا کلافه شده بودم.

بالاخره بعد از نیم ساعت گفت اون چیزی که باید همون میگفت رو. لامصببببببببببب

البته این اولین بار نبود که به این مشکل با محتواجوها و محتوانویس هایی که با هم کلاس تولید محتوا داریم برخورد میکردم . این موضوع خصوصا تو شروع کار تولید محتوا و مراحل اولیه یادگیری خیلی بیشتر به چشم میاد. مثلا تو جلسات بررسی تمرین ها یه سری مقاله ها رو بچه ها برام میفرستن که من هر چی میخونم اصلا متوجه نمیشم دقیقا هدف اصلی یا مغز پیام این مقاله اش چی بوده و ساعت ها ممکنه به افق خیره بشم که هدف ِ این محتوا اصلا چی بود (ಥ﹏ಥ)

To The Point صحبت کن و انقدر “صغری و کبری” نچین

پیام محتوا رو دقیقا کجا بگیم؟ ( اول، اون وسط‌ها یا آخر)

دقت کردید که تو فرهنگ ما{ ایرانی ها } جا افتاده که وقتی یه درخواست یا اصلا یه موضوع پیش پا افتاده رو میخوایم به شخصی مطرح کنیم، انقدرررررررررررررررررر حاشیه و جزئیات به درد نخور میگیم و میگیم و میگیم و میگیم و میگیم و میگیم و میگیم و میگیم و میگیم و میگیم  که طرف مقابل دلش میخواد بگه SHUT UPPPPPPP  یا همون خفهههههههههههه شووووووووووووو خودمون و مکالمه رو تموم کنه 〣( ºΔº )〣

اهمیت To The Point بودن  در ارتقای شغلی و کسب و کار

خیلی از ما به خاطر دقیقا همین عادت اشتباه، خیلی از فرصت ها و موقعیت هامون رو از دست میدیدم. مثلا فکر کنید شما میخواید برای ایده استارت آپی که دارید، سرمایه گذار جذب کنید، یا حتی ممکنه برای یه موقعیت شغلی خیلی خوب به مصاحبه مهمی دعوت شدید و فقط عملا چند دقیقه کوتاه، در حد 2-3 دقیقه ماکزیممم وقت دارید که ایده تون رو یا خودتون رو پرزنت کنید یا ارائه بدید، طوری که اون سرمایه گذار رو جذب کنید که روی ایده تون سرمایه گذاری کنه یا اون مصاحبه کننده رو متقاعد کنید که شما بهترین آدم برای این پوزیشن هستید.

و اگر بخوایم صغری و کبری بچینیم و جزئیات بیخود بگیم، قطعا اون فرصت چند دقیقه ای رو از دست میدیم و ناامید و با گردن رو به پایین از این جلسات بیرون میایم.

حتی ممکنه واقعا یه ادمی با قابلیت های زیاد باشیم نسبت به رقبامون یا ایده مون Topترین ایده بین رقبا باشه، اما انقدر دیر میگیم و جزئیات چرت و پرت میگیم، که پیام اصلی مون بین تمام این جزئیات به درد نخور گم میشه و این فرصت طلایی رو از دست میدیم.

پیام محتوا

پیام “اصغر آقا اکبری ” برای قرض گرفتن پول

“اصغر آقا اکبری” تصمیم گرفته ماشینش رو نو کنه و برای خرید ماشین جدید نیاز به 200-300 تومن پول داره و باید این پول رو از دوستانش قرض بگیره. فرض کنید اصغر آقا جزو اون آدمای صغری و کبری بچینه و آدم رو دق میده تا حرف اصلیش رو بزنه. ببینید چه جوری پیامش رو منتقل میکنه :

(((سلام حسن جون چه خبرا؟ خودت خوبی ؟ مامان و بابا و خواهر و برادرا خوبن؟ مرغ ِ همسایه تون خوبه؟ راستی تخم گذاشته جدیدا؟\(〇_o)/ …{ نیم ساعت بعد} میگم راستش من چند وقتیه تصمیم گرفتم که یه ماشین بخرم. حالا بین دنا و سمند موندم . یعنی خیلی تحقیق هم کردما ولی هر کی یه چیز میگه. یکی میگه سمند آشغاله و به درد نمیخوره، یکی دیگه میگه…. { نیم ساعت بعد } حالا به هر حال از اینا که بگذریم من بالاخره تصمیم گرفتم ماشینم رو عوض کنم و یه دنا مشکی بگیرم. چون نوعِ کارمم این روزا یه جور شده که دائم باید برای ماموریت کاری خارج شهر برم و ترجیح میدم با ماشین خودم برم ….{ نیم ساعت بعد} راستش میخواستم یه درخواستی ازت بکنم نمیدونم باید بگم یا نه.  راستش اصلا نمیخواستم به تو رو بندازم ولی خب دیگه تقریبا کسی نمونده که بهش نگفته باشم به خاطر همین دیگه تصمیم گرفتم بهت بگم. ….{ نیم ساعت بعد} من خودم تا الان تونستم 700-800 تومنش رو جور کنم. یعنی یه ماشین پراید قدیمی داشتم اونو فروختم به اضافه اینکه یه کمی از مادرزنم قرض کردم و یه زمین کوچیکی هم تو شهر خودمون داشتم که اونو فروختم و روی هم گذاشتم. ولی الان یه مقداری کم دارم……{ نیم ساعت بعد} من حتما از هر کی قرض بگیرم زودِ زود میدم ها خیالت راحت، مثلا تا 6 ماهِ دیگه…. { نیم ساعت بعد } خواستم بگم اگر برات امکان داره و میشه به من 200-300 تومن قرض بدی که بتونم این ماشین رو بخرم.)))

