بهترین سریال تاریخ تلویزیون (Breaking Bad)چطور راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی را به شما می آموزد؟

  1. خانه
  2. بازاریابی محتوا
  3. بهترین سریال تاریخ تلویزیون (Breaking Bad)چطور راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی را به شما می آموزد؟

مگر قرار نیست که کارآفرین ها وقتشان را پای تلویزیون نگذرانند ؟

درست است که سریال معتبر Breaking Bad با وجود همه ارزش های هنری به اندازه وقت ما ارزش ندارد. در ثانی حجم بالای خشونت و اتفاقات ناهنجار موجود در آن ذهن ارام وساکت را – که لازمه یک کارآفرین موفق است – به ذهنی پر تشویش و آشوب بدل میکند. اما از طرفی میدانیم که یک کارآفرین همیشه باید یک شاگرد باقی بماند.

یک انسان موفق از همه می آموزد و از هیچ کس تقلید نمی کند

به شدت اعتقاد دارم بررسی ومطالعه تک تک رفتار و اعمال قهرمان داستان این سریال، یک کلاس درس آموزنده برای هر کارآفرین جوانی است. دراین مقاله صرف نظر از بررسی رفتار مجرمانه قهرمان داستان به بررسی عواملی که یک معلم حقوق بگیر ساده را به یک امپراطور کسب وکار آن هم در حد میلیون ها دلار سود خالص تبدیل کرد می پردازیم.

این که چطور و با چه رفتاری بتوانید از زندگی ساده و کم دغدغه و امن و صد البته بدون پیشرفت به سمت وسوی یک تجارت انحصاری جهش کنید به جز تلاش و پشتکار نیاز به جزییات مهم دیگری هم دارد. موافق نیستید؟ نقش شانس را بیشتر میدانید؟ باید کمی با شما مخالفت کنم.

  قهرمان داستان Breaking Bad با توجه به محدودیت های موجود در زندگی اش تصمیماتی گرفت که ظرف مدت کوتاهی دنیایش را به معنای واقعی کلمه زیر ورو کرد. این تصمیمات او را از دایره امنی که برای خودش فراهم کرده بود بیرون اوردند و تبدیل به انسانی کردند که نه تنها فکر نمی کرد چنین چیزی درونش وجود داشته باشد بلکه تبعات دیگری هم برای او داشت.

اما به قول رابرت کیوساکی:

 یا برنده می شوید ویا چیزی می آموزید

چه چیز هایی باعث به وجود آمدن این تغییرات در یک آدم معمولی شد؟

چه چیزی توانایی خفته او در تبدیل شدن به یک نابغه کسب وکار را بیدار کرد؟

و مهم تر از همه چه تصمیماتی است که هر آدمی را می تواند به جایگاه او برساند؟

درس 1 برای راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی :  شما به انگیزه نیاز دارید ، چیزی در حد مرگ و زندگی! شاید حتی بیشتر !

والتر وایت یک معلم میان سال شیمی معمولی در یک دبیرستان سطح پایین در شهری کوچک وپیش پا افتاده بود. روزی فهمید که سرطان ریه دارد وقبل از به دنیا آمدن فرزند دومش و  دانشگاه رفتن پسرش خواهد مرد. او به جستجوی راه حلی برای تامین آینده خانوده اش پس از مرگش برآمد. انگیزه عامل اصلی حرکت سریع او برای موفقیت بود.

درس اول برای راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی
درس اول برای راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی

تا زمانی که انگیزه ای در حد مرگ وزندگی برای تبدیل شدن به یک کارآفرین میلیون دلاری پیدا نکرده اید هنوز به نقطه صفر کارآفرینی هم نرسیده اید.

عامل ذهنی که زمینه پر رنگ شدن انگیزه را در یک کارآفرین به وجود می آورد ؛ رسیدن به آرامش ذهنی ناشی از یک شوک است. عاملی که با شستن چشم ها ، جور دیگر دیدن زندگی را به ارمغان می آورد.

کاربرد فلسفه ژاپنی « کایزن » برای بهبود مهارت تولید محتوا

درس 2 برای راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی :  فقط و فقط کاری را بکنید که در آن فوق العاده هستید

این جمله هیچ تبصره ای برای والتر وایت نداشت. او وقتی به فکر به دست آوردن پول کافی برای هزینه زندگی خانواده اش افتاد راه حل های موجود را که میتوانست با استفاده از توانایی هایش منجر به تولید سرمایه برای او بشود بررسی کرد .

درس 2 برای راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی
درس 2 برای راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی

تخصص او تدریس شیمی بود. جز شیمی هیچ چیز دیگری نمی دانست. – گرچه بعد ها با روشن شدن چراغ خود باوری در ذهنش، فهمیدیم که کارهای زیادی از او بر می آمد.-  پس دست به کار شد و همین دانش شیمی را به یک مزیت برای خود تبدیل کرد.  تنها چیزی که باعث شد به طور جدی به شناختی از توانایی هایش برسد عبور از خوان اول – انگیزه –بود.

۲۹ عادت یک تولید کننده محتوا سالم ، پولدار و شاد (چگونه در طول ۶۶ روز یک رفتار را تبدیل به عادت کنید )

درس 3 برای راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی :  همه چیز را همگان دانند اما…

این اصل در کارآفرین آن قدر اهمیت دارد که باید به توان دو برسد. والتر وایت وقتی به ایده ساخت یک فرمول شیمیایی سوداور رسید به سراغ یک ادم آشنا به بازار خاص آن ماده شیمیایی رفت . در زندگی کارآفرینان بزرگ هم این اتفاق بخشی از یک جریان ضروری توسعه کسب وکار است. تا زمانی که مارک کولا به گروه استیو جابز و استیو وازنیاک نپیوسته بود و به آن ها درمورد تولید برنامه کسب وکار چیز هایی مشاوره نداده بود، از فروش حرفه ای وخیره کننده مکینتاش خبری نبود.  شاید اگر دوست نابغه اهل امریکای لاتین مارک زاکربرگ از الفبای تجارت سر در نمی آورد و راه های توسعه کسب وکار را نمی دانست ایده فیس بوک به سرعت از بین می رفت.

۳ مانع ذهنی در مقابل مدیریت زمان

درس  4 برای راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی : سرمایه اولیه یک چیز کاملا نسبی است بستگی دارد حاضرید چه چیزی را برای چه چیزی فدا کنید

والتر وایت برای تبدیل فرمول اش به یک جنس قابل داد و ستد ، از پس انداز مشترک با همسرش به طور مخفیانه استفاده کرد.انگیزه قوی او برای کسب سرمایه در کنار ایمانی که به فرمول شیمیایی اش داشت باعث شد بتواند تصمیم های سختی بگیرد.

درس 4 برای راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی
درس 4 برای راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی

برخلاف تصورتان این بند درباره سرمایه نیست درباره رسیدن به نقطه امادگی ذهنی برای گرفتن تصمیمات سخت است.آیا حاضرید لپ تاپی را که دارید با آن این مقاله را میخوانید بفروشید و ایده کسب وکارتان را با آن راه اندازی کنید؟ آیا حاضرید دو شیفت کار کنید تا بعد از شش ماه سرمایه لازم را برای تامین مایحتاج اولیه کسب وکارتان بدست بیاورید؟

۵ راه تضمینی در بهبود مهارت مدیریت زمان در تولید محتوا ( الهام گرفته شده از تکنیک های برایان تریسی)

درس 5 برای راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی :  ناامید شدن مثل خستگی است؛ یک امرطبیعی ولی موقت

به بیان ساده تر تا دلتان میخواهد ناامید شوید، با خودتان قهر کنید گریه کنید اما نگذارید این حالت دایمی شود.

چطور اتفاق افتادن این امر تنها وتنها به این بستگی دارد که شما چطور با آن کنار می آیید. والتر وایت در مسیر رسیدن به امپراطوری کسب وکارش صد ها بار ناامید شد . در همان روز های نخست آغاز به کار اتفاقات غیرمترقبه زیادی چه در زمینه شخصی و چه در زمینه بیماری سرطان اش و چه در زمینه ناشی گری شریک اش باعث ضرر و زیان سنگین مادی و معنوی به او شد.

درس 5 برای راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی
درس 5 برای راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی

اما یک کارآفرین موفق به جز مرد روز های سخت چه چیز دیگری میتواند باشد؟

همان طور که با چند ساعت استراحت خستگی از بدن بیرون می رود، با چند ساعت آرامش ذهنی رفته رفته ناامیدی هم از بدن بیرون می رود.

داستان والتر وایت یک ماجرای خیالی از یک ادم خیالی بود که با روش های فرا واقعی – که ممکن است به کرات در زندگی روزمره هر یک از ما اتفاق بیافتد- توانست امپراطوری کسب وکار خود را راه بیاندازد.

داستان شما قرار است چطور نوشته شود؟ انگیزه شما چیست؟ چه چیز است که قلب شما را شعله ور میکند؟ امیدواریم روزی – با افتخار – داستان زندگی شما را برای علاقه مندان به کارآفرینی تحلیل کنیم.

 

مینی‌آموزش UX-Writing | دکمه‌نویسی

هدف: یادگیری دکمه‌نویسی و CTA ها ( چه جوری یه دکمه یا لینک رو انقدر جذاب و تاثیرگذار بنویسیم که کاربر روش کلیک کنه؟ )

۱ دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید

ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید

بهترین سریال تاریخ تلویزیون (Breaking Bad)چطور راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی را به شما می آموزد؟

مگر قرار نیست که کارآفرین ها وقتشان را پای تلویزیون نگذرانند ؟

درست است که سریال معتبر Breaking Bad با وجود همه ارزش های هنری به اندازه وقت ما ارزش ندارد. در ثانی حجم بالای خشونت و اتفاقات ناهنجار موجود در آن ذهن ارام وساکت را – که لازمه یک کارآفرین موفق است – به ذهنی پر تشویش و آشوب بدل میکند. اما از طرفی میدانیم که یک کارآفرین همیشه باید یک شاگرد باقی بماند.

یک انسان موفق از همه می آموزد و از هیچ کس تقلید نمی کند

به شدت اعتقاد دارم بررسی ومطالعه تک تک رفتار و اعمال قهرمان داستان این سریال، یک کلاس درس آموزنده برای هر کارآفرین جوانی است. دراین مقاله صرف نظر از بررسی رفتار مجرمانه قهرمان داستان به بررسی عواملی که یک معلم حقوق بگیر ساده را به یک امپراطور کسب وکار آن هم در حد میلیون ها دلار سود خالص تبدیل کرد می پردازیم.

این که چطور و با چه رفتاری بتوانید از زندگی ساده و کم دغدغه و امن و صد البته بدون پیشرفت به سمت وسوی یک تجارت انحصاری جهش کنید به جز تلاش و پشتکار نیاز به جزییات مهم دیگری هم دارد. موافق نیستید؟ نقش شانس را بیشتر میدانید؟ باید کمی با شما مخالفت کنم.

  قهرمان داستان Breaking Bad با توجه به محدودیت های موجود در زندگی اش تصمیماتی گرفت که ظرف مدت کوتاهی دنیایش را به معنای واقعی کلمه زیر ورو کرد. این تصمیمات او را از دایره امنی که برای خودش فراهم کرده بود بیرون اوردند و تبدیل به انسانی کردند که نه تنها فکر نمی کرد چنین چیزی درونش وجود داشته باشد بلکه تبعات دیگری هم برای او داشت.

اما به قول رابرت کیوساکی:

 یا برنده می شوید ویا چیزی می آموزید

چه چیز هایی باعث به وجود آمدن این تغییرات در یک آدم معمولی شد؟

چه چیزی توانایی خفته او در تبدیل شدن به یک نابغه کسب وکار را بیدار کرد؟

و مهم تر از همه چه تصمیماتی است که هر آدمی را می تواند به جایگاه او برساند؟

درس 1 برای راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی :  شما به انگیزه نیاز دارید ، چیزی در حد مرگ و زندگی! شاید حتی بیشتر !

والتر وایت یک معلم میان سال شیمی معمولی در یک دبیرستان سطح پایین در شهری کوچک وپیش پا افتاده بود. روزی فهمید که سرطان ریه دارد وقبل از به دنیا آمدن فرزند دومش و  دانشگاه رفتن پسرش خواهد مرد. او به جستجوی راه حلی برای تامین آینده خانوده اش پس از مرگش برآمد. انگیزه عامل اصلی حرکت سریع او برای موفقیت بود.

درس اول برای راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی
درس اول برای راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی

تا زمانی که انگیزه ای در حد مرگ وزندگی برای تبدیل شدن به یک کارآفرین میلیون دلاری پیدا نکرده اید هنوز به نقطه صفر کارآفرینی هم نرسیده اید.

عامل ذهنی که زمینه پر رنگ شدن انگیزه را در یک کارآفرین به وجود می آورد ؛ رسیدن به آرامش ذهنی ناشی از یک شوک است. عاملی که با شستن چشم ها ، جور دیگر دیدن زندگی را به ارمغان می آورد.

کاربرد فلسفه ژاپنی « کایزن » برای بهبود مهارت تولید محتوا

درس 2 برای راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی :  فقط و فقط کاری را بکنید که در آن فوق العاده هستید

این جمله هیچ تبصره ای برای والتر وایت نداشت. او وقتی به فکر به دست آوردن پول کافی برای هزینه زندگی خانواده اش افتاد راه حل های موجود را که میتوانست با استفاده از توانایی هایش منجر به تولید سرمایه برای او بشود بررسی کرد .

درس 2 برای راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی
درس 2 برای راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی

تخصص او تدریس شیمی بود. جز شیمی هیچ چیز دیگری نمی دانست. – گرچه بعد ها با روشن شدن چراغ خود باوری در ذهنش، فهمیدیم که کارهای زیادی از او بر می آمد.-  پس دست به کار شد و همین دانش شیمی را به یک مزیت برای خود تبدیل کرد.  تنها چیزی که باعث شد به طور جدی به شناختی از توانایی هایش برسد عبور از خوان اول – انگیزه –بود.

۲۹ عادت یک تولید کننده محتوا سالم ، پولدار و شاد (چگونه در طول ۶۶ روز یک رفتار را تبدیل به عادت کنید )

درس 3 برای راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی :  همه چیز را همگان دانند اما…

این اصل در کارآفرین آن قدر اهمیت دارد که باید به توان دو برسد. والتر وایت وقتی به ایده ساخت یک فرمول شیمیایی سوداور رسید به سراغ یک ادم آشنا به بازار خاص آن ماده شیمیایی رفت . در زندگی کارآفرینان بزرگ هم این اتفاق بخشی از یک جریان ضروری توسعه کسب وکار است. تا زمانی که مارک کولا به گروه استیو جابز و استیو وازنیاک نپیوسته بود و به آن ها درمورد تولید برنامه کسب وکار چیز هایی مشاوره نداده بود، از فروش حرفه ای وخیره کننده مکینتاش خبری نبود.  شاید اگر دوست نابغه اهل امریکای لاتین مارک زاکربرگ از الفبای تجارت سر در نمی آورد و راه های توسعه کسب وکار را نمی دانست ایده فیس بوک به سرعت از بین می رفت.

۳ مانع ذهنی در مقابل مدیریت زمان

درس  4 برای راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی : سرمایه اولیه یک چیز کاملا نسبی است بستگی دارد حاضرید چه چیزی را برای چه چیزی فدا کنید

والتر وایت برای تبدیل فرمول اش به یک جنس قابل داد و ستد ، از پس انداز مشترک با همسرش به طور مخفیانه استفاده کرد.انگیزه قوی او برای کسب سرمایه در کنار ایمانی که به فرمول شیمیایی اش داشت باعث شد بتواند تصمیم های سختی بگیرد.

درس 4 برای راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی
درس 4 برای راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی

برخلاف تصورتان این بند درباره سرمایه نیست درباره رسیدن به نقطه امادگی ذهنی برای گرفتن تصمیمات سخت است.آیا حاضرید لپ تاپی را که دارید با آن این مقاله را میخوانید بفروشید و ایده کسب وکارتان را با آن راه اندازی کنید؟ آیا حاضرید دو شیفت کار کنید تا بعد از شش ماه سرمایه لازم را برای تامین مایحتاج اولیه کسب وکارتان بدست بیاورید؟

۵ راه تضمینی در بهبود مهارت مدیریت زمان در تولید محتوا ( الهام گرفته شده از تکنیک های برایان تریسی)

درس 5 برای راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی :  ناامید شدن مثل خستگی است؛ یک امرطبیعی ولی موقت

به بیان ساده تر تا دلتان میخواهد ناامید شوید، با خودتان قهر کنید گریه کنید اما نگذارید این حالت دایمی شود.

چطور اتفاق افتادن این امر تنها وتنها به این بستگی دارد که شما چطور با آن کنار می آیید. والتر وایت در مسیر رسیدن به امپراطوری کسب وکارش صد ها بار ناامید شد . در همان روز های نخست آغاز به کار اتفاقات غیرمترقبه زیادی چه در زمینه شخصی و چه در زمینه بیماری سرطان اش و چه در زمینه ناشی گری شریک اش باعث ضرر و زیان سنگین مادی و معنوی به او شد.

درس 5 برای راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی
درس 5 برای راه اندازی یک امپراطوری از راه کارآفرینی

اما یک کارآفرین موفق به جز مرد روز های سخت چه چیز دیگری میتواند باشد؟

همان طور که با چند ساعت استراحت خستگی از بدن بیرون می رود، با چند ساعت آرامش ذهنی رفته رفته ناامیدی هم از بدن بیرون می رود.

داستان والتر وایت یک ماجرای خیالی از یک ادم خیالی بود که با روش های فرا واقعی – که ممکن است به کرات در زندگی روزمره هر یک از ما اتفاق بیافتد- توانست امپراطوری کسب وکار خود را راه بیاندازد.

داستان شما قرار است چطور نوشته شود؟ انگیزه شما چیست؟ چه چیز است که قلب شما را شعله ور میکند؟ امیدواریم روزی – با افتخار – داستان زندگی شما را برای علاقه مندان به کارآفرینی تحلیل کنیم.

 

۱ دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید

ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید
فهرست