نمیدانم شما در حال حاضر جزو کدام دسته هستید؟ آنهایی که در نقطه 0 و ابتدای راه ساختن هستند یا جزو کسانی هستید که توانستهاند برند شخصی خود را تا حد ممکن با موفقیت شکل دهند . برای کسانی که چند قدم پیش رفته اند مشخصا نتایج و اثرات آن مثل:
- دستیابی به موقعیت شغلی بهتر و به طبع آن درآمد و رضایت شغلی بیشتر
- کسب مشتریان بیشتر و همچنین افزایش فروش و در نهایت درآمد بالاتر
- داشتن مشتریانی خوب که باعث ارتقا کیفیت و ثمربخشی سازمان میشوند
- گسترش روابط حرفهای شخصی و داشتن فرصتهای حرفهای بیشتر
- ساختن یک جمع آنلاین برای افزایش فرصتهای حرفهای
- پایهریزی برای موفقیت به دور از شانس و اقبال
کاملاً ملموس و درک شده است؛ اما کسانی که در ابتدای مسیر برند سازی شخصی هستند نباید ناامید باشند چرا که برای آنها هم رسیدن به این نتایج دور از انتظار نیست. اگر بخواهم خلاصهتر بگویم، برند سازی شخصی باعث خواهد شد تا شما از هفت میلیارد انسان روی کره زمین متمایز شوید و این شروعی برای شغل بهتر، زندگی دلچسبتر و همچنین فرصتهای پیشرفت عالیتر است.
چشمانداز برند شخصی چیز عجیب و غریبی نیست.
هر چیزی که شما دوست دارید دیگران از رفتار، گفتار و همچنین شخصیت شما برداشت کنند، چشمانداز برند شخصی است. به عبارت بهتر، راه و روشی که دوست دارید در زندگی شخصی و حرفهای پیش بگیرید را چشمانداز برند شخصی مینامند.
برای مثال در میان همه مدیرعامل هایی که میشناسید، یکی از آنها خوشروتر، مهربانتر و دارای شخصیتی متمایز بوده است. رفتار این مدیرعامل و جایگاهی که اکنون در آن قرار گرفته است میتواند چشمانداز برند شخصی شما باشد. تمایز برند او در این است که توانسته در یاد شما باقی بماند. در ادامه این آموزش یاد میگیریم که به یاد ماندنی شدن یکی از ویژگیهای چشمانداز موفقیت برند شخصی است.
مسیر از ابتدا تا انتهای این راهنما بیشتر شباهت به مقالات فلسفی دارد چرا که قرار است در آن به سؤال «چه کسی هستید» و سپس سؤال «کجا می خواهید بروید» پاسخ بدهید.
سؤال اول: چه کسی هستم؟
حرفهای ها در مورد چشمانداز برند شخصی میگویند:
گامهای بعدی به شما کمک خواهد کرد، کسی که امروز هستید را درک و با استفاده از آن بتوانید به سادگی جایی که قرار است در آینده به آن برسید را ترسیم کنید.
قدم اول: ارزشهای فردیت را تعیین کن
ارزشهای فردی همانند خطوط حاشیه جاده هستند که ماشین زندگی ما را در مسیر خاصی نگه میدارند. آنها هسته اصلی هر آنچه هستیم را تشکیل میدهند و هر تصمیمی که میگیریم، بر پایه و اساس آنها است. شاید شما هیچ وقت در طول روز، هنگام تصمیمگیری یا عمل کردن به این ارزش ها فکر هم نکنید. حتی ممکن است گاهی بر خلاف ارزشهای فردی تصمیمگیری و عمل کنید اما میدانیم که بهترین تصمیمات عموماً بر اساس ارزشهای فردی گرفته و عملی میشوند.
برای مثال هر کسی میتواند یک یا چند ارزش فردی به مانند موارد زیر داشته باشد:
- خانواده
- دوستان
- جامعه
- بلندپروازی
- واقعبینی
این ارزشها، هر چیزی ممکن است برای کسی مهم باشد را تعریف میکند. زمانی که فرد با تصمیم جدید و مهمی مانند انتخاب شغل مواجه میشود، عمدتاً پایه و اساس انتخاب نهایی او بر اساس ارزشهای فردی است. برای مثال اگر ارزش فردی شما موارد ذکر شده باشد، با خود فکر خواهید کرد، انتخاب کدام یک از گزینههای کاری پیش روی من میتواند برای خانواده، دوستان و جامعه مفید باشد.
هیچ محدودیتی برای ارزشهای فردی وجود ندارد. ارزشهای فردی شما هستند و میتوانید آزادانه آنها را کم و زیاد کنید، هر چیزی که احساس خوبی به شما میدهد و انعکاس آن در زندگی روزانه شادی و خوشحالی است، میتواند یک ارزش فردی باشد؛ بنابراین جایی، رفتاری و اخلاقی که شما را خوشحال و سرزنده میکند، بخشی از ارزش فردی شما است.
