طنزنویسی | چه جوری محتوای خنده‌دار بنویسیم؟

  1. خانه
  2. الگوها و قالب های محتوایی
  3. طنزنویسی | چه جوری محتوای خنده‌دار بنویسیم؟

طنزنویسی رو از کجا شروع کنیم؟

{ تار و مار شدن [ چربی های بدن ] با رژیم فستینگ }

قندهایی که در دل چربی ها آب شدند و چربی هایی که از دوری قندها سوختند و دود شدند …

کارتون تام و جری رو یادتونه ؟ نه اشتباه نکنید، تام یا جری [ رژیم فستینگ ] نداشتن. من عادت دارم بعضی وقت ها خودم رو شبیه یه شخصیت کارتونی تصور کنم.

و به نظرم من همه ی زندگیم شبیه تام هستم که ناامید از جِری، با چشمای بسته میرم سمت بوی غذاهای اون خانم چاقِ که هیچ وقت هم تو کارتون قیافه اش رو بهمون نشون ندادن… نمیدونم باور میکنید یا نه ولی بوی خوردنی های خوشمزه مثل یه [ طناب نامرئی ] من رو میکشونه سمت خودش ؟! خب من با چه زبونی به اطرافیانم بفهمونم که بابا غذا خوردن یکی از لذت بخش ترین برنامه های زندگی من هست .

و این دست من نیست !

به قول خواهرزاده ووروجکم؛ مغزم بهم میگه شیطونی کنم، من که نمیتونم به حرفش گوش نکنم … آخه وقتی گیرنده های بوهای خوشمزه توی مغزم به پاهام دستور حرکت میدن که 200 متر دیگه بپیچ سمت راست، سپس سمت چپ. شما به مقصد رسیدید و بعدش انگار یه غول چراغ جادو میاد با یه ساندویچ که یه عالمه پنیر ازش چکه میکنه … آخه من چطور میتونم مقاومت کنم؟

بله … میدونم که من چاقم … اما خب که چی؟

آخه من نمیدونم یه نفر چطور میتونه از یه کباب کوبیده چرب و خوشمزه فقط اندازه ی یه قوطی کبریت بخوره؟!

یا اینکه نون خامه ای رو خامه اش رو خالی کنه و فقط نون ش رو بخوره ؟!

میدونم که الان دارید توی ذهنتون سرزنشم میکنید .

[ میدونم که دیگه xهای لباس هام داره قطار میشه ] .

اما واقعا خسته شدم از رژیم هایی که فقط بهم [ دستور میدن این رو بخور، این رو نخور] ، [ این رو انقدر بخور، اون رو انقدر نخور ] …

خسته شدم از اون روحِ «  رژیمی » ِ سرگردان، که حتی نصفه شب ها هم وقتی میخوام دور از چشمش برم سر یخچال جانم، مثل اجَلِ معلق بالای سرم ظاهر میشه و یه ابرو میده بالا و انگشتاش رو توی هوا تکون میده و میگه :«  آ. آ. آ . من اینجام » … ]

.

.

.

طنزنویسی در محتوانه، واقعا تا حالا اینجوری کسی بهتون در مورد رژیم لاغری و چاقی گفته بود؟

نه نه اشتباه نکنید، اینجا یه سایت رژیم غذایی و فیتنس نیست، منم اینجا نیستم که توصیه های چاقی و لاغری بکنم.

این یه قسمتی از محتوایی بود که یکی ازبچه های دوره های قبل  کارآموزهای دوره تولید محتوا برای یکی از مقاله های سفارش محتوا  که برای مجموعه “فیت کلاب FitClub ” بود نوشت و الان وقتی میخواستم در مورد طنزنویسی بنویسم، ناخودآگاه یاد سبک محتوانویسیش و این نوع مقالاتش افتادم.

اینو اینجا آوردم که همین اول کار بگم که روش ما برای طنزنویسی در محتوا، الزاما گفتن یه سری جک های +18 ریوندی نام ها یا استندآپ کمدی های فلانی و فلانی نیست، و الازاما هم این نوع طنزنویسی اونجوری نیست که خیلی ازآدم ها هار هار هار هار بهش بخندن.

این نوع طنزنویسی که هدف ما توی تولید محتواست، اضافه کردن یه چانشی به محتواست و هدفش یه سری طنزهای ریز هستش برای برقراری تعامل بهتر با مخاطب و تبدیل یه سری محتوا و توصیه ها و آموزش های نخ نما و تکراری به محتوای جذاب تر و موثرتر.

طنزنویسی یعنی چی؟

راستش برعکس اون چیزی که فکر میکنیم، تعریف طنز و طنزنویسی توی تولید محتوا اصلا کار راحت و سرراستی نیست. درسته که طنز یعنی یه تجربه احساسی و شناختی که در نهایت منجر به خنده میشه اما سختی ماجرا اون بخششه که نمیدونیم چرا باعث خنده میشه؟

و جالب تر اینکه احتمالا خودتون هم این تجربه رو دارید که یه جُک یا طنزی که میتونه شما رو از خنده روده‌بُر کنه، میتونه برای یه آدم دیگه اصلا خنده دار نباشه و با شنیدنش مثل چوب خشک بشینه و هیچ حسی نسبت بهش نداشته باشه.

چرا ؟ چون طنز یه چیز کاملا شخصی و فردیه و دقیقا به تجربه آدم ها و سوگیری های شناختی‌شون تو زندگی بستگی داره.

بغل کردن مادرهوگو.. توسط محمود… (;⌣̀_⌣́)

مثلا اگر شما برای یه هلندی یا آمریکایی یا هر ملیت دیگه ای که مسئولین دولتی این چنینی ندارن ( که ما تو این جغرافیا داریم)، بیاید هی جُک و چیز خنده داردر مورد سبک زندگی و رفتار مسئولین کشورمون بگید مثلا از بغل کردن مادر هوگو… توسط احمد …، خب قطعا اون هیچ حسی بهش نداره و اصلا خنده اش نمیاد. چون تجربه همچین مسئولین… نداره. همونطوریکه ما هم نمی‌تونیم به خیلی از جک ها و طنزهای اونها بخندیم و اتفاقا یکی از سختی های مهاجرت دقیقا همینه که تو توی کشور مقصد و به زبان جدید، خیلی طول میکشه تا با کنایه ها و طعنه ها و چیزهای طنزشون آشنا بشی و خیلی موقع ها پیش میاد که تو جمع همکارات نشستی و یه دفعه یه چیزی میگن که همه از خنده روده بر میشن، بعد تو هاج و واج بقیه رو نگاه میکنی که اینا دارن دقیقا به چه میخندننننننننن! (o・_・)ノ”(ノ_<、)

اما در حالت کلی بخوایم طنز رو تعریف کنیم میتونیم بگیم که

طنز، نتیجه یه چیز سورپرایزی و تعجب آور برای مخاطبه. که میتونه یه حرف، یه اقدام، یه کلمه یا …هر چیز غیر منتظره ای برای مخاطب باشه.