بالاخره اصغر آقا فرمودننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن که چی میخوان. ولی حسن آقا یا به خواب عمیق رفته یا کلا گوشی رو گذاشته رواسپیکر و داره اکسپلور اینستاگرام یا تریدزش رو بالا و پایین میکنه و منتظره که کی قطع کنه تماس رو.

من تا 70-80 % مطمئنم که اصغر آقا با این روش 1000 تا تک تومن هم نمیتونه قرض کنه چه برسه به 200-300 میلیون.!.

پس اصغر آقا باید چه جور میگفت که احتمال موفقیتش بیشتر میشد؟

_________خلاصه و مفید و To The Point ___________

مثلا یه چیز اینجوری :

“سلام حسن جون. روزت بخیر . امیدوارم که خودت و همه خانواده خوب باشید. خیلی نمیخوام وقتت رو بگیرم. من به 200-300 تومن پول نیاز دارم برای پیش بردن کاری. خواستم بگم اگر امکان قرض گرفتن ازت رو دارم جزئیات لازم رو در مورد هدفم از قرض گرفتن پول و زمان برگردوندن و … بگم.”

برای انتقال پیام محتوا در فضای آنلاین مثل “اصغر آقا ” بالایی نباشیم!

حالا حساب کنید همین ماها دقیقا همین” عادت بد اصغر آقایی ”  رو میاریم تو تولید محتوا و محتوانویسی. و دقیقا میشیم محتوانویس یا محتواسازی که دلش نمیاد حرف اصلی رو همون اول بزنه و اتفاقا به شکلی جوگیرانه فکر میکنه که هر چی بیشتر مخاطب رو تو بلاتکلیفی و خماری بذاره و طولش بده مخاطب تشنه تر میشه و بیشتر تحریک میشه که محتوا رو بخونه.  ولی زهی خیالِ باطل، اصلا این روزا همچین چیزی توی محتوانویسی و محتواخونی آنلاین جواب نمیده. به خاطر همین خیلی از مقاله ها تو همون پاراگراف اول رها میشن و هیچ وقت هیچ کی اونها رو تا انتها نمیخونه. چون منِ محتوانویس از مقدمه نویسی حرفه ای توی تولید محتوا  ( توی دوره 0ِ0 در موردش کلی توضیح دادم) چیزی نمیدونستم یا چیزی که میدونستم رو عملا موقع نوشتن نتونستم اجرا کنم و در نهایت هم یه مقاله به درد نخور به کل محتواهای به دردنخور اضافه کردم.

امتحان آیلتس  IELTS  و درسی برای نویسندگی آنلاین

یه خاطره هم از کلاس آیلتسم بگم. چند وقته پیش که داشتم برای آیلتس میخوندم و کلاس آقای تحصنی رو برای رایتینگ Writing آیلتس ثبت نام کردم، دقیقا دیدم استادهای رایتینگ هم این مشکل رو با زبان آموزا دارن.  یادمه ایشون هم میگفتن ما به خاطر فرهنگ زبانی و جمعی مون اغلب به خاطر همین مشکل نمره رایتینگ کم میگیریم. چون بلد نیستیم نکته های اصلی essay رو تو مقدمه و خط اول هر پاراگراف بگیم. و یه جورایی عادت کردیم که به اشتباه اون نکته اصلی و مهم و به قولی ( آسِ حرف مون ) رو بذاریم برای آخر و هی کِشِش بدیم و هی کِشِش بدیم و هی کِشِش بدیم و هی کِشِش بدیم و هی کِشِش بدیم و هی کِشِش بدیم و هی کِشِش بدیم و هی کِشِش بدیم و هی کِشِش بدیم.

همون جا بود که سعی کردم حواسم رو بیشتراز قبل هم جمع کنم که

حرف درست رو تو جای درست و زمان درست بزنم و بعد اگر لازم بود جزئیات بیشتری بهش اضافه کنم.

این روزا هیچ کسی انقدر “وقت اضافی” و “توجه زیادی” نداره که خرجِ بازی مسخره ما، برای کش دادن موضوع و نگفتن نکته اصلی تا لحظه آخر بکنه.

حواس‌مون باشه.

تکنیک ارائه آسانسوری برای انتقال پیام اصلی محتوا

به احتمال خیلی زیاد این چیز یا تکنیکی که میخوام بگم رو تو جاهای دیگه و خصوصا فضای کسب و کار و استار آپ ها شنیدید اما من میخوام ازش استفاده ابزاری بکنم برای انتقال پیام محتوا و  نویسندگی تجاری.

تو این تکنیک ما باید فرض کنید یکی از دوستان تون یا اصلا مخاطب هاتون که اصلا نمیشناسیدش رو تو یه آساسنسور میبینید و مثلا هر دوتون میخواید تا طبقه 7 یا 10 یا اصلا 60 بالا برید و فقط همین چند دقیقه رو وقت دارید که در مورد مقاله ای که نوشتید بهش توضیح بدید و نظرش رو بپرسید و اگر بتونید جذبش کنید و راضیش کنید که محتوای جالبیه 1 میلیاردددددد بهتون پول به عنوان جایزه میدن و  اگر نتونید تو این زمان توجه اش رو جلب کنید اون به طبق مورد نظرش میرسه و خدافظ شما و 1 میلیارد هم پَرررررر.

دقیقا بهش چی میگید؟

این دقیقا همون چیزیه که باید اول محتوا به مخاطب بگید

( این راهکار رو همیشه موقع محتوانویسی و انتشار هر مقاله انجام بدید) .

بازی جذابیه باور کنید. (◎ ◎)ゞ

ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید
فهرست