قدم دوم: ارزشهای فردی خودت را اولویت بندی کن
ارزشهای فردی در کسب و کارها و تجارت بسیار مهم هستند طوری که توصیه میشود، زمانی که دنبال استخدام نیروی کار هستید، دقت کنید تا ارزشهای فردی او با ارزش سازمانی تعیین شده مجموعه همپوشانی داشته باشد. افراد منتخبی که تیپ شخصیتی مشابه به پرسونای شرکت و مجموعه دارند به مراتب بهتر از دیگر افراد میتوانند نیازهای شرکت را برآورده کنند و تمایل بیشتری برای سازگاری با جایگاه جدید شغلی نشان میدهند.
زمانی که ارزشهای فردی خود را مورد ارزیابی و بررسی قرار میدهید متوجه میشوید که همه ارزشهای فردی در یک جایگاه و مرتبه نیستند. مثلا در لیست قبلی که در مورد ارزشهای فردی نوشتیم، اولوی اولا برای این شخص فرضی «خانواده» بود. و قطعا این اولویت برای هر کسی میتواند متغیر باشد و باید تعیین شود.
چرا باید ارزش های مان را اولویت بندی کنیم ؟
مسلماً در طول زندگی بارها و بارها بر سر دوراهیهایی قرار گرفتهاید که باید میان ارزشهای فردی که برای خود تعیین کردید، یکی را فدای دیگری کنید، اولویت بندی ارزشهای فردی اینجا است که به داد شما میرسد. بهطور مثال، شما ممکن است برای انتخاب شغل جدید بر سر دو راهی بلندپروازی و واقعبینی قرار بگیرید همچنین ممکن است انتخاب کردن این شغل باعث شود که زمان زیادی از خانواده خود دور بمانید. پس برای انتخاب باید شما یکی از ارزشهای فردی خودتان را اولویت قرار دهید و بقیه را فدای آن کنید.
هدف اصلی از ساختن برند شخصی فقط به رسیدن به یک شغل مناسب شغل یا توسعه شرکت و سازمان نیست. بلکه برند شخصی ارتباط مستقیمی با رسیدن ما به شادی و خوشحالی در زندگی فردی مان دارد . انتخابهای شما هر چقدر بر اساس اولویتهای مهمتر باشند، مسلماً شما را شادتر و پر انرژی تر میکنند.
حتماً شما هم کسانی را میشناسید که علیرغم موفقیتهای بزرگ شغلی، زندگی شخصی مطلوبی ندارد. یا بالعکس، علیرغم داشتن زندگی شخصی مرفه اصلا شاد نیستند چون در زندگی حرفهای شان کمبود دارند. علت اصلی این حالت در نداشتن یا اولویت بندی نکردن ارزشهای فردی است.
بنابراین ارزشهای فردی خودتان را اولویت بندی کنید تا چشمانداز برند شخصی دقیقتری داشته باشید.
قدم سوم: علاقه هایت را بنویس
علایق شما، همان کارهایی هستند که دوست دارید به خاطر آنها زمان صرف کنید. ممکن است علایق شما با ارزشهای فردی همپوشانی داشته باشد اما در واقعیت متفاوت هستند.
برای مثال ممکن است اولویت اول ارزشهای فردی شما، خانواده و یکی از علایق اصلی شما در زندگی صرف شام با خانواده خودتان باشد (همپوشانی ارزش فردی یا علاقه). ارزش و علاقه ممکن است همدیگر را قطع کنند اما در نهایت تفاوتهای جزئی دارند. در این مرحله، وظیفه شما این است که علایق خودتان را شناسایی کنید تا بتوانید فعالیتهایی که بیشترین دستآورد برای شما در زندگی دارد را بشناسید. کلید ساختن یک برند شخصی موفق این است که علایق تان را کشف کنید، آنها را به عنوان هدف در زندگی حرفهای قرار دهید و برای رسیدن به آن تلاش کنید.
علایق چیزهایی هستند که شما را به خودشان جلب میکنند. علایق شما را تحریک و شما را وادار به حرکت میکنند. آنها میتوانند همچنین باعث شوند تا شما به خاطر دلایل شخصی پیشرفت کنید. شما حاضرید برای رسیدن به علایق خودتان از زمان، پول و حتی بسیاری از اولویتهای خود بزنید و در ازای انجام دادن علایق خودتان حتی اگر تومانی دریافتی نداشته باشید، باز هم از انجام آن رضایت خاطر خواهید داشت.
