روش های تولید محتوا ( قسمت اول) – داستانِ دزدیِ کلیه با یک فنجان قهوه !

  1. خانه
  2. دسته بندی مقالات تولید محتوا
  3. آموزش کپی رایتینگ
  4. روش های تولید محتوا ( قسمت اول) – داستانِ دزدیِ کلیه با یک فنجان قهوه !

به نظر شما ایده ها جذاب متولد میشوند یا اینکه جالب ساخته میشوند ؟

ما چگونه می توانیم ایده هایی در تولید محتوا داشته باشیم که ماندگار شود ؟

{همانطور که قول داده بودیم در بخش « مروری بر کتاب ها » ما به جای شما کتاب می خوانیم ، نت نویسی میکنیم ، ساده میکنیم و منتشر میکنیم تا  اگر شما فرصت خواندن کتاب ها را به صورت کامل ندارید این خلاصه ها را بخوانید . قطعا پیشنهاد رایتینا این است که هر فردی خودش کتاب ها را با لذت ورق بزند و بخواند . اما این خلاصه نویسی مثل خواندن شب امتحان است برای کسانی که به هر دلیل وقت نمی کنند کل کتاب را بخوانند و دوست دارند در چند دقیقه قسمت ها آن را مرور کنند .

علاوه بر این، متن کتاب به صورت کلمه به کلمه ترجمه نشده است و یک برداشت آزاد از محتوای کتاب است و ما از نکات آن برای آموزش تولید محتوا استفاده میکنیم}

این بار در بخش مروری بر کتاب ها در رایتینا به سراغ کتاب جالب و آموزنده  Made to stick چیپ هیث و دن هیث می رویم و بخش های آموزنده آن را برای شما خلاصه میکنیم تا در فرصت کوتاه نکته های آن را بگیرید . نکته های این کتاب می تواند در پیدا کردن ایده هایی در تولید محتوا و کپی رایتینگ برای ما بسیار مفید باشد .

کتاب ایده عالی مستدام
کتاب ایده عالی مستدام

 

چگونه تولید محتوایی کنیم که ماندگار شود ؟

یک داستان با هم بخوانیم:

دیوید دوست یکی از دوستان ما به خاطر نوع کارش روزهای زیادی را در مسافرت سپری میکند . او به تازگی برای شرکت در یک جسله کاری به سفری رفته بود . در روز آخر سفر قبل از پرواز چند ساعت وقت اضافی داشت و تصمیم گرفت به کافه ای برود و این زمان را در کافه سپری کند . دیوید در افکار خودش غرق بود که فردی نزدیک او شد و پیشنهاد داد که با هم قهوه ای بخورند . دیوید در ابتدا از این پیشنهاد تعجب کرد اما چاره ای جز پذیرش این دعوت نداشت. آن فرد بدون لحظه ای تامل به پیشخوان رفت و با دو فنجان قهوه بازگشت . دیوید قهوه را نوشید و دیگر هیچ چیزی بعد از آن را به یاد نمی آورد !

این تنها چیزی بود که او قبل از اینکه خودش را در وان حمام هتل پر از یخ ، گیج و منگ ببیند به یاد می آورد .

با تعجب و بی خبر از همه جا نگاهی به اطراف انداخت تا بلکه متوجه شود در وان حمام غرق در این همه یخ چه میکند ؟

یک یادداشت پیدا کرد با این مضمون :

«تکان نخور . فقط به اورژانس زنگ بزن »

دیوید تلفن همراهی که کنار میز گذاشته شده بود را برداشت و به اورژانس زنگ زد  موقعیت خودش را توضیح داد . تمام انگشتانش از سرما کرخ و بی حس شده بود . فقط به حرف های مسئول اورژانس گوش میکرد . او به طرز عجیبی این موقعیت برایش آشنا بود . شروع کرد به راهنمایی دیوید و گفت : « آقا لطفا با دقت و آرام به کمر خودتان دست بزنید آیا لوله ای از قسمت پایین کمرتان بیرون زده است ؟»

او به آرامی و با ترس دستش را به پشتش برد و در عین ناباوری دید که بله لوله ای از پشتش بیرون زده است !

مسئول اورژانس گفت : « اصلا نترسید ، یکی از کلیه های شما از بدنتان خارج شده است! باید بدانید که در این شهر یک باند سارقین اعضای بدن فعالیت میکنند و این بار شما را هدف قرار داده اند .ماموران اورژانس در راه اند . شما فقط به هیچ وجه از جایتان تکان نخورید !

حالا سایت را ببندید ( البته برای خواندن بقیه مطلب دوباره باز گردید ؛-) ) و بعد از یک ساعت به یکی از دوستان تان زنگ بزنید و این داستان را تعریف کنید بدون اینکه متن جلوی چشمان تان باشد . قطعا مو به مو می توانید این داستان را برای دوست تان تعریف کنید .

این داستان قطعا افسانه ای ماندگار میشود.

حالا این داستان را با این متن مقایسه کنید :

انجمن فراگیر به صورت طبیعی خود را معطوف بازگشت سرمایه می کند که می تواند بر اساس تجربیات کنونی مدل شود .عاملی که بر جریان وارده بر موسسه فشار می آورد این است که اغلب کمک کنندگان برای کسب اطمینان از پاسخگویی ، هدف گذاری و الزامات قطعی برای اهدا کردن پول وارد بازی می شوند…..

من که به شخصه حتی با از رو خواندن این متن هم مشکل دارم چه برسد به اینکه بخواهد در ذهنم بماند و برای کسی تعریف کنم !

به نظر شما ما در تولید محتوا باید محتوایی از نوع داستان اول بسازیم یا متن خسته کننده نوع دوم ؟ قطعا اگر می خواهم محتوایی که تولید میکنیم اثر بخش و ماندگار باشد خصوصا در بحث تبلیغات برند و کپی رایتینگ باید سبک اول را انتخاب کنیم .

البته این را هم فراموش نکنیم که بعضی از موضوعات در تولید محتوا ذاتا جذاب و عمومی تر هستند و بعضی دیگر قطعا جذاب نیستند. اما کار ما به عنوان یک تولید کننده محتوا این است که بتوانیم محتواهای خسته کننده و غیر جذاب را برای مخاطب جذاب کنیم .

همان طور که این روزها هم در شبکه های اجتماعی شاهد آن هستیم چیزهایی دهن به دهن میشوند و به موضوع داغ روز تبدیل میشوند که اصلا شاید نه هیچ اعتباری دارند و نه اصلا کسی میداند که آنها واقعا درست هستند یا نه . و در عوض شاید محتواهایی را ببینیم که در عین درست بودن و عالی بودن و مفید بودن اتفاقا اصلا هیچ کسی به آنها حتی نگاه هم نمیکند .

پس بیایید انقدر تمرین ، تمرین و تمرین کنیم که بتوانیم محتوایی پرورش بدهیم که فهمیده شود ، به یاد آورده شوند ، اثری با دوام باشند و در نهایت نظر و رفتار مخاطبانمان را تغییر دهند.

 ادامه دارد ….

مینی‌آموزش UX-Writing | دکمه‌نویسی

هدف: یادگیری دکمه‌نویسی و CTA ها ( چه جوری یه دکمه یا لینک رو انقدر جذاب و تاثیرگذار بنویسیم که کاربر روش کلیک کنه؟ )

ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید

روش های تولید محتوا ( قسمت اول) – داستانِ دزدیِ کلیه با یک فنجان قهوه !

به نظر شما ایده ها جذاب متولد میشوند یا اینکه جالب ساخته میشوند ؟

ما چگونه می توانیم ایده هایی در تولید محتوا داشته باشیم که ماندگار شود ؟

{همانطور که قول داده بودیم در بخش « مروری بر کتاب ها » ما به جای شما کتاب می خوانیم ، نت نویسی میکنیم ، ساده میکنیم و منتشر میکنیم تا  اگر شما فرصت خواندن کتاب ها را به صورت کامل ندارید این خلاصه ها را بخوانید . قطعا پیشنهاد رایتینا این است که هر فردی خودش کتاب ها را با لذت ورق بزند و بخواند . اما این خلاصه نویسی مثل خواندن شب امتحان است برای کسانی که به هر دلیل وقت نمی کنند کل کتاب را بخوانند و دوست دارند در چند دقیقه قسمت ها آن را مرور کنند .

علاوه بر این، متن کتاب به صورت کلمه به کلمه ترجمه نشده است و یک برداشت آزاد از محتوای کتاب است و ما از نکات آن برای آموزش تولید محتوا استفاده میکنیم}

این بار در بخش مروری بر کتاب ها در رایتینا به سراغ کتاب جالب و آموزنده  Made to stick چیپ هیث و دن هیث می رویم و بخش های آموزنده آن را برای شما خلاصه میکنیم تا در فرصت کوتاه نکته های آن را بگیرید . نکته های این کتاب می تواند در پیدا کردن ایده هایی در تولید محتوا و کپی رایتینگ برای ما بسیار مفید باشد .

کتاب ایده عالی مستدام
کتاب ایده عالی مستدام

 

چگونه تولید محتوایی کنیم که ماندگار شود ؟

یک داستان با هم بخوانیم:

دیوید دوست یکی از دوستان ما به خاطر نوع کارش روزهای زیادی را در مسافرت سپری میکند . او به تازگی برای شرکت در یک جسله کاری به سفری رفته بود . در روز آخر سفر قبل از پرواز چند ساعت وقت اضافی داشت و تصمیم گرفت به کافه ای برود و این زمان را در کافه سپری کند . دیوید در افکار خودش غرق بود که فردی نزدیک او شد و پیشنهاد داد که با هم قهوه ای بخورند . دیوید در ابتدا از این پیشنهاد تعجب کرد اما چاره ای جز پذیرش این دعوت نداشت. آن فرد بدون لحظه ای تامل به پیشخوان رفت و با دو فنجان قهوه بازگشت . دیوید قهوه را نوشید و دیگر هیچ چیزی بعد از آن را به یاد نمی آورد !

این تنها چیزی بود که او قبل از اینکه خودش را در وان حمام هتل پر از یخ ، گیج و منگ ببیند به یاد می آورد .

با تعجب و بی خبر از همه جا نگاهی به اطراف انداخت تا بلکه متوجه شود در وان حمام غرق در این همه یخ چه میکند ؟

یک یادداشت پیدا کرد با این مضمون :

«تکان نخور . فقط به اورژانس زنگ بزن »

دیوید تلفن همراهی که کنار میز گذاشته شده بود را برداشت و به اورژانس زنگ زد  موقعیت خودش را توضیح داد . تمام انگشتانش از سرما کرخ و بی حس شده بود . فقط به حرف های مسئول اورژانس گوش میکرد . او به طرز عجیبی این موقعیت برایش آشنا بود . شروع کرد به راهنمایی دیوید و گفت : « آقا لطفا با دقت و آرام به کمر خودتان دست بزنید آیا لوله ای از قسمت پایین کمرتان بیرون زده است ؟»

او به آرامی و با ترس دستش را به پشتش برد و در عین ناباوری دید که بله لوله ای از پشتش بیرون زده است !

مسئول اورژانس گفت : « اصلا نترسید ، یکی از کلیه های شما از بدنتان خارج شده است! باید بدانید که در این شهر یک باند سارقین اعضای بدن فعالیت میکنند و این بار شما را هدف قرار داده اند .ماموران اورژانس در راه اند . شما فقط به هیچ وجه از جایتان تکان نخورید !

حالا سایت را ببندید ( البته برای خواندن بقیه مطلب دوباره باز گردید ؛-) ) و بعد از یک ساعت به یکی از دوستان تان زنگ بزنید و این داستان را تعریف کنید بدون اینکه متن جلوی چشمان تان باشد . قطعا مو به مو می توانید این داستان را برای دوست تان تعریف کنید .

این داستان قطعا افسانه ای ماندگار میشود.

حالا این داستان را با این متن مقایسه کنید :

انجمن فراگیر به صورت طبیعی خود را معطوف بازگشت سرمایه می کند که می تواند بر اساس تجربیات کنونی مدل شود .عاملی که بر جریان وارده بر موسسه فشار می آورد این است که اغلب کمک کنندگان برای کسب اطمینان از پاسخگویی ، هدف گذاری و الزامات قطعی برای اهدا کردن پول وارد بازی می شوند…..

من که به شخصه حتی با از رو خواندن این متن هم مشکل دارم چه برسد به اینکه بخواهد در ذهنم بماند و برای کسی تعریف کنم !

به نظر شما ما در تولید محتوا باید محتوایی از نوع داستان اول بسازیم یا متن خسته کننده نوع دوم ؟ قطعا اگر می خواهم محتوایی که تولید میکنیم اثر بخش و ماندگار باشد خصوصا در بحث تبلیغات برند و کپی رایتینگ باید سبک اول را انتخاب کنیم .

البته این را هم فراموش نکنیم که بعضی از موضوعات در تولید محتوا ذاتا جذاب و عمومی تر هستند و بعضی دیگر قطعا جذاب نیستند. اما کار ما به عنوان یک تولید کننده محتوا این است که بتوانیم محتواهای خسته کننده و غیر جذاب را برای مخاطب جذاب کنیم .

همان طور که این روزها هم در شبکه های اجتماعی شاهد آن هستیم چیزهایی دهن به دهن میشوند و به موضوع داغ روز تبدیل میشوند که اصلا شاید نه هیچ اعتباری دارند و نه اصلا کسی میداند که آنها واقعا درست هستند یا نه . و در عوض شاید محتواهایی را ببینیم که در عین درست بودن و عالی بودن و مفید بودن اتفاقا اصلا هیچ کسی به آنها حتی نگاه هم نمیکند .

پس بیایید انقدر تمرین ، تمرین و تمرین کنیم که بتوانیم محتوایی پرورش بدهیم که فهمیده شود ، به یاد آورده شوند ، اثری با دوام باشند و در نهایت نظر و رفتار مخاطبانمان را تغییر دهند.

 ادامه دارد ….

ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید
فهرست