( مثلا چند بار شده به آدمی که جلوی پای شما یه دفعه ای میخوره زمین بخندید؟  )

همه باید طنزنویس باشن؟

یه نکته خیلی مهم اینه که قطعا همه تولید کننده های محتوا نمیتونن طنزنویس های حرفه ای باشن و اصلا دلیلی نداره که همه “طنزنویس” باشن. بعضی ها اتفاقا اصلا ساخته شدن که خیلی رسمی و جدی بنویسن، اما در کل باید بدونیم یکی از راه های تعامل و ارتباط نزدیک با مخاطب و تاثیرگذاری روش میتونه چانشی طنز تو محتوا باشه. پس به نظرمن شاید بد نباشه که هرمحتوانویسی با هر سبک تولید محتوایی که داره ، یه کمی فوت و فن طنزنویسی رو یاد بگیره.

 

نباید ها در طنزنویسی در محتوا

زور نزنید که بامزه باشید

 

هر چی بیشتر زور بزنید که محتواهای خنده دار بنویسید و بذله گو باشید، بیشتر بی مزه میشید.

این یه اصل اساسی توی محتوانویسی هستش. کلا تنها چیزی که شما باید باشید، اینه که خودِ خودِ خودتون باشید و تلاش نکنید چیزی باشید که نیستید. کلا هرنوع زورزدنی (^_−)☆ تو محتوانویسی نتیجه خوبی نیمده. خصوصا وقتیکه ما سعی میکنیم یه آدم طنازی باشیم توی محتوانویسی!

 

به ژانر محتوا و برند شخصی تون هم فکر کنید

از اونجایی که این روزا به لطف پیج های میلیونی ریوندی ها ( که من هیچ وقت به هیچ کدوم از جک هاش نخندیدم از بی مزگی ) و امثالش و پول پارو کردن‌های میلیاردی، خیلی از محتوانویس ها و محتواسازها، هجوم میارن سمت طنزنویسی و به اشتباه فکر میکننن که هر جاااااااااااااااااااااااااا و تو هر زماننننننننننننننننننننن اگر جک بگن و محتوای کمدی تولید کنن میتونن فالوورهای میلیونی جمع کنن، میخوام بگم شما حرفه ای عمل کنید و این کار رو نکنید.

چون در اصل این اشتباهه و شما باید به ژانری که دارید محتوانویسی و محتواسازی میکنید و همین طوربرند شخصی تون هم فکر کنید و ببینید اصلا طنز به شما و محتواتون میخوره یا نه؟

مثلا محسن چاووشی با اون برد شخصی ای که برای خودش ساخته، به نظرتون میتونه بیاد استندآپ کمدی اجرا کنه یا حتی جُک بگه؟ یه لحظه تصور کنید! نمیشه دیگه قطعا .

پس هر وقت که قلقلک شدید که شما هم طنزنویسی رو امتحان کنید یا ازش توی محتواهاتون استفاده کنید به این حتما فکر کنید که اصلا محتوای طنز، مناسب و مرتبط با محتوای شما و تصویری که از خودتون تو ذهن مخاطب ساختید هست یا نه؟

 

حواس تون باشه مسخره کردن رو با طنز نویسی اشتباه نگیرید

قدیما یادتونه چه قدر جُک های قومیتی و جنسیتی و ملیتی زیاد بود؟

اصلا پایه و اساس مجلس های فامیلی دهه 60 همین سبک جُک ها بود. یه ترکه رفت…، یه لره گفت…، یه رشتیه ….

فکر میکنم دوران این نوع طنزگویی ها و جک ها به پایان رسیده و اتفاقا گفتنِ این نوع جُک ها یا طنزنویسی به کمک این سبک طنز، میتونه باعث سقوط شما و برند شما تو ذهن مخاطب بشه. پس حواس تون باشه طنزنویسی مساوی مسخره کردن یه قوم یا ملیت یا لهجه خاص نیست و حواس تون باشه کاری نکنید که مخاطب به جای خندیدن، از شما و محتواتون متنفر بشه.

حواس تون باشه با کی شوخی میکنید

من معمولا تو نوشته ها و محتواهایی که مینویسم سعی میکنم با خودم شوخی کنم و انگشت اشاره طنزهایی که مینویسم خودم باشم.

اینجوری هم میتونم خواننده رو بخندونم و توجه اش رو جلب کنم و ارتباط بهتری باهاش بگیرم، هم اینکه خطر و ریسک کمتری داره. چون ممکنه با یه اشتباه سهوی کوچیک و ایجاد این تصور توی ذهن مخاطب که شما دارید اون رو مسخره میکنید میتونید برای همیشه تو ذهن اون شخص سقوط کنید.

حالا نمیگم همیشه هم باید اینجوری باشه.

چون شما میتونید با احتیاط با خودِ مخاطب هم شوخی کنید، میتونید با اجتماع هم شوخی کنید، میتونید با باورهای جمعی هم شوخی کنید، میتونید با یه فرد سوم که خواننده هم میشناسه ( مثل مسئولین کشور، هنرپیشه ها یا …) هم شوخی کنید، ولی فقط باید احتیاط کنید.

مخاطب شناسی و پرسونا در طنزنویسی

قضیه اون کفشه که همه جا تعریف میکنم رو که یادتونه دیگه یا بازم بگم؟ ( خلاصه اش رو بگم برای اونایی که نشنیدن؛ من میگم توهم تولید محتوا برای همه آدم ها ، بدون توجه به پرسونای مخاطب هدف میتونه دقیقا مثل این باشه که شما یه کارخونه کفش دارید و میخواید فقط یه مدل کفش و فقط تو یه سایز تولید کنید که پای همه آدم های دنیا بشه، از بچه 9 ساله تا پیرمرد 99 ساله و …میشه؟ نمیشه قطعا. )

قطعا اون چیزی که میتونه یه تینیجر 15-16 ساله رو بخونده با اون چیزی که میتونه یه پیرمرد 80 ساله رو بخندونه خیلییییییییییییی با هم فرق میکنن. پس اینجا هم توی طنزنویسی مهم ترین چیزی که باید بدونید اینه که مخاطب هدف شما دقیقا کیه؟ و چه خصوصیاتی داره؟

 

انواع طنزنویسی

طنز موقعیتی: این نوع طنز مربوط به زمانی هست که شما میخواید تو موقعیت های پیش پا افتاده و روزمره ای که برای خودتون یا ا نفر دیگه پیش اومده، یه نکته خنده  داری پیدا کنید و بین تمام داستان ها و حرفهایی که میخواید به مخاطب بزنید، این تیکه خنده دار رو هم تعریف کنید.

طنز داستانی: این وقتیه که کل اون موضوع و محتوایی که میخواید تعریف کنید و بنویسید، طنز و خنده دارهستش.