علایق میتوانند جنبههای شخصی و حرفهای داشته باشند. در این مورد، شما باید بین علایق شخصی و حرفهای تان تفاوت قائل شوید. به این شکل میدانید زمانی که میخواهید کار کنید به کدام علاقه باید دقت بیشتر کنید و برعکس زمانی که قرار است استراحت کنید کدام علاقه میتواند در رأس کارها قرار بگیرد. البته گاهی هم علاقه شخصی و حرفهای می توانند با هم ترکیب شوند.
برای مثال، شخصی میتواند علایق حرفهای به شکل زیر داشته باشد:
- طراحی
- گوشیهای هوشمند
- تکنولوژی
همچنین علایق شخصی او میتواند به این صورت باشد:
- خانواده
- سفر
- گردش
داشتن علاقه در کنار ارزشهای فردی چشماندازی واضح در مورد اینکه فرد بعد از پنج، ده یا بیست سال کجای زندگی قرار دارد، میدهد. هنگامیکه علایق خودتان را شناسایی کردید، متوجه خواهید شد که چه شغل و حرفه ای میتواند برای شما مناسب باشد و انجام دادن آن تا آخر عمر برای شما رضایت شغلی و شادی به همراه دارد.
در مورد مثال بالا، کسی که بتواند شغلی مانند طراحی تکنولوژی گوشیهای هوشمند مخصوص گردش یا مسافرت داشته باشد، توانسته است به درصد زیادی از علایق خود همزمان و یکجا برسد.
قدم چهارم: ویژگی شخصیتی ایده آل یا Traits خودت را تعیین کن
گام بعدی در شناختن خودتان و رسیدن به یک چشمانداز برند شخصی کامل، شناسایی ویژگی شخصیتی است. ویژگیهای شخصیت جنبههای منحصر به فرد رفتاری هستند که شما و چیزی که هستید را شکل میدهند. ویژگیهای شخصیتی کلیدهایی برای دستیابی به افکار شما است.
تئوریهای مختلفی در مورد ویژگی شخصیتی وجود دارد که مهمترین آن، تئوری پنج عامل بزرگ شخصیت (Big Five Personality Traits) است. در این تئوری شخصیت شما از پنج ویژگی منحصر به فرد به نام های زیر تشکیل شده است:
- روان رنجوری
- برونگرایی
- سازگاری
- ریسک پذیری
- وظیفهشناسی
هر کدام از ویژگیهای شخصیت در طی ارزیابیهای مختلف سنجیده میشوند. حاصل و برآیند هر پنج ویژگی، شخصیت اصلی شما را شکل میدهد.
شما میتوانید آزمون پنج عامل بزرگ شخصیت را در اینجا انجام دهید.
این آزمون بر پایه بررسی 30 عامل، موارد مهمی در مورد شخصیت شما را بیان میکند و دید شفافتری به ویژگیهای شخصیتی میدهد. عدم انطباق پاسخ آزمون (البته اگر صادقانه به سؤالات جواب داده باشید 😉 ) به ندرت پیش میآید و در طول کل زندگی پاسخ آزمون برای شما ثابت خواهد بود. با این وجود اگر میخواهید که تغییری در زندگی خودتان بدهید باید ویژگی شخصیتی ایده آل خودتان را شناسایی و بر اساس آن برند شخصی را پایه گذاری کنید.
برای مثال، اگر نتیجه آزمون نشان داد که شما ویژگی شخصیتی ایده آل مانند «ریسک پذیری و استقبال از تجربه های جدید» دارید، بسیار خوب است که برند شخصی خودتان را بر همین اساس بنا کنید. همچنین اگر آزمون شخصیتی نشان داد که شما از عدم «برنامه ریزی و سازماندهی» رنج میبرید، بهتر است که روی ویژگیهای دیگر و فعالیتهای مربوط به آنها بیش از فعالیتهایی که نیاز به برنامه ریزی و سازماندهی دارند، تمرکز کنید.
دقت کنید که هیچ جواب درست یا نادرستی برای آزمون ویژگی شخصیت وجود ندارد. فقط با این آزمون شما میدانید که اکنون شخصیت شما چه ویژگیهایی دارد و باید بر روی کدام ویژگیها بیشتر تمرکز کنید. شما همیشه میتوانید تغییر کنید اما بهتر است اول بدانید در کجای نقشه قرار دارید و سپس دست به تغییر بزنید.
قدم پنجم: از دوستان و اطرافیان بپرس چه کسی هستی
گام پایانی برای این بخش، پرسیدن سؤالی مشترک با عنوان «من چه کسی هستم» از کسانی است که رابطه نزدیکی با شما دارند. روشهایی که در گامهای قبلی برای شناسایی خودتان استفاده کردید برای شخصیت شناسی و دانستن اینکه چه کسی هستید، کافی بود اما ضرر نمیکنید نظرات دیگران را هم در این مورد بدانید.
