روتین نوشتن | چه جوری بعد از یه وقفه طولانیییییی برگردم؟

  1. خانه
  2. بازاریابی محتوا
  3. روتین نوشتن | چه جوری بعد از یه وقفه طولانیییییی برگردم؟

سوالم اینه، بعد از یه وقفه طولانی چه جوری دوباره برگردم به روتین نوشتن ؟

” حدود 3 ماه و 20 روز پیش بود که یه موتوری لاکردار { درست گفتم؟ } همین طوری مستقیم اومد روم و … منم نقش برزمین شدم و راهی بیمارستان.

.。・゚゚・(>_<)・゚゚・。.

نه فکر کنید تو خیابونا، که اتفاقا توی پیاده رو.!.

به هر حال از ” آشفتگی اجتماعی و خیابونی ” این روزا بگذریم و برسیم به اصل موضوع که آشفتگی فیزیکی و ذهنی منه. چیزی که میخوام بگم اینه که دستم از 3 جا شکست و ___ دیگه نتونستم از اون موقع بنویسم____ اما مشکلم اینم نیست.

مشکلم اینه که حالا که 3 وماه فلان روز گذشته و میخوام شروع کنم به نوشتن ” نمیتونم” .

یعنی هر کاری میکنم دیگه نمیتونم شروع کنم و واقعا عاصی (دیکته اش درسته؟) شدم.

کلی پروژه نیمه تموم و کار نصفه نیمه مونده که باید خیلی وقت پیش تموم شون میکردم و هنوز هیچ به هیچ.!.

این پیام یه نویسنده نسبتا قدیمی بود

روتین نوشتن

نمیدونم برای شما هم تا حالا این شرایط پیش اومده یا نه { اگر پیش نیومده یعنی خیلی تازه کارید چون در غیر این صورت مگه میشه براتون پیش نیاد؟!} ولی برای من که زیاد پیش اومده.

مثلا یادمه منم چند سال پیش بود که تو خونه به شکل مضحکی زمین خوردم و دستم شکست ~(>_<~) و 45 روز تو گچ بود و هیچ جوره نمیتونستم بنویسم یا همین شهریور ماه پارسال که کلا قفل شده بودم و 7-8 ماهی هیچ کاری نکردم و…

قطعا برگشتن دوباره به روتین نوشتن و از سر گرفتن کارها از همون جایی که دقیقا قطع شده بود هیچ جوره نمیشه که نمیشه که نمیشه .

روزی نبود که از صبح تا شب تو سر و کله خودم نزنم و شب سر راحت روی بالشت بذارم . خلاصه اینکه برای همه ما نویسنده ها پیش میاد که با سرعت نور در حال کار هستیم و یه دفعه یه اتفاق غیر منتظره پیش میاد و

بومببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببب

همه چی میره رو هوا و حالا کیه که دوباره برگرده به همون روتین نوشتن قبل از حادثه

{{ (>_<) }}

اما میدونید که ناتاشا و رایتینا تو نوشتن نشد سرمون نمیشه و بالاخره باید یه راهی پیدا کنیم. من میخوام راهکارهای خودم رو بگم :

من چه جوری بعد از یه وقفه طولانی به روتین نوشتن ام برمیگردم؟

0- بپذیرید شما تنها نیستید

اول از هر چیزی دست از سرزنش کردن بیش از حد خودتون بردارید و انقدر تو سر و کله ی خودتون نزنید. مطمئن باشید برای همه مون این نوع وقفه ها پیش میاد وبرگشت به روتین قبل از حادثه به حد کافی سخت هست چه برسه به برگشت به روتین ِ نوشتن . و این مشکل شما برای هر نویسنده دیگه ای هم پیش میومد احتمالا دچار این فلج نویسندگی میشد. پس بیش از حد به خودتون سخت نگیرید و به خودتون فرصت برگشت بدید.

خودت رو اینجوری به نوشتن محتوا وادار کن! ؛-)

00- یه متن یا قطعه جدیدی رو شروع کنید

خیلی از ماها به محض برگشت، میخوایم هر چه سریع تر به پروژه های قبلی مون برگردیم و دقیقا از همونجایی که قطع شده سریع شروع کنیم، تا هر چه سریع تر بتونیم تاخیرمون رو جبران کنیم و پروژه ها رو تحویل بدیم یا کتابی که شروع کردیم رو تموم کنیم و منتشر کنیم یا مقاله ای که نصفه مونده رو تموم کنیم و منتشر کنیم و… ولی باید بدونیم این میتونه اشتباه ترین کار باشه برای شروع.

خب پس چی کار کنیم ؟

من خودم میام کلا از یه چیز جدید شروع میکنم. حالا یه کپشن اینستاگرام یا تریدز باشه، یا مقاله کوتاه یا اصلا یه پاراگراف چرت و پرت خاطره نویسی که میدونم بعدا هم میخوام پاکش کنم.  حالا خصوصا اگر این متن ها تو یه موضوعی که خیلی بهش علاقه دارم باشه دیگه نور علی نور میشه. مثلا من محتوانویسی در زمینه روانشناسی و رفتارشناسی رو خیلی دوست دارم . پس شاید بیشتر موقع ها که به این بن بست میخورم میام یه کپشن کوتاه یا یه مقاله چند صد کلمه ای کوتاه در مورد یه موضوعی تو این حوزه مینویسم . این کار شاید نصف روز و یا حتی فقط چند ساعت از وقتم رو بگیره ولی نمیدونید چه تاثیر عجیب و غریبی ( حداقل روی من ) داره. دقیقا مثل یه ماشین که استارتش زده شده، منم موتور ِ نوشتنم روشن میشه و شروع میکنم.

نحوه محاسبه حقوق محتوانویسی آنلاین ( زندگی میچرخه باهاش ؟)

000- ویرایش کارهای قدیمی خودم یا حتی دیگران

خب اگه نتونستید از یه جای جدید شروع کنید و اصرار پشت اصرارررررررررررر دارید که میخواید از همون پروژه های قبلی کار رو ادامه بدید، بهتره که یه راست نرید سراغ ” محتوانویسی” و نوشتن . بهتره کارهای قبلی رو باز کنید و شروع کنید به خوندن در نقش یه مخاطب و ایرادات کار رو پیدا کنید . حالا چه از لحاظ محتوایی ، چه از لحاظ دیکته ای و تایپی و…

رفتن تو نقش مخاطب ِ محتوا قطعا برای شروع، خیلی راحت از رفتن تو نقش ِ نویسنده محتواست .

حتی این ویرایش میتونه مربوط به کارهای خودتون هم نباشه و اتفاقا برید سراغ نوشته های دیگران یا همکارهاتون یا هم نویس هاتون یا اصلا یه آدم غریبه. از اونجایی که همه مون یه ذره ذاتِ چِزوندنِ دیگران رو داریم، پس خیلی راحت درگیر نقد دیگران و ایراد گرفتن از نوشته های دیگران میشیم. اینجوری میتونیم استارت بزنیم و موتورمون رو روشن کنیم.

چه جوری تو 32 سالگی [ نویسنده سایت ] شدم؟

0000-هم نویسی با دیگران

یکی دیگه از کارهای جالب دیگه که میتونید بکنید اینه که برید تو یه فضایی که همه دارن مینویسن. مثلا قبلا ها که باغ کتاب تهران مثل الانش درب و داغون نبود . من همیشه یکی از جاهایی که حس هم نویسی بهم میداد و موتورم روشن میشد باغ کتاب بود . وقتی میرفتم اونجا و یه قهوه به بدن میزدم و بین راهروهای کتابخونه ها میگشتم و در نهایت میشستم رو میزهای وسطش، و همه داشتن یا مینوشتن یا میخوندن، منم جوگیر میشدم و شروع میکردم. حالا الزاما نه نوشتن محتوا، اکثرا روی پایان نامه هاشون کار میکردن و … ولی خب مهم این بود همه داشتن مینوشتن و میخوندن. و این حس هم نویسی به من میداد وشروع میکردم. اما این روزا دیگه حس قبلا ها رو نداره و دنبال یه جای دیگه ام .

روتین نوشتن در باغ کتاب

البته من همیشه هم دنبال رفتن حضوری و فیزیکی به یه جایی نیستم. به جاش تو یوتیوپ میگردم و یه سری ویدئو پیدا میکنم که یه نفر یه جایی از دنیا داره درس میخونه یا مینویسه و من اون رو play میکنم تو تلویزیون خونه و این حس هم نویسی رو مجازی برای خودم ایجاد میکنم.

دو تا ویدئو نمونه از یوتیوپ :

لینک 1

لینک 2

پس من کردم شُد، شما هم بکنید میشه.

اگر هم هم نویس میخواید میتونید این زیر کامنت کنید و هم نویس پیدا کنید.

مینی‌آموزش UX-Writing | دکمه‌نویسی

هدف: یادگیری دکمه‌نویسی و CTA ها ( چه جوری یه دکمه یا لینک رو انقدر جذاب و تاثیرگذار بنویسیم که کاربر روش کلیک کنه؟ )

ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید

روتین نوشتن | چه جوری بعد از یه وقفه طولانیییییی برگردم؟

سوالم اینه، بعد از یه وقفه طولانی چه جوری دوباره برگردم به روتین نوشتن ؟

” حدود 3 ماه و 20 روز پیش بود که یه موتوری لاکردار { درست گفتم؟ } همین طوری مستقیم اومد روم و … منم نقش برزمین شدم و راهی بیمارستان.

.。・゚゚・(>_<)・゚゚・。.

نه فکر کنید تو خیابونا، که اتفاقا توی پیاده رو.!.

به هر حال از ” آشفتگی اجتماعی و خیابونی ” این روزا بگذریم و برسیم به اصل موضوع که آشفتگی فیزیکی و ذهنی منه. چیزی که میخوام بگم اینه که دستم از 3 جا شکست و ___ دیگه نتونستم از اون موقع بنویسم____ اما مشکلم اینم نیست.

مشکلم اینه که حالا که 3 وماه فلان روز گذشته و میخوام شروع کنم به نوشتن ” نمیتونم” .

یعنی هر کاری میکنم دیگه نمیتونم شروع کنم و واقعا عاصی (دیکته اش درسته؟) شدم.

کلی پروژه نیمه تموم و کار نصفه نیمه مونده که باید خیلی وقت پیش تموم شون میکردم و هنوز هیچ به هیچ.!.

این پیام یه نویسنده نسبتا قدیمی بود

روتین نوشتن

نمیدونم برای شما هم تا حالا این شرایط پیش اومده یا نه { اگر پیش نیومده یعنی خیلی تازه کارید چون در غیر این صورت مگه میشه براتون پیش نیاد؟!} ولی برای من که زیاد پیش اومده.

مثلا یادمه منم چند سال پیش بود که تو خونه به شکل مضحکی زمین خوردم و دستم شکست ~(>_<~) و 45 روز تو گچ بود و هیچ جوره نمیتونستم بنویسم یا همین شهریور ماه پارسال که کلا قفل شده بودم و 7-8 ماهی هیچ کاری نکردم و…

قطعا برگشتن دوباره به روتین نوشتن و از سر گرفتن کارها از همون جایی که دقیقا قطع شده بود هیچ جوره نمیشه که نمیشه که نمیشه .

روزی نبود که از صبح تا شب تو سر و کله خودم نزنم و شب سر راحت روی بالشت بذارم . خلاصه اینکه برای همه ما نویسنده ها پیش میاد که با سرعت نور در حال کار هستیم و یه دفعه یه اتفاق غیر منتظره پیش میاد و

بومببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببب

همه چی میره رو هوا و حالا کیه که دوباره برگرده به همون روتین نوشتن قبل از حادثه

{{ (>_<) }}

اما میدونید که ناتاشا و رایتینا تو نوشتن نشد سرمون نمیشه و بالاخره باید یه راهی پیدا کنیم. من میخوام راهکارهای خودم رو بگم :

من چه جوری بعد از یه وقفه طولانی به روتین نوشتن ام برمیگردم؟

0- بپذیرید شما تنها نیستید

اول از هر چیزی دست از سرزنش کردن بیش از حد خودتون بردارید و انقدر تو سر و کله ی خودتون نزنید. مطمئن باشید برای همه مون این نوع وقفه ها پیش میاد وبرگشت به روتین قبل از حادثه به حد کافی سخت هست چه برسه به برگشت به روتین ِ نوشتن . و این مشکل شما برای هر نویسنده دیگه ای هم پیش میومد احتمالا دچار این فلج نویسندگی میشد. پس بیش از حد به خودتون سخت نگیرید و به خودتون فرصت برگشت بدید.

خودت رو اینجوری به نوشتن محتوا وادار کن! ؛-)

00- یه متن یا قطعه جدیدی رو شروع کنید

خیلی از ماها به محض برگشت، میخوایم هر چه سریع تر به پروژه های قبلی مون برگردیم و دقیقا از همونجایی که قطع شده سریع شروع کنیم، تا هر چه سریع تر بتونیم تاخیرمون رو جبران کنیم و پروژه ها رو تحویل بدیم یا کتابی که شروع کردیم رو تموم کنیم و منتشر کنیم یا مقاله ای که نصفه مونده رو تموم کنیم و منتشر کنیم و… ولی باید بدونیم این میتونه اشتباه ترین کار باشه برای شروع.

خب پس چی کار کنیم ؟

من خودم میام کلا از یه چیز جدید شروع میکنم. حالا یه کپشن اینستاگرام یا تریدز باشه، یا مقاله کوتاه یا اصلا یه پاراگراف چرت و پرت خاطره نویسی که میدونم بعدا هم میخوام پاکش کنم.  حالا خصوصا اگر این متن ها تو یه موضوعی که خیلی بهش علاقه دارم باشه دیگه نور علی نور میشه. مثلا من محتوانویسی در زمینه روانشناسی و رفتارشناسی رو خیلی دوست دارم . پس شاید بیشتر موقع ها که به این بن بست میخورم میام یه کپشن کوتاه یا یه مقاله چند صد کلمه ای کوتاه در مورد یه موضوعی تو این حوزه مینویسم . این کار شاید نصف روز و یا حتی فقط چند ساعت از وقتم رو بگیره ولی نمیدونید چه تاثیر عجیب و غریبی ( حداقل روی من ) داره. دقیقا مثل یه ماشین که استارتش زده شده، منم موتور ِ نوشتنم روشن میشه و شروع میکنم.

نحوه محاسبه حقوق محتوانویسی آنلاین ( زندگی میچرخه باهاش ؟)

000- ویرایش کارهای قدیمی خودم یا حتی دیگران

خب اگه نتونستید از یه جای جدید شروع کنید و اصرار پشت اصرارررررررررررر دارید که میخواید از همون پروژه های قبلی کار رو ادامه بدید، بهتره که یه راست نرید سراغ ” محتوانویسی” و نوشتن . بهتره کارهای قبلی رو باز کنید و شروع کنید به خوندن در نقش یه مخاطب و ایرادات کار رو پیدا کنید . حالا چه از لحاظ محتوایی ، چه از لحاظ دیکته ای و تایپی و…

رفتن تو نقش مخاطب ِ محتوا قطعا برای شروع، خیلی راحت از رفتن تو نقش ِ نویسنده محتواست .

حتی این ویرایش میتونه مربوط به کارهای خودتون هم نباشه و اتفاقا برید سراغ نوشته های دیگران یا همکارهاتون یا هم نویس هاتون یا اصلا یه آدم غریبه. از اونجایی که همه مون یه ذره ذاتِ چِزوندنِ دیگران رو داریم، پس خیلی راحت درگیر نقد دیگران و ایراد گرفتن از نوشته های دیگران میشیم. اینجوری میتونیم استارت بزنیم و موتورمون رو روشن کنیم.

چه جوری تو 32 سالگی [ نویسنده سایت ] شدم؟

0000-هم نویسی با دیگران

یکی دیگه از کارهای جالب دیگه که میتونید بکنید اینه که برید تو یه فضایی که همه دارن مینویسن. مثلا قبلا ها که باغ کتاب تهران مثل الانش درب و داغون نبود . من همیشه یکی از جاهایی که حس هم نویسی بهم میداد و موتورم روشن میشد باغ کتاب بود . وقتی میرفتم اونجا و یه قهوه به بدن میزدم و بین راهروهای کتابخونه ها میگشتم و در نهایت میشستم رو میزهای وسطش، و همه داشتن یا مینوشتن یا میخوندن، منم جوگیر میشدم و شروع میکردم. حالا الزاما نه نوشتن محتوا، اکثرا روی پایان نامه هاشون کار میکردن و … ولی خب مهم این بود همه داشتن مینوشتن و میخوندن. و این حس هم نویسی به من میداد وشروع میکردم. اما این روزا دیگه حس قبلا ها رو نداره و دنبال یه جای دیگه ام .

روتین نوشتن در باغ کتاب

البته من همیشه هم دنبال رفتن حضوری و فیزیکی به یه جایی نیستم. به جاش تو یوتیوپ میگردم و یه سری ویدئو پیدا میکنم که یه نفر یه جایی از دنیا داره درس میخونه یا مینویسه و من اون رو play میکنم تو تلویزیون خونه و این حس هم نویسی رو مجازی برای خودم ایجاد میکنم.

دو تا ویدئو نمونه از یوتیوپ :

لینک 1

لینک 2

پس من کردم شُد، شما هم بکنید میشه.

اگر هم هم نویس میخواید میتونید این زیر کامنت کنید و هم نویس پیدا کنید.

ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید
فهرست