آیا شما می دانید پوملو چیست ؟

توضیح 1 : پوملو بزرگترین میوه از خانواده مرکبات است . پوست آن کلفت است اما به راحتی کنده میشود . میوه اش زرد کمرنگ تا ارغوانی است و ممکن است بسیار آبدار تا کمی خشک باشد و مزه آن از تند شیرین تا تند ترش باشد .

حالا به این فکر کنید که به نظر شما ترکیب پوملو با آب پرتقال خوب میشود ؟

شاید با چند بار مرور توضیح قبل بتوانید یک حدس هایی بزنید اما قطعا همچنان می تواند برایتان مبهم باشد که پوملو دقیقا چه شکلی و چه مزه ای است .

اما حالا توضیح 2 را بخوانید 9:

توضیح 2 : پوملو گریپ فروتی بسیار بزرگ و با پوستی نرم و کلفت است .

زمانی که میگوییم پوملو شبیه گریپ فروت است سریع یک تصویر ذهنی از خود گریپ فروت در ذهن مخاطب فرا خوانده می شود و بعد از اینکه تصویر در ذهن مخاطب شکل گرفت حالا زمانی است که به او می گوییم چه بخشی از این تصویر را تغییر بدهد تا به پوملو برسد : پوملو بسیار بزرگ تر، با پوستی نرم و کلفت.

توضیح 2 دقیقا پرچمی روی مفهومی که قبلا می دانستیم برافراشت : گریپ فروت

تولید محتوا به روش معرفی پوملو چیست ؟

 در این روش تولید محتوا و کپی رایتینگ یادگیری  یک مفهوم جدید را با گره زدن به مفهومی که مخاطب از قبل می دانست برای او آسان تر کردیم  . گریپ فروت در این مثال طرحواره یا شماتیکی است که مخاطب از قبل آن را می شناخت ( طرحواره یک اصطلاح تخصصی روانشناسی است که به این صورت تعریف می شود : طرحواره مجموعه ای از ویژگی های کلیدی یک مفهوم یا یک گروه و طبقه خاص است . طرحواره ها از مقادیر زیادی اطلاعات از پیش خیره شده و انبار شده در حافظه تشکیل شده اند .)

ما در …. به اینجا رسیدیم که ایده های فشرده و مختصر در تولید محتوا و کپی رایتینگ ماندگار تر هستند ، اما از طرفی به این نتیجه هم رسیدیم که ایده هایی که فقط فشرده باشند فاقد ارزش هستند و فقط ایده های عمیق فشرده ارزشمندند .بنابراین لازم است برای عمق بخشیدن به ایده های فشرده در انتقال پیام کوتاه ، مقادیر زیادی اطلاعات گنجانده شود .

اما این کار را چگونه باید انجام دهیم ؟

یک راه این است که از پرچم ها استفاده کنیم و به منطقه موجود حافظه مخاطب تلنگر بزنیم . یعنی از آنچه از قبل در آنجا هست استفاده میکنیم .

ما در دنیای تولید محتوا و کپی رایتینگ باید بدانیم که همیشه با یکی یا چند ایده ساده روبرو نیستیم و بسیاری از ایده ها و کارها در جهان واقعی پیچیده هستند .

یعنی ما نمی توانیم موضوعات پیچیده ای مانند قانون ، هنر ، داروسازی ، پزشکی و… در دو یا سه پیام کوتاه و فشرده توضیح دهیم مثلا به جای مکتب های معماری نمی توانیم بگوییم : « از فروریختن ساختمان ها جلوگیری کنید»

اما چگونه می توانیم از یک دانشجوی سال اول، معماری کارکشته و متبحر بسازیم ؟ چگونه از سادگی پیچیدگی ظهور می کند ؟

ما در این جا می خواهیم در این مورد صحبت کنیم که چگونه با هنر سادگی می توانیم پیچیدگی خلق کنیم . یعنی اگر ایده ای ساده در تولید محتوا به درستی طبقه بندی و پیاده سازی شود می تواند خیلی سریع پیچیده شود .

یک مثال دیگر در روش تولید محتوا به کمک طرح واره ها

اگر فردی به شما بگوید که همین امروز موقع آمدن پیش شما یک ماشین اسپرتِ جدیدِ گران قیمت دیده است سریع در ذهن شما یک طرح کلی از اتومبیل اسپرت شکل می گیرد که پر از ویژگی های کلی است .

مثلا اتومبیل اسپرت در ذهن شما احتمالا اتومبیلی دو در و کوچک با سقف متحرک و در حال حرکت با سرعت بالا و احتمالا هم به رنگ قرمز است.

در این روش تولید محتوا می توانیم در مدت زمان کمتر و سریع تر تمام ویژگی های مورد نظر را برای مخاطب در ذهن اش فهرست کنیم .

به این شکل ممکن است فرد بعد از 6 ماه جزئیات این توضیحات را فراموش کند اما قطعا اینکه پوملو شبیه گریپ فروت است را به احتمال کمتری فراموش میکند!!

رسیدن به پیچیدگی از سادگی در روش تولید محتوای طرحواره ای

طرحواره ها در تولید محتوا به ما کمک میکنند که از مواد اولیه ساده پیام های پیچیده بسازیم . همه ما با نگاهی به درس های دوره  دبیرستان می توانیم دقیقا این روش تولید محتوا را بهتر درک کنیم .

مثلا مدل سیاره ای اتم ها در شیمی دبیرستان را یادتان می آید ؟

این مدل این طور ادعا میکرد که الکترون ها در اتم دقیقا مانند چرخش زمین به دور خورشید به دور هسته خودشان می چرخند . درست است که این طرح از چیزی که شیمی دان ها می دانند متفاوت است و از واقعیت کمی دور ، اما برای درک یک دانش آموز از حرکت الکترون ها به دور هسته بهترین طرح است .

پس شاید در ظاهر گاهی اوقات در تولید محتوا گرفتار یک تصمیم گیری سخت شویم :

• اولیت دادن به دقت، به بهای کاهش امکان فهمیده شدن محتوا
• اولویت دادن به فهمیدن محتوا به بهای کم شدن دقت

ولی یک چیزی کاملا واضح است : اگر از محتوا و پیام نتوانیم برای پیش بینی و تصمیم گیری یا به عبارتی کاربرد در زندگی استفاده کنیم هرچه قدر هم که محتوا دقیق و جامع باشد هیچ ارزشی ندارد .

 افزایش دقت در محتوا تا رسیدن به نقطه بی فایدگی نشانه ای از اسارت دانش است .

بنابراین در این روش تولید محتوا یاد گرفتیم که بسته به نوع مخاطب برای ساده سازی محتوا باید از طرحواره ها استفاده کنیم . مثلا همین طرح ابر الکترونی گردش الکترون ها به دور هسته در اتم شاید برای یک دانشمند شیمی یا فیزیک جالب و جذاب باشد اما قطعا برای یک دانش آموز دبیرستانی نه تنها هیچ جذابیتی ندارد بلکه ممکن است او را از درس شیمی هم متنفر کند چون حس میکند هیچ زمانی نمی تواند از شیمی سر دربیارود !

گاهی بعضی از تولید کننده های محتوای مبتدی به جای اینکه به اطلاعات مخاطب اضافه کنند و به اندازه ای به مخاطب اطلاعات بدهند که برایش مفید است و بعد کم کم به این اطلاعات برای درک بهتر موضوع اضافه کنند، در دام این وسوسه می افتند که همه چیز را با دقت کامل و با جزئیات ریز بگویند و در نهایت باعث می شوند مخاطب از محتوا اصلا سرد در نیاورد و نه تنها برایش مفید نباشد که اصلا از خواندن مقاله و محتواهای طولانی فراری شود .