از دیگران و کسانی که به آنها اعتماد دارید و به حد کافی به شما نزدیک است، بپرسید در مورد شما چه احساسی دارند؟ از آنها بپرسید ارزشهای فردی که در شما میبینند چه چیزهایی است، چه علایقی دارید و چه ویژگیهای شخصیتی در شما بیشتر به چشم میخورد. برداشتهای بیرونی از شما میتواند نزدیک به تصورات شما از خودتان و شاید از آن فاصله داشته باشد.
به هر حال شما اطلاعات اضافی در مورد خودتان به دست میآورید که میتوانید از آن برای درک بهتر جایگاه فعلی تان و همچنین تغییر آنها در صورت لزوم برای موفقیت در زندگی شخصی و حرفهای استفاده کنید.
شما ممکن است فکر کنید که نظر خودتان برای ساختن برند شخصی کافی است اما اشتباه نکنید، برند همه آن چیزی است که مخاطبان از شما درک و شما را از دیگران متمایز میکنند. پس مهم است که به نظرات افراد خانواده، دوستان و اطرافیانتان که به شما نزدیکتر هستند و درک بهتری از شما دارند، توجه کنید تا بتوانید هر چه بهتر برند شخصی را با اهدافتان ترکیب کنید.
سؤال دوم: به کجا می خواهی برسی؟
حالا که به سؤال بزرگ «چه کسی هستید» پاسخ دادید میتوانید آماده پاسخ دادن به سؤال بزرگتر «به کجا می خواهید برسید» شوید. این سؤال در زندگی شخصی و زندگی حرفهای شما مشترک است .
برای مثال اگر شما متوجه شدید که علاقه اصلی تان «طراحی» است. این اطلاعات میتواند شروعی برای پایهریزی جایی که میخواهید به آن برسید باشد، که مثلا در مورد طراحی این جایگاه می تواند طراحی اپلیکیشن های موبایل و یک شرکت برنامه نویسی باشد.
اما ما در برند شخصی باید یک مرحله جلوتر از خودمان باشیم؛ پس قطعا باید گامهایی برای شناسایی دقیق جایگاهی که قرار است به آن برسیم، برداریم و همچنین راههایی که به آن ختم میشود را شناسایی کنیم. بعد از برداشتن درست این قدم ها در نهایت متوجه خواهیم شد که چه شغل و زندگی برای ما شادیآور و لذت بخش است و باعث حس رضایتمندی از زندگی و کارمان میشود.
قدم اول: بخش هایی از زندگیت که برایت ستودنی هستند را پیدا کن
شاید شما کار فعلی خودتان را اصلاً دوست نداشته باشید. ممکن است تا حالا اصلاً کاری که دوست داشته باشید را هم انجام ندادید؛ اما مطمئن هستم در زندگی تان لحظه هایی را تجربه کرده اید که حس شادی و رضایتمندی و غرور نسب به خودتان داشته اید . از شما میخواهم دقیقا همان لحظات را همین حالا در ذهن تان تصور کنید .
برای مثال، شما ممکن است به عنوان روابط عمومی در یک شرکت مشغول به کار باشید. اما فرض کنیم که اصلا از کاری که روزانه باید انجام دهید رضایت ندارید و از ابتدای صبح تا زمانی که بخواهید به خانه برگردید، با مشتریان به شکل عصبی برخورد میکنید. در واقع خود شما هم این رفتار را دوست ندارید. اما قطعا در بین این لحظات ناامید کننده، لحظات درخشانی هم میتوانید پیدا کنید مثل زمانی که توانستهاید مشکلات مشتری خودتان را با یک پیشنهاد خاص حل کنید . لحظاتی که حتی کوتاه مدت برای بودن در همچین جایگاهی به خودتان افتخار کردید. شاید شما نخواهید تا آخر عمر در شغل روابط عمومی بمانید، اما شاید مسیر دیگری در قسمت فروش و بازاریابی بتواند شما را به مقصد مدیر ارتباطی یا مدیر ارشد اجرایی هدایت کند.
این ویژگی میتواند در جنبه های زندگی غیر حرفهای شما هم درست باشد. جنبههایی از زندگی خودتان که به خاطر آن ستایش شده اید را کشف کنید. از تجربه آن کمک بگیرید تا به شخصیت مورد نظر خودتان در آینده نزدیکتر شوید.
فهرستی از این جنبههای ستودنی برای خودتان تهیه کنید و هیچ نگران طولانی شدن این لیست نباشید. طوفانی در مغز به پا کنید و هر نقطه مثبت و امیدوار کنندهای که در مراحل مختلف زندگی تجربه کردید را یادداشت کنید.
قدم دوم: بین فهرست ستودنی ها و ارزش های فردی هماهنگی ایجاد کن
به سراغ فهرستی که از جنبههای مثبت و ستودنی زندگی شخصی و حرفهای خودتان نوشته اید بروید و آنها را دسته بندی کنید. دسته بندی شما باید به شکلی باشد که در ادامه تعداد زیرمجموعهها کمتر و کمتر شود و در نهایت تعداد محدودی جنبه مثبت اما جامع باقی بماند. در این مرحله باید مشخص کنید که کدام یکی از این جنبهها میتوانند با چشمانداز بالقوه شما هماهنگی داشته باشند یا به عبارت بهتر باعث زندگی شادتر و موفقیتهای کاری شوند.
قدم سوم:یک پایان ایده آل از کاری که عاشقش هستی برای خودت ترسیم کن
حالا که توانستید لیست جنبههای مثبت خودتان را کوتاه و کمتر کنید، باید متوجه شده باشید که چه شغلی شما را خوشحال میکند. هدف گام قبلی دقیقاً این بود که شما از افکار مبهم و غبارآلود یک ایده ناب و مشخص بیرون بکشد.
برای مثال،شاید شما علاقه زیادی به مدیر فروش شدن دارید اما با دسته بندی جنبههای مثبت و هم سو کردن آنها با علایق خودتان می توانید به دید واضحتری برسید. حالا میدانید میخواهید به عنوان یک مدیر فروش در شرکت تکنولوژی و مخصوصاً شرکتی که در زمینه تکنولوژی موبایل فعالیت دارد، مشغول به کار شوید.
یک پایان ایده آل از کار مورد علاقه خودتان ترسیم کنید. این پایان میتواند دوران بازنشستگی یا حتی آخرین روزهای زندگی شما باشد. تا حد ممکن سعی کنید وارد جزئیات شوید و خودتان را در آن لحظه خاص پایان به دقت تصور کنید . دقیقا دوست دارید در لحظه آخر و یا روزهای آخر عمرتان در چه جایگاهی باشید؟ دقیقا همه آنها را با جزئیات بنویسید .
قدم چهارم: از آینده به مقصد حال دنده عقب بگیر و بیا
تنها کاری که باید الان انجام دهید، فشردن دنده عقب و گاز دادن است.
از نقطه پایانی شروع کنید و یکی پس از دیگری گامهای قبلتر را یادداشت کنید. دقیقاً مثل پلی بک یک فیلم مهیج هر چیزی که میبینید را ثبت کنید. مسلماً قبل از اینکه مدیر فروش شوید، باید سرپرست قسمتی در فروش باشید. قبل از اینکه به عنوان سرپرست شناخته شوید، باید یک کارمند متوسط و قبل از آن به عنوان یک بازاریاب فعالیت کنید.
ممکن است مسیرهای مختلفی برای رسیدن به نقطه پایانی وجود داشته باشید. میتوانید مسیرهای مختلف را به عقب برگردید و آنها را برای خودتان ترسیم کنید؛ اما مسیرهایی که بیشترین احتمال وقوع دارند را جدیتر از بقیه بررسی کنید. بهتر است به جای تمرکز روی چندین مسیر، یک مسیر با احتمال موفقیت بیشتر را انتخاب و طی کنید.
قدم پنجم: چشم اندازت را با ارزشهای فردی خودت مقایسه کن
حالا که قدمهای لازم برای رسیدن از امروز تا روز بازنشستگی را با دنده عقب آمدن مرور کردید میتوانید تک تک گامهایتان را با ارزشهای فردی تطابق دهید. مسلماً زمانی که چشمانداز آینده شغلی خودتان را در حال حاضر نگاه میکنید، شگفت زده و مشتاق عملی کردن آن میشوید اما باید قبل از هر کاری ارزشهای فردی خودتان را با آن مقایسه کنید.
برای مثال، شما میخواهید مدیر فروش شوید و میدانید که با کسب این جایگاه شغلی کم کم از خانواده و جمعهای دوستانه به واسطه کار سخت و مدتزمان بیشتر برای انجام وظایف محوله، دورخواهید شد. اگر خانواده برای شما یک ارزش فردی باشد، باید دوباره آینده شغلی خودتان را از نو مسیریابی کنید چرا که در مسیر فعلی (پایانی با عنوان مدیر فروش) شما ارزشهای فردی خودتان را زیر پا میگذارید.
همچنین میتوانید با برقراری تعادل میان ارزشهای فردی و دستاوردهای شغلی، رضایت خاطر کافی در زندگی شخصی و حرفهای کسب کنید. مسیر خواستههای خودتان را در مقابل ارزشهای فردی مقایسه کنید و تعادلی میان آنها برقرار کنید .