طنز تلخ و تاریک: پیدا کردن یه جنبه خنده دار تو اتفاقات تلخ و ناخوشایند زندگی فردی و اجتماعی ( چیز یکه ما زیاد داریم تو این جغرافیا و جامعه مون )

طنز خود تخریب کننده: تو این حالت شما تو قسمت هایی از محتوا، خودتون رو مسخره میکنید، مثلا بی نظمی تون یا شلختگی تون رو مسخره می‌کنید و از توش یه موضوع خنده دار در میارید و به محتوایی که مربط به همین موضوع هست اضافه میکنید. اینجوری در اصل، بیشتر میخواید یه طعنه و کنایه هم به مخاطب بزنید که ببین اگر توام مثل منی خجالت نکش فقط این راهنمایی رو بخون و بهش عمل کن، میتونی خودت رو اصلاح کنی ولی خب مستقیما نمی‌تونید به خود مخاطب بگید، چون ممکنه بهش بر بخوره. میشه به این تکنیک گفت “خودخواری” یعنی خود را خوار کردن به نفع مخاطب. اما بهتره اوردوز نکنید و بیش از حد هم خودتون رو خراب نکنید به هوای انیکه خوشمزه تر باشید.

تکنیک های طنزنویسی

تکنیک‌های طنزنویسی در محتوانویسی

طنز نویسی رو هم مثل خیلی از چیزهای دیگه، که تکنیک و روش خودش رو داره، میشه با تکنیک تا حدودی یاد گرفت و اجرایی کرد، اما حواس مون به این باشه که به نظر من یادگیری طنزنویسی از هر نوع محتوایی سخت تره. چون ما بالا بریم، پایین بیایم، تو وجود و ذات و شخصیت بعضی از ماها طنزو طنازی هست، تو بعضی ها هم اصلا نیست. حالا میشه به کمک این تکنیک ها یه کمی تقویتش کرد در حدی که بتونیم به عنوان چاشنی به محتواهامون اضافه کنیم، اما قطعا اونی که ذات و شخصی طنازی نداره با دونستن این تکنیک ها هم احتمال خیلی خیلی کمی داره که به یه کمدین یا طنزنویس تبدیل بشه. 

1- اغراق کردن —> بزرگ کردن/  کوچیک کردن

یکی از چیزهایی که چاشنی طنز رو به محتواهامون اضافه میکنه، اغراق کردن تو بعضی قسمت های خاص یه داستان یا اتفاق، یه اشتباه یا هر چیز دیگه است. دقیقا مثل یه کاریکاتوریستی که برای خنده دار کردن یه طرح، عیب و ایراد قیافه یه شخص رو بزرگ تر میکنه، یعنی مثلا دماغِ یه هنرپیشه رو به شدت بزرگ میکنه و همین باعث خنده دار تر شدن طرح کاریکاتورش میشه. ما هم میتونیم برای خنده دار تر شدن محتوامون تو یه بخش هایی هدفدار اغراق کنیم، یعنی یا خیلی بزرگ کنیم یا خیلی کوچیک کنیم.

مثلا اغراق در بزرگ تر کردن: “انقدر گرسنه ام که میتونم یه گاو درسته رو قورت بدم”

اغراق در کوچیک تر کردن: ” اصلا تصادف سنگینی نبود و چیز خاصی نشده،  فقط 2 تا دست و دو تا پام شکسته و خرد شده، طحال و روده و معده و تمام اعضای داخلی شکمم له شده”  یا ” فردا عمل جراحی سرپایی کوچیکی دارم که احتمالا چیزخاصی اتفاق نیافته جز زیر عمل مردن!”

 

قانون 3 تایی در طنزنویسی

این قانون یکی از مهمترین و پُرکاربردترین قانون های طنزنویسی و طنزگویی هستش. این قانون میگه تو باید 3 تا چیز در نظر بگیری ( عدد 3 کوچکترین عددی هست که میتونید تو ذهن مخاطب یه الگو بسازید و اون هم یادش بمونه) که دو تای اول طبق یه الگوی کاملا معقول و منطقی و قابل پیش بینی باشن و 3ومی دقیقا اون چیز خاص خنده دار و غیر قابل پیش بینی و طنزآمیز و کنایه آمیزباشه.

مثلا هواپیما، قطار، …( مخاطب انتظار داره 3ومیش هم یه کلمه مرتبط با حمل و نقل باشه مثلا ماشین . )

این یعنی الگو ساختن 3 تایی

حالا میتونیم تو سومین مورد الگو رو بشکنیم و یه چیز خاص و عجیب غریب بگیم که مخاطب انتظارش رو نداره.

مثلا بگیم : کدومش رو میخوای برایت بیارم؟ چای، آب پرتقال، یا تفکر بهتر. “

یا

” برای کاهش وزن و سبک شدن : کمتر بخورید، بیشتر ورزش کنید ، به ناسا پول بدید تا توی یه اتاق ضد گرانش زندگی کنید”

 

کلیشه ها در طنزسازی

کلیشه ها یه سری چیزهایی هستن که تو زمان خودشون اتفاقا شاید خیلی هوشمندانه و خوب بودن، ولی انقدر تکرار ررررررررر شدن که عملا گَندش و شورش در اومده و آدما دیگه با شنیدن اونا کهیرمیزنن. درسته که ما اصولا باید از کلیشه ها و چیزهای تکراری و نخ نما تو محتوانویسی فرار کنیم، ولی تو طنزنویسی یه کم فرق میکنه. ما توی طنزنویسی میتونیم بریم سراغ کلیشه و با پیچوندن یا تغییرشون یا تعدیل و تضعیف شون، میتونیم به یه نتیجه غافلگیر کننده و جدید برسیم که میتونه برای مخاطب خنده دار باشه.

کلیشه اصلی: ” آن چیزی که مرا نکشد، قوی ترم میکنه “

کلیشه دستکاری شده: ” آن چیزیکه مرا نکشد، چاق ترم میکنه “

 

غافلگیری در طنزنویسی

یکی از کارهایی که میتونید انجام بدید برای اضافه کردن چانشی طنز به محتوا غافلگیری مخاطب هست. مثلا یکی از قدیم ترین راه های غافلگیری این بود که نویسنده کلی آسمون و ریسمون عجیب و غریب درمورد اتفاقاتی که براش افتاده بود میگفت و میگفت و میگفت و در نهایت آخر جمله میگفت یه دفعه از خواب پریدم و…

و همین غافلگیری میتونست برای مخاطب جالب باشه. البته این دیگه یه کم نخ نما شده و بهتره شما دنبال خلق یه سری غافلگیری های جدیدتری باشید.

 تضاد یا کنتراست در طنزنویسی

این که شما بین موقعیتی که هست و کاری که شخصیت داستان محتواتون یا خودتون میکنید، یه تضاد و کنتراست ایجاد کنید، خودش میتونه خنده دار باشه و یا حداقل جلب توجه کننده باشه. مثلا اینکه شخصیت داستان تو یه کویردورافتاده از شهر، گم شده و تو یه موقعیت عجیب گیر افتاده بین مرگ و زندگی و تو اون شرایط نگران اینه که چرا ضد آفتاب نزده به پوستش!

مقایسه های خنده دار

یکی دیگه از راه های اضافه کردن طنز به محتوا اینه که از مقایسه های خنده داراستفاده کنیم که مخاطب راحت تر باهاشون ارتباط میگیره. مثلا اگه بگیم ” تو مهمونی دیشب خیلی غذا خوردم و کلی جیغ و داد و کشیدم “ شاید خیلی پیش افتاده و بی روح به نظر برسه، اما اگر به جاش بگیم : ” اندازه یه گاو غذا خوردم و اندازه یه اسب شیهه کشیدم و پایکوبی کردم” شاید براش خاص تر باشه و با یادموندنی تر.

 

کلمات خنده دار

بعضی کلمه هایی که ممکنه ما خودمون بسازیم و خلق کنیم یا حتی از جاهای دیگه برداریم ممکنه بدون هیچ داستان و تعریفی خودشون به خودی خود برای مخاطب خنده دار باشن و شما با گذاشتن اون کلمات خاص بین محتواتون میتونید چانشی طنز رو به محتوا اضافه کنید. مثلا من تو صفحه سفارش رایتینا برای اینکه بیام قیمت و سطح کیفیت کارهای محتوا رو مقایسه کنم، اومدم گفتم بیاید محتواهای شرکت ” ارزانچیانِ زباله ساز “ رو با کیفیت محتواهای رایتینا مقایسه کنیم. اینجوری نه اسم شرکت خاصی رو بردم که مشکل ساز بشه، هم از کلمات خاص جلب توجه کننده استفاده کردم و هم منظورم رو با کنایه به مخاطب رسوندم که اون چیزی که شما از اون شرکت ها تحویل می گیرید محتوا نیست زباله است.

Déjà vu

نه، نه دست به گیرنده هاتون نزنید. مشکل از فرستنده هم نیست.

این فقط یه کلمه فرانسویه. به معنی ”  قبلا دیده شده ” یا ” آشناپنداری

ما تو طنز نویسی میتونیم با برگشت به شوخی های قبلی مون که قبلا ممکنه تو جاهای مختلف یا حتی همون محتوا بهش اشاره کردیم، دوباره مخاطب رو به خنده بیاریم و دوباره توجه اش رو جلب کنیم. الزاما هم نباید کلمه به کلمه همون رو تکرار کنید، میتونید یه اشاره ای به همون مفهوم کنید.

ما برای اجرای کمدی‌مون فقط ” کلمه ” داریم

خب اگه یه نگاه یبه فیلم های کمدی یا استندآپ ها بندازیم، کاملا مشخصه که اون فرد اجرا کننده از ابزارهای مختلفی برای خندوندن مردم استفاده میکنه، که فقط بخشیش اون چیزی هست که میگه. مثلا ما به حرکت های خنده دار چارلی چاپلین میخندیم، یا یه استندآپ کمدین میتونه از دست و پا و تغییر شکل چهره اش برای انتقال بهتر پیامش استفاده بکنه، اما ما به عنوان یه محتوا نویس تنها چیزیکه در اختیار داریم فقط و فقط ” کلمات ” هستن.  اما من به شخصه از اونجایی که دکوراسیون و ظاهر محتوای متنی برام مهمه و فکر میکنم ما تو نویسندگی آنلاین نمیتونیم مثل کتاب نویسی متن بنویسیم. اینجا هم توی طنز نویسی میگم ما یه جاهایی باید تو متن از یه سری ابزار و تکنیک تغییر ظاهری محتوا استفاده کنیم، تا توجه مخاطب رو جلب کنیم و منظورمحتوا رو راحت تر انتقال بدیم.

مثلا همین پرانتزهایی که استفاده میکنم ((—    —-)) یا صداهایی که به متن با یه سری حروف، اضافه میکنم اووممممم  ( خوشمزه) ههههههه ( خنده) هیسسس ( سکوت) خرو پوفففففففففففف یا کشیدن هدفمند بعضی از کلمات مثل ” اعصابم بدددددددد داغونه ”  برای اینکه لحن محتوا رو به درستی به مخاطب انتقال بدیم و…

همه اینها کمک میکنه که ما تو محتوای متنی هم بتونیم مثل استند آپ کمدی از یه سری ابزار کمکی برای انتقال پیام طنزمون به مخاطب استفاده کنیم.

یادداشت برداری از طنزها برای تقویت طنزنویسی

یکی از کارهایی که میتونید برای ارتقای قدرت طنزنویسی توی محتوانویسی انجامش بدید، اینه که مصرف کننده محتواهای طنزباشید، حالا نه حتما طنزنوشته، که انواع طنر مثل استندآپ کمدی، فیلم و سریال های کمدی، مجله های طنز مثل همون گل آقای قدیمی، تویئت ها و پست های طنز تو اینستاگرام و تیک تاک و…

اما نکته مهم اینه که فقط گوش نکنید یا فقط نبینید یا فقط نخونید، بلکه تمام اون چیزی که میشنوید و میبینید و میخونید و میخندید رو یادداشت برداری هم بکنید

این کار دو تا هدف داره:

یکی که مهمتره ساخت بانک جمله های طنز هست. اگر تو رایتینا حسابی گشت و گذار کرده باشید، میدونید که من یه بخشی درست کردم به اسم بانک ها که تو این بخش شما میتونید بانک ابزار، بانک جمله و دیالوگ، بانک ایده و یه سری بانک های دیگه رو ببینید. بانک ها یعنی جایی که شما هر چیزی که فکر میکنید روزی به دردتون میخوره رو یه جایی ذخیره کنید.

مثلا من الان تو بانک ایده شخصی خودم حدود 10780 تا ایده اولیه دارم که میتونم در موردشون محتوا بنویسیم. پس قطعا هیچ زمانی نمیشه که من بشینم پشت لپ تاپ و زُل بزنم به صفحه سفید تا ایده ای به ذهنم برسه. چون بانکم پر از ایده است.

حالا شما هم میتونید همین کار رو برای محتواها یا جمله های طنز و جوک های خنده داربکنید . یه app یا دفتر کاغذی رو انتخاب کنید و هر زمان که یه چیز خنده دار دیدید یا شنیدید یا خوندید اونجا سریع یادداشت کنید. هر زمان که حس کردید که توی محتوانویسی یه چیز خنده دار نیاز دارید و چیزی به ذهن‌تون نمیرسه،  سریع یه سری به بانک طنزنوشته هاتون بزنید، مطمئن باشید بعد از چند ثانیه یا دقیقه با الگو گرفتن از یکی همون چیزهایی که یادداشت کردید، میتونید یه چیز جذاب و جالب و خنده  دار تو محتواتون بنویسید.

از طرف دیگه نوشتن این جمله های طنزآلود و جوک ها میتونه یه الگوی خوبی باشه برای شما که بتونید از سبک طنزنویس حرفه ای استفاده کنید و الگو بگیرید. مثلا میتونید ببینید از چه نوع کلماتی بیشتر استفاده میکنن یا معمولا چه جوری شروع میکنن.

 

مینی‌آموزش UX-Writing | دکمه‌نویسی

هدف: یادگیری دکمه‌نویسی و CTA ها ( چه جوری یه دکمه یا لینک رو انقدر جذاب و تاثیرگذار بنویسیم که کاربر روش کلیک کنه؟ )

ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید

طنزنویسی | چه جوری محتوای خنده‌دار بنویسیم؟

طنزنویسی رو از کجا شروع کنیم؟

{ تار و مار شدن [ چربی های بدن ] با رژیم فستینگ }

قندهایی که در دل چربی ها آب شدند و چربی هایی که از دوری قندها سوختند و دود شدند …

کارتون تام و جری رو یادتونه ؟ نه اشتباه نکنید، تام یا جری [ رژیم فستینگ ] نداشتن. من عادت دارم بعضی وقت ها خودم رو شبیه یه شخصیت کارتونی تصور کنم.

و به نظرم من همه ی زندگیم شبیه تام هستم که ناامید از جِری، با چشمای بسته میرم سمت بوی غذاهای اون خانم چاقِ که هیچ وقت هم تو کارتون قیافه اش رو بهمون نشون ندادن… نمیدونم باور میکنید یا نه ولی بوی خوردنی های خوشمزه مثل یه [ طناب نامرئی ] من رو میکشونه سمت خودش ؟! خب من با چه زبونی به اطرافیانم بفهمونم که بابا غذا خوردن یکی از لذت بخش ترین برنامه های زندگی من هست .

و این دست من نیست !

به قول خواهرزاده ووروجکم؛ مغزم بهم میگه شیطونی کنم، من که نمیتونم به حرفش گوش نکنم … آخه وقتی گیرنده های بوهای خوشمزه توی مغزم به پاهام دستور حرکت میدن که 200 متر دیگه بپیچ سمت راست، سپس سمت چپ. شما به مقصد رسیدید و بعدش انگار یه غول چراغ جادو میاد با یه ساندویچ که یه عالمه پنیر ازش چکه میکنه … آخه من چطور میتونم مقاومت کنم؟

بله … میدونم که من چاقم … اما خب که چی؟

آخه من نمیدونم یه نفر چطور میتونه از یه کباب کوبیده چرب و خوشمزه فقط اندازه ی یه قوطی کبریت بخوره؟!

یا اینکه نون خامه ای رو خامه اش رو خالی کنه و فقط نون ش رو بخوره ؟!

میدونم که الان دارید توی ذهنتون سرزنشم میکنید .

[ میدونم که دیگه xهای لباس هام داره قطار میشه ] .

اما واقعا خسته شدم از رژیم هایی که فقط بهم [ دستور میدن این رو بخور، این رو نخور] ، [ این رو انقدر بخور، اون رو انقدر نخور ] …

خسته شدم از اون روحِ «  رژیمی » ِ سرگردان، که حتی نصفه شب ها هم وقتی میخوام دور از چشمش برم سر یخچال جانم، مثل اجَلِ معلق بالای سرم ظاهر میشه و یه ابرو میده بالا و انگشتاش رو توی هوا تکون میده و میگه :«  آ. آ. آ . من اینجام » … ]

.

.

.

طنزنویسی در محتوانه، واقعا تا حالا اینجوری کسی بهتون در مورد رژیم لاغری و چاقی گفته بود؟

نه نه اشتباه نکنید، اینجا یه سایت رژیم غذایی و فیتنس نیست، منم اینجا نیستم که توصیه های چاقی و لاغری بکنم.

این یه قسمتی از محتوایی بود که یکی ازبچه های دوره های قبل  کارآموزهای دوره تولید محتوا برای یکی از مقاله های سفارش محتوا  که برای مجموعه “فیت کلاب FitClub ” بود نوشت و الان وقتی میخواستم در مورد طنزنویسی بنویسم، ناخودآگاه یاد سبک محتوانویسیش و این نوع مقالاتش افتادم.

اینو اینجا آوردم که همین اول کار بگم که روش ما برای طنزنویسی در محتوا، الزاما گفتن یه سری جک های +18 ریوندی نام ها یا استندآپ کمدی های فلانی و فلانی نیست، و الازاما هم این نوع طنزنویسی اونجوری نیست که خیلی ازآدم ها هار هار هار هار بهش بخندن.

این نوع طنزنویسی که هدف ما توی تولید محتواست، اضافه کردن یه چانشی به محتواست و هدفش یه سری طنزهای ریز هستش برای برقراری تعامل بهتر با مخاطب و تبدیل یه سری محتوا و توصیه ها و آموزش های نخ نما و تکراری به محتوای جذاب تر و موثرتر.

طنزنویسی یعنی چی؟

راستش برعکس اون چیزی که فکر میکنیم، تعریف طنز و طنزنویسی توی تولید محتوا اصلا کار راحت و سرراستی نیست. درسته که طنز یعنی یه تجربه احساسی و شناختی که در نهایت منجر به خنده میشه اما سختی ماجرا اون بخششه که نمیدونیم چرا باعث خنده میشه؟

و جالب تر اینکه احتمالا خودتون هم این تجربه رو دارید که یه جُک یا طنزی که میتونه شما رو از خنده روده‌بُر کنه، میتونه برای یه آدم دیگه اصلا خنده دار نباشه و با شنیدنش مثل چوب خشک بشینه و هیچ حسی نسبت بهش نداشته باشه.

چرا ؟ چون طنز یه چیز کاملا شخصی و فردیه و دقیقا به تجربه آدم ها و سوگیری های شناختی‌شون تو زندگی بستگی داره.

بغل کردن مادرهوگو.. توسط محمود… (;⌣̀_⌣́)

مثلا اگر شما برای یه هلندی یا آمریکایی یا هر ملیت دیگه ای که مسئولین دولتی این چنینی ندارن ( که ما تو این جغرافیا داریم)، بیاید هی جُک و چیز خنده داردر مورد سبک زندگی و رفتار مسئولین کشورمون بگید مثلا از بغل کردن مادر هوگو… توسط احمد …، خب قطعا اون هیچ حسی بهش نداره و اصلا خنده اش نمیاد. چون تجربه همچین مسئولین… نداره. همونطوریکه ما هم نمی‌تونیم به خیلی از جک ها و طنزهای اونها بخندیم و اتفاقا یکی از سختی های مهاجرت دقیقا همینه که تو توی کشور مقصد و به زبان جدید، خیلی طول میکشه تا با کنایه ها و طعنه ها و چیزهای طنزشون آشنا بشی و خیلی موقع ها پیش میاد که تو جمع همکارات نشستی و یه دفعه یه چیزی میگن که همه از خنده روده بر میشن، بعد تو هاج و واج بقیه رو نگاه میکنی که اینا دارن دقیقا به چه میخندننننننننن! (o・_・)ノ”(ノ_<、)

اما در حالت کلی بخوایم طنز رو تعریف کنیم میتونیم بگیم که

طنز، نتیجه یه چیز سورپرایزی و تعجب آور برای مخاطبه. که میتونه یه حرف، یه اقدام، یه کلمه یا …هر چیز غیر منتظره ای برای مخاطب باشه.

( مثلا چند بار شده به آدمی که جلوی پای شما یه دفعه ای میخوره زمین بخندید؟  )

همه باید طنزنویس باشن؟

یه نکته خیلی مهم اینه که قطعا همه تولید کننده های محتوا نمیتونن طنزنویس های حرفه ای باشن و اصلا دلیلی نداره که همه “طنزنویس” باشن. بعضی ها اتفاقا اصلا ساخته شدن که خیلی رسمی و جدی بنویسن، اما در کل باید بدونیم یکی از راه های تعامل و ارتباط نزدیک با مخاطب و تاثیرگذاری روش میتونه چانشی طنز تو محتوا باشه. پس به نظرمن شاید بد نباشه که هرمحتوانویسی با هر سبک تولید محتوایی که داره ، یه کمی فوت و فن طنزنویسی رو یاد بگیره.

 

نباید ها در طنزنویسی در محتوا

زور نزنید که بامزه باشید

 

هر چی بیشتر زور بزنید که محتواهای خنده دار بنویسید و بذله گو باشید، بیشتر بی مزه میشید.

این یه اصل اساسی توی محتوانویسی هستش. کلا تنها چیزی که شما باید باشید، اینه که خودِ خودِ خودتون باشید و تلاش نکنید چیزی باشید که نیستید. کلا هرنوع زورزدنی (^_−)☆ تو محتوانویسی نتیجه خوبی نیمده. خصوصا وقتیکه ما سعی میکنیم یه آدم طنازی باشیم توی محتوانویسی!

 

به ژانر محتوا و برند شخصی تون هم فکر کنید

از اونجایی که این روزا به لطف پیج های میلیونی ریوندی ها ( که من هیچ وقت به هیچ کدوم از جک هاش نخندیدم از بی مزگی ) و امثالش و پول پارو کردن‌های میلیاردی، خیلی از محتوانویس ها و محتواسازها، هجوم میارن سمت طنزنویسی و به اشتباه فکر میکننن که هر جاااااااااااااااااااااااااا و تو هر زماننننننننننننننننننننن اگر جک بگن و محتوای کمدی تولید کنن میتونن فالوورهای میلیونی جمع کنن، میخوام بگم شما حرفه ای عمل کنید و این کار رو نکنید.

چون در اصل این اشتباهه و شما باید به ژانری که دارید محتوانویسی و محتواسازی میکنید و همین طوربرند شخصی تون هم فکر کنید و ببینید اصلا طنز به شما و محتواتون میخوره یا نه؟

مثلا محسن چاووشی با اون برد شخصی ای که برای خودش ساخته، به نظرتون میتونه بیاد استندآپ کمدی اجرا کنه یا حتی جُک بگه؟ یه لحظه تصور کنید! نمیشه دیگه قطعا .

پس هر وقت که قلقلک شدید که شما هم طنزنویسی رو امتحان کنید یا ازش توی محتواهاتون استفاده کنید به این حتما فکر کنید که اصلا محتوای طنز، مناسب و مرتبط با محتوای شما و تصویری که از خودتون تو ذهن مخاطب ساختید هست یا نه؟

 

حواس تون باشه مسخره کردن رو با طنز نویسی اشتباه نگیرید

قدیما یادتونه چه قدر جُک های قومیتی و جنسیتی و ملیتی زیاد بود؟

اصلا پایه و اساس مجلس های فامیلی دهه 60 همین سبک جُک ها بود. یه ترکه رفت…، یه لره گفت…، یه رشتیه ….

فکر میکنم دوران این نوع طنزگویی ها و جک ها به پایان رسیده و اتفاقا گفتنِ این نوع جُک ها یا طنزنویسی به کمک این سبک طنز، میتونه باعث سقوط شما و برند شما تو ذهن مخاطب بشه. پس حواس تون باشه طنزنویسی مساوی مسخره کردن یه قوم یا ملیت یا لهجه خاص نیست و حواس تون باشه کاری نکنید که مخاطب به جای خندیدن، از شما و محتواتون متنفر بشه.

حواس تون باشه با کی شوخی میکنید

من معمولا تو نوشته ها و محتواهایی که مینویسم سعی میکنم با خودم شوخی کنم و انگشت اشاره طنزهایی که مینویسم خودم باشم.

اینجوری هم میتونم خواننده رو بخندونم و توجه اش رو جلب کنم و ارتباط بهتری باهاش بگیرم، هم اینکه خطر و ریسک کمتری داره. چون ممکنه با یه اشتباه سهوی کوچیک و ایجاد این تصور توی ذهن مخاطب که شما دارید اون رو مسخره میکنید میتونید برای همیشه تو ذهن اون شخص سقوط کنید.

حالا نمیگم همیشه هم باید اینجوری باشه.

چون شما میتونید با احتیاط با خودِ مخاطب هم شوخی کنید، میتونید با اجتماع هم شوخی کنید، میتونید با باورهای جمعی هم شوخی کنید، میتونید با یه فرد سوم که خواننده هم میشناسه ( مثل مسئولین کشور، هنرپیشه ها یا …) هم شوخی کنید، ولی فقط باید احتیاط کنید.

مخاطب شناسی و پرسونا در طنزنویسی

قضیه اون کفشه که همه جا تعریف میکنم رو که یادتونه دیگه یا بازم بگم؟ ( خلاصه اش رو بگم برای اونایی که نشنیدن؛ من میگم توهم تولید محتوا برای همه آدم ها ، بدون توجه به پرسونای مخاطب هدف میتونه دقیقا مثل این باشه که شما یه کارخونه کفش دارید و میخواید فقط یه مدل کفش و فقط تو یه سایز تولید کنید که پای همه آدم های دنیا بشه، از بچه 9 ساله تا پیرمرد 99 ساله و …میشه؟ نمیشه قطعا. )

قطعا اون چیزی که میتونه یه تینیجر 15-16 ساله رو بخونده با اون چیزی که میتونه یه پیرمرد 80 ساله رو بخندونه خیلییییییییییییی با هم فرق میکنن. پس اینجا هم توی طنزنویسی مهم ترین چیزی که باید بدونید اینه که مخاطب هدف شما دقیقا کیه؟ و چه خصوصیاتی داره؟

 

انواع طنزنویسی

طنز موقعیتی: این نوع طنز مربوط به زمانی هست که شما میخواید تو موقعیت های پیش پا افتاده و روزمره ای که برای خودتون یا ا نفر دیگه پیش اومده، یه نکته خنده  داری پیدا کنید و بین تمام داستان ها و حرفهایی که میخواید به مخاطب بزنید، این تیکه خنده دار رو هم تعریف کنید.

طنز داستانی: این وقتیه که کل اون موضوع و محتوایی که میخواید تعریف کنید و بنویسید، طنز و خنده دارهستش.

طنز تلخ و تاریک: پیدا کردن یه جنبه خنده دار تو اتفاقات تلخ و ناخوشایند زندگی فردی و اجتماعی ( چیز یکه ما زیاد داریم تو این جغرافیا و جامعه مون )

طنز خود تخریب کننده: تو این حالت شما تو قسمت هایی از محتوا، خودتون رو مسخره میکنید، مثلا بی نظمی تون یا شلختگی تون رو مسخره می‌کنید و از توش یه موضوع خنده دار در میارید و به محتوایی که مربط به همین موضوع هست اضافه میکنید. اینجوری در اصل، بیشتر میخواید یه طعنه و کنایه هم به مخاطب بزنید که ببین اگر توام مثل منی خجالت نکش فقط این راهنمایی رو بخون و بهش عمل کن، میتونی خودت رو اصلاح کنی ولی خب مستقیما نمی‌تونید به خود مخاطب بگید، چون ممکنه بهش بر بخوره. میشه به این تکنیک گفت “خودخواری” یعنی خود را خوار کردن به نفع مخاطب. اما بهتره اوردوز نکنید و بیش از حد هم خودتون رو خراب نکنید به هوای انیکه خوشمزه تر باشید.

تکنیک های طنزنویسی

تکنیک‌های طنزنویسی در محتوانویسی

طنز نویسی رو هم مثل خیلی از چیزهای دیگه، که تکنیک و روش خودش رو داره، میشه با تکنیک تا حدودی یاد گرفت و اجرایی کرد، اما حواس مون به این باشه که به نظر من یادگیری طنزنویسی از هر نوع محتوایی سخت تره. چون ما بالا بریم، پایین بیایم، تو وجود و ذات و شخصیت بعضی از ماها طنزو طنازی هست، تو بعضی ها هم اصلا نیست. حالا میشه به کمک این تکنیک ها یه کمی تقویتش کرد در حدی که بتونیم به عنوان چاشنی به محتواهامون اضافه کنیم، اما قطعا اونی که ذات و شخصی طنازی نداره با دونستن این تکنیک ها هم احتمال خیلی خیلی کمی داره که به یه کمدین یا طنزنویس تبدیل بشه. 

1- اغراق کردن —> بزرگ کردن/  کوچیک کردن

یکی از چیزهایی که چاشنی طنز رو به محتواهامون اضافه میکنه، اغراق کردن تو بعضی قسمت های خاص یه داستان یا اتفاق، یه اشتباه یا هر چیز دیگه است. دقیقا مثل یه کاریکاتوریستی که برای خنده دار کردن یه طرح، عیب و ایراد قیافه یه شخص رو بزرگ تر میکنه، یعنی مثلا دماغِ یه هنرپیشه رو به شدت بزرگ میکنه و همین باعث خنده دار تر شدن طرح کاریکاتورش میشه. ما هم میتونیم برای خنده دار تر شدن محتوامون تو یه بخش هایی هدفدار اغراق کنیم، یعنی یا خیلی بزرگ کنیم یا خیلی کوچیک کنیم.

مثلا اغراق در بزرگ تر کردن: “انقدر گرسنه ام که میتونم یه گاو درسته رو قورت بدم”

اغراق در کوچیک تر کردن: ” اصلا تصادف سنگینی نبود و چیز خاصی نشده،  فقط 2 تا دست و دو تا پام شکسته و خرد شده، طحال و روده و معده و تمام اعضای داخلی شکمم له شده”  یا ” فردا عمل جراحی سرپایی کوچیکی دارم که احتمالا چیزخاصی اتفاق نیافته جز زیر عمل مردن!”

 

قانون 3 تایی در طنزنویسی

این قانون یکی از مهمترین و پُرکاربردترین قانون های طنزنویسی و طنزگویی هستش. این قانون میگه تو باید 3 تا چیز در نظر بگیری ( عدد 3 کوچکترین عددی هست که میتونید تو ذهن مخاطب یه الگو بسازید و اون هم یادش بمونه) که دو تای اول طبق یه الگوی کاملا معقول و منطقی و قابل پیش بینی باشن و 3ومی دقیقا اون چیز خاص خنده دار و غیر قابل پیش بینی و طنزآمیز و کنایه آمیزباشه.

مثلا هواپیما، قطار، …( مخاطب انتظار داره 3ومیش هم یه کلمه مرتبط با حمل و نقل باشه مثلا ماشین . )

این یعنی الگو ساختن 3 تایی

حالا میتونیم تو سومین مورد الگو رو بشکنیم و یه چیز خاص و عجیب غریب بگیم که مخاطب انتظارش رو نداره.

مثلا بگیم : کدومش رو میخوای برایت بیارم؟ چای، آب پرتقال، یا تفکر بهتر. “

یا

” برای کاهش وزن و سبک شدن : کمتر بخورید، بیشتر ورزش کنید ، به ناسا پول بدید تا توی یه اتاق ضد گرانش زندگی کنید”

 

کلیشه ها در طنزسازی

کلیشه ها یه سری چیزهایی هستن که تو زمان خودشون اتفاقا شاید خیلی هوشمندانه و خوب بودن، ولی انقدر تکرار ررررررررر شدن که عملا گَندش و شورش در اومده و آدما دیگه با شنیدن اونا کهیرمیزنن. درسته که ما اصولا باید از کلیشه ها و چیزهای تکراری و نخ نما تو محتوانویسی فرار کنیم، ولی تو طنزنویسی یه کم فرق میکنه. ما توی طنزنویسی میتونیم بریم سراغ کلیشه و با پیچوندن یا تغییرشون یا تعدیل و تضعیف شون، میتونیم به یه نتیجه غافلگیر کننده و جدید برسیم که میتونه برای مخاطب خنده دار باشه.

کلیشه اصلی: ” آن چیزی که مرا نکشد، قوی ترم میکنه “

کلیشه دستکاری شده: ” آن چیزیکه مرا نکشد، چاق ترم میکنه “

 

غافلگیری در طنزنویسی

یکی از کارهایی که میتونید انجام بدید برای اضافه کردن چانشی طنز به محتوا غافلگیری مخاطب هست. مثلا یکی از قدیم ترین راه های غافلگیری این بود که نویسنده کلی آسمون و ریسمون عجیب و غریب درمورد اتفاقاتی که براش افتاده بود میگفت و میگفت و میگفت و در نهایت آخر جمله میگفت یه دفعه از خواب پریدم و…

و همین غافلگیری میتونست برای مخاطب جالب باشه. البته این دیگه یه کم نخ نما شده و بهتره شما دنبال خلق یه سری غافلگیری های جدیدتری باشید.

 تضاد یا کنتراست در طنزنویسی

این که شما بین موقعیتی که هست و کاری که شخصیت داستان محتواتون یا خودتون میکنید، یه تضاد و کنتراست ایجاد کنید، خودش میتونه خنده دار باشه و یا حداقل جلب توجه کننده باشه. مثلا اینکه شخصیت داستان تو یه کویردورافتاده از شهر، گم شده و تو یه موقعیت عجیب گیر افتاده بین مرگ و زندگی و تو اون شرایط نگران اینه که چرا ضد آفتاب نزده به پوستش!

مقایسه های خنده دار

یکی دیگه از راه های اضافه کردن طنز به محتوا اینه که از مقایسه های خنده داراستفاده کنیم که مخاطب راحت تر باهاشون ارتباط میگیره. مثلا اگه بگیم ” تو مهمونی دیشب خیلی غذا خوردم و کلی جیغ و داد و کشیدم “ شاید خیلی پیش افتاده و بی روح به نظر برسه، اما اگر به جاش بگیم : ” اندازه یه گاو غذا خوردم و اندازه یه اسب شیهه کشیدم و پایکوبی کردم” شاید براش خاص تر باشه و با یادموندنی تر.

 

کلمات خنده دار

بعضی کلمه هایی که ممکنه ما خودمون بسازیم و خلق کنیم یا حتی از جاهای دیگه برداریم ممکنه بدون هیچ داستان و تعریفی خودشون به خودی خود برای مخاطب خنده دار باشن و شما با گذاشتن اون کلمات خاص بین محتواتون میتونید چانشی طنز رو به محتوا اضافه کنید. مثلا من تو صفحه سفارش رایتینا برای اینکه بیام قیمت و سطح کیفیت کارهای محتوا رو مقایسه کنم، اومدم گفتم بیاید محتواهای شرکت ” ارزانچیانِ زباله ساز “ رو با کیفیت محتواهای رایتینا مقایسه کنیم. اینجوری نه اسم شرکت خاصی رو بردم که مشکل ساز بشه، هم از کلمات خاص جلب توجه کننده استفاده کردم و هم منظورم رو با کنایه به مخاطب رسوندم که اون چیزی که شما از اون شرکت ها تحویل می گیرید محتوا نیست زباله است.

Déjà vu

نه، نه دست به گیرنده هاتون نزنید. مشکل از فرستنده هم نیست.

این فقط یه کلمه فرانسویه. به معنی ”  قبلا دیده شده ” یا ” آشناپنداری

ما تو طنز نویسی میتونیم با برگشت به شوخی های قبلی مون که قبلا ممکنه تو جاهای مختلف یا حتی همون محتوا بهش اشاره کردیم، دوباره مخاطب رو به خنده بیاریم و دوباره توجه اش رو جلب کنیم. الزاما هم نباید کلمه به کلمه همون رو تکرار کنید، میتونید یه اشاره ای به همون مفهوم کنید.

ما برای اجرای کمدی‌مون فقط ” کلمه ” داریم

خب اگه یه نگاه یبه فیلم های کمدی یا استندآپ ها بندازیم، کاملا مشخصه که اون فرد اجرا کننده از ابزارهای مختلفی برای خندوندن مردم استفاده میکنه، که فقط بخشیش اون چیزی هست که میگه. مثلا ما به حرکت های خنده دار چارلی چاپلین میخندیم، یا یه استندآپ کمدین میتونه از دست و پا و تغییر شکل چهره اش برای انتقال بهتر پیامش استفاده بکنه، اما ما به عنوان یه محتوا نویس تنها چیزیکه در اختیار داریم فقط و فقط ” کلمات ” هستن.  اما من به شخصه از اونجایی که دکوراسیون و ظاهر محتوای متنی برام مهمه و فکر میکنم ما تو نویسندگی آنلاین نمیتونیم مثل کتاب نویسی متن بنویسیم. اینجا هم توی طنز نویسی میگم ما یه جاهایی باید تو متن از یه سری ابزار و تکنیک تغییر ظاهری محتوا استفاده کنیم، تا توجه مخاطب رو جلب کنیم و منظورمحتوا رو راحت تر انتقال بدیم.

مثلا همین پرانتزهایی که استفاده میکنم ((—    —-)) یا صداهایی که به متن با یه سری حروف، اضافه میکنم اووممممم  ( خوشمزه) ههههههه ( خنده) هیسسس ( سکوت) خرو پوفففففففففففف یا کشیدن هدفمند بعضی از کلمات مثل ” اعصابم بدددددددد داغونه ”  برای اینکه لحن محتوا رو به درستی به مخاطب انتقال بدیم و…

همه اینها کمک میکنه که ما تو محتوای متنی هم بتونیم مثل استند آپ کمدی از یه سری ابزار کمکی برای انتقال پیام طنزمون به مخاطب استفاده کنیم.

یادداشت برداری از طنزها برای تقویت طنزنویسی

یکی از کارهایی که میتونید برای ارتقای قدرت طنزنویسی توی محتوانویسی انجامش بدید، اینه که مصرف کننده محتواهای طنزباشید، حالا نه حتما طنزنوشته، که انواع طنر مثل استندآپ کمدی، فیلم و سریال های کمدی، مجله های طنز مثل همون گل آقای قدیمی، تویئت ها و پست های طنز تو اینستاگرام و تیک تاک و…

اما نکته مهم اینه که فقط گوش نکنید یا فقط نبینید یا فقط نخونید، بلکه تمام اون چیزی که میشنوید و میبینید و میخونید و میخندید رو یادداشت برداری هم بکنید

این کار دو تا هدف داره:

یکی که مهمتره ساخت بانک جمله های طنز هست. اگر تو رایتینا حسابی گشت و گذار کرده باشید، میدونید که من یه بخشی درست کردم به اسم بانک ها که تو این بخش شما میتونید بانک ابزار، بانک جمله و دیالوگ، بانک ایده و یه سری بانک های دیگه رو ببینید. بانک ها یعنی جایی که شما هر چیزی که فکر میکنید روزی به دردتون میخوره رو یه جایی ذخیره کنید.

مثلا من الان تو بانک ایده شخصی خودم حدود 10780 تا ایده اولیه دارم که میتونم در موردشون محتوا بنویسیم. پس قطعا هیچ زمانی نمیشه که من بشینم پشت لپ تاپ و زُل بزنم به صفحه سفید تا ایده ای به ذهنم برسه. چون بانکم پر از ایده است.

حالا شما هم میتونید همین کار رو برای محتواها یا جمله های طنز و جوک های خنده داربکنید . یه app یا دفتر کاغذی رو انتخاب کنید و هر زمان که یه چیز خنده دار دیدید یا شنیدید یا خوندید اونجا سریع یادداشت کنید. هر زمان که حس کردید که توی محتوانویسی یه چیز خنده دار نیاز دارید و چیزی به ذهن‌تون نمیرسه،  سریع یه سری به بانک طنزنوشته هاتون بزنید، مطمئن باشید بعد از چند ثانیه یا دقیقه با الگو گرفتن از یکی همون چیزهایی که یادداشت کردید، میتونید یه چیز جذاب و جالب و خنده  دار تو محتواتون بنویسید.

از طرف دیگه نوشتن این جمله های طنزآلود و جوک ها میتونه یه الگوی خوبی باشه برای شما که بتونید از سبک طنزنویس حرفه ای استفاده کنید و الگو بگیرید. مثلا میتونید ببینید از چه نوع کلماتی بیشتر استفاده میکنن یا معمولا چه جوری شروع میکنن.

 

ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید
فهرست