[sc name=”private”] [wcm_restrict]سؤال سوم: از دیگران چه درسی گرفتی؟
یکی از بزرگان دنیای برند شخصی در مورد یادگیری از دیگران میگوید:
طبیعی است شما روشی که موفق بوده است را دوباره تکرار و کپی کنید؛ اما با گذشت زمان، شما حرفهای میشوید، میتوانید کارهایتان را شخصیتر و بر اساس تجربیات، شخصیت، برند، ارزشهای فردی خودتان انجام دهید. در طول این روند، شما احتمالاً افراد الهام بخش زیادی را در خاطرتان دارید که میتوانید از آنها تقلید کنید.
قدم اول: یک لیست از افراد موفق که همیشه در ذهنت داری تهیه کن
همانطور که گفتیم، شما احتمالا تعداد زیادی آدم موفق در ذهن تان دارید که دوست دارید مثل آنها زندگی کنید. مسلماً در مورد عملکرد آنها بارها فکر کردید و خودتان را جای آنها گذاشتید؛ اما الان زمان آن رسیده است که کمی عمیقتر به این لیست نگاه بیندازیم. نگاهی که باعث شود شما با اطلاعات بیشتری از شیوه زندگی آنها تقلید کنید.
برای این کار، پس از لیست کردن اسامی افراد موفقی که میشناسید، توضیحاتی در مورد خود آنها و کارهایی که تا کنون در زندگی انجام دادند اضافه کنید. همچنین میتوانید در ادامه این برگه ، دلایلی که میخواهید از آنها تقلید کنید را هم بنویسید.
قدم دوم: کمی وارد جزئیات و سبک زندگی افراد موفق شو
برای تهیه چشمانداز برند شخصی باید لیستی که نوشتید را با دقت بیشتری بررسی کنید . اکثر اوقات ما از زندگی افراد موفقی که در اطرافمان میشناسیم برداشت آزاد داریم یا هر جور که دوشت داریم تصور میکنیم که این قطعا می تواند دور از واقعیت زندگی آنها باشد .علاوه بر این، اینکه فقط روی نقاط مثبت زندگی هر کسی تمرکز کنیم کار اشتباهی هست و باید از یاد نبریم که او نیز مانند هر کس دیگری در زندگی اشتباهات و لحظات ناامید کنندهای داشته است.
نگاه عمیق شما به زندگی این افراد زمانی می تواند در راه برندسازی شخصی به شما کمک کند که بتوانید جایگاه و موقعیت زندگی او را با ارزش های فردی خودتان مقایسه کنید .و برای این کار، نیاز دارید بدون هیچ پیش زمینه و قضاوتی ، دنبال اطلاعات کامل در مورد افراد موفق داخل لیست خود بگردید . و بعد ارزشهای فردی خودتان را با او مقایسه کنید. ممکن است کسی که شما او را بارها و بارها تحسین کردید و آرزو داشتید در جایگاه او باشید زندگی حرفهای بسیار موفقی داشته اما در زندگی شخصی و خانوادگی آن طوری که شما دوست دارید، زندگی نکرده یا مشکلات بزرگتر دیگری دارد که تا این لحظه شما آنها را نادیده گرفته بودید.
قدم سوم: نزدیکترین و مناسبتترین فرد برای پیروی و الگوبرداری را انتخاب کن
بعد از آنکه افراد داخل لیست را خوب شناختید، حالا احتمالا دیگر باید متوجه شده باشید که چه کسانی میتوانند بهترین گزینه برای پیروی و رسیدن به جایگاهی که در آرزوهایتان داشتید، باشند. شاید در طول این کار، بارها شگفت زده شده باشید. شگفتی از کسانی که شما قبلاً حس میکردید الگوهای موفقی برای شما میتوانند باشند اما حالا متوجه شدید با وجود موفقیتهای شغلی دلخواه، زندگی شخصی مطلوبی نداشتند.
افراد باقی مانده داخل لیست خودتان را بر اساس چشماندازی که دارید مرتب کنید. رتبه اول نزدیکترین و مناسبتترین فرد برای پیروی و الگو قرار دادن خواهد بود. هر چند پیدا کردن کسی که تماماً با چشمانداز فردی شما مطابقت داشته باشد، کار سخت و دشواری و یا غیر ممکنی است.
قدم چهارم:دقیقا پیدا کن افراد موفق مورد نظرت چه مسیری را رفته اند
در قدم قبلی، توانستید تعداد زیادی از افراد الهام بخش جعلی که تا به حال فکر میکردید میتوانند الگوهای خوبی باشند، حذف کنید. حالا باید به رتبههای اول لیست نگاهی عمیقتر بیندازیم. وظیفه شما این است که بتوانید همه مراحلی که این افراد توانستند به جایگاه کنونی برسند را کشف کنید.
برای مثال، نفر اول لیست شما مدیر عامل یکی از بزرگترین شرکتهای حال حاضر دنیا است. شما او را در حال حاضر تحسین میکنید، اما او یک شبه به این جایگاه نرسیده است. البته ممکن هست که گاهی قسمتهایی از جاده موفقیت را با سرعت زیاد پیش رفته باشند اما در ابتدای کار، قدمهای آهسته و کوتاه برداشتند.
کشف مسیرهایی که افراد موفق به واقع طی کردند، به شما این امکان را میدهد که دقیقاً پا جای پای آنها بگذارید. همچنین شما میتوانید این مسیر را با مسیری که سابق بر این برای خود ترسیم کردید مقایسه کنید.
قدم پنجم: باید بفهمی چه طور میتوانی مثلا یک استیو جابز ایرانی باشی
گام نهایی در این سؤال، تنظیم و دستکاری در مسیرهای موفقیتی که افراد الهام بخش شما طی کردند، است. تا به اینجای کار باید حداقل دو نفر در لیست خود داشته باشید که بیشترین انطباق را با شما در مسیر موفقیتی که در برند شخصی قرار است ترسیم کنید، دارند؛ اما شما نباید دقیقاً از آنها تقلید کنید چرا که شرایط زندگی برای هر کسی متفاوت است.
یک درجه واقعبینی خودتان را افزایش دهید. مسیرهای واقعیتری که افراد الهام بخش طی کردند را دوباره مشخص کنید. همچنین میتوانید از قدرت خلاقیت خودتان برای بهبود این مسیرها بر اساس موقعیت کنونی زندگی خودتان و جامعه استفاده کنید. همه این گام به خلاقیت و قدرت پردازش شما بستگی دارد تا بتوانید یک استیو جابز ایرانی شده خلق کنید.
سؤال چهارم: چقدر حرفهای هستی؟
جالب است که بدانید بر اساس مطالعات، فقط 15 %از مدیرانی که به دنبال استخدام نیروی کار جدید برای شرکت بودند، اعلام کردند که همه یا اغلب استخدام شوندگان دارای ویژگیهای مورد نظر آنها برای کسب جایگاه شغلی در شرکت بودند.
شما با پاسخ دادن به سؤالات قبلی توانستید خودتان را بهتر بشناسید، بدانید به دنبال چه چیزی هستید و چه کسی میخواهید شوید. حالا شما دید شفافتری به آینده دارید و میتوانید برای رسیدن به هدف نهایی قدمهای لازم را بردارید.
در این بخش با پاسخ دادن به سؤال «چه قدر حرفهایم ؟» هستیم می توانیم تصویر حرفه ای که از خودمان داریم را بهبود دهیم و واضح تر کنیم . مشخصا داشتن تصویر حرفهای مناسب یکی دیگر از گامهای مهم در تعیین چشمانداز برند شخصی و بخشی از مسیر رشد و توسعه برند شخصی برای رسیدن به زندگی حرفهای مطلوبتر است.
قدم اول: ثابت قدم باش
همه ما با مفهوم جمله «ره رو آن است که آهسته و پیوسته رود» آشنا هستیم؛ اما چند درصد از ما به این گفته عمل میکنیم؟ شما مثل خرگوشی که قسمتی از مسیر را تندتر از لاک پشت دوید و باقی آن را خوابید تا لاک پشت به او برسد و دوباره شروع به دویدن کند، عمل میکنید یا مثل لاک پشت دوست دارید آهسته اما پیوسته باشید؟
پس گاهی هم بد نیست به زندگی لاک پشتی فکر کنیم . ممکن است سرعت خرگوش بیشتر باشد اما در دنیای امروزی، ثابت قدم بودن مهمتر از استعداد شگرف و خاص است. ثابت قدم بودن در زمینه حرفهای و کار یک مزیت محسوب میشود. مردم دوست دارند با کسانی که عملکرد ثابت ولی دائمی دارند همکاری داشته باشند. آنها کسانی که یک روز پرکار و روز دیگر کم کار هستند، یک نقص در سیستم تلقی میکنند.
میخواهید کسی باشید که دیگران روی شما حساب کنند پس باید ثابت قدم باشید. به این صورت که هر روز کارهای حرفهای روزانه و روتین خودتان را فارغ از اینکه چگونه قرار است انجام دهید، به نتیجه برسانید. هر روز رأس ساعت معینی سر کارتان حاضر، سر ساعت مقرر خارج شوید. همچنین میتوانید زمانهای مشخصی برای پاسخ دادن به ایمیلها و تلفنها تعریف کنید.
در ضمن انجام کارهایی مانند نوشتن یک پست در وب سایت را میتوانید روزانه و با ثبات بیشتر پیش بگیرید. برای مثال میتوانید روزانه رأس ساعت معین یک مقاله منتشر کنید. این قاعده در مورد شبکههای اجتماعی هم صادق است. به طور کلی میتوانیم بگوییم هر چیزی، اعم از رفتار یا گفتار که میتواند شخصیت شما را به عنوان یک انسان ثابت قدم نشان دهد را با برنامه ریزی روزانه و ثبات بیشتر انجام دهید.
ثابت قدمی را تبدیل به بخشی از چشمانداز برند خود کنید و سعی کنید هر روز در آن بهتر شوید. برای حرفهای دیده شدن چه بخواهید کار جدید پیدا کنید یا بخواهید مشتریان بیشتر داشته باشید، ثابت قدم بودن لازم و ضروری است.
قدم دوم: خلاق باش
خلاقیت یکی دیگر از ویژگیهایی است که در انتخاب افراد برای همکاری بسیار مهم است . هر کسی به طور ذاتی خودش را کم یا زیاد آدم خلاقی میداند و کنار هم قرار گرفتن خلاق ها میتواند شگفتیساز شود. به همین دلیل است که مدیران کسب و کارهای موفق به دنبال استخدام افراد خلاق هستند. پس باید نشان دهید که خلاقیت کافی در چنته دارید تا کارفرما یا شریک تجاری شما را گزینه اول خود برای انتخاب بداند.
با گسترش اینترنت، شما میتوانید راحتتر از گذشته استعداد و خلاقیت خود را به دیگران نشان دهید. بیشتر کسانی که برند شخصی موفق دارند، حتما یک وب سایت یا وبلاگی برای نشان دادن کارها و چیزهایی که بلد هستند دارند . و در این فضا سعی میکنند تا رزومههای کاری و هر چیزی که دوست دارند دیگران در مورد آنها بدانند را نمایش میدهند.
مثلا یک تولید کننده محتوا که می خواهد یک برند شخصی موفق داشته باشد باید در اولین فرصت به فکر ساخت یک وبلاگ یا وب سایتی باشد که انتشار روزنوشته ها و محتواهای متنوع لستعداد و مهارتش را در تولید محتوا به دیگران نشان دهد .
البته اینجا دقیقا جایی است که خلاقیت شما می تواند موفقیت شما را از زمین تا آسمان تغییر دهد .
فرض کنید یک کارفرما دنبال استخدام یک تولید کننده محتوا برای سایت و کسب و کارش است و در همین جستجوها به دو تا وبلاگ بر میخورد که در اولی نویسنده روزی 10 تا محتوای نخ نما و تکراری و به اصطلاح سئو شده که هیچ روح و جذابیتی ندارد منتشر میکند و در دومی نویسنده هر ماه دو تا محتوای داستانی خارق العاده که هر شخصی را میخکوب میکند منتشر میکند . خب مشخصا اگر کارفرما آدم عاقلی باشد و کسب و کارش برایش مهم باشد قطعا انتخابش مشخص است .
پس فقط راه اندازی یک وب سایت یا محلی برای نمایش کارها کافی نیست . چیزی که خیلی در برند شخصی مهم است این است که بتوانید خودتان را به شکلی متمایز و خاص و جذاب به دیگران معرفی کنید و این نیاز به خلاقیت و صرف وقت و انرژی برای ساخت برند شخصی دارد .
قدم سوم: به یاد ماندنی باش
خیلی ساده است بگویم، به یاد ماندنی باش! همه ما دوست داریم که به یاد ماندنی باشیم اما میدانیم که رسیدن به آن، بسیار سختتر از به زبان آوردن آن است. واقعیت این است که برای رسیدن به جایگاه شغلی دلخواه خودتان مخصوصاً در ذهن کسانی که قرار است نقشی در پیشرفت شما داشته باشند، باید به یاد ماندنی باشید.
راههای زیادی برای به یاد ماندنی شدن وجود دارد؛ اما شما نمیتوانید همه این راهها را انجام دهید بنابراین برای به یاد ماندن در خاطر دیگران، کارهای همیشگی خودتان که برای دیگران به یاد ماندنی و غیرمنتظره است را تکرار کنید. شاید برای شما انجام دادن این کارها روزانه و تکراری باشد اما برای دیگران متفاوت است و دلیلی برای این خواهد شد که دیگران شما را به یاد داشته باشند.
در حوزه کسب و کار، کسانی که نسبت به دیگران یک قدم جلوتر باشند، بیشتر به یاد میمانند.
مثلا به فرایند استخدام افراد نگاهی بیندازید. 95 % افراد فقط رزومه یا درخواستی از پیش آماده شده برای کارفرماها ارسال میکنند. و فقط 5 % هستند که قبل از هر چیزی به دقت شرکت یا مجموعه ای که میخواهند برای آنها رزومه بفرستند را بررسی میکنند و با توجه به نیاز و پرسونای شرکت مورد نظرشان رزومه خودشان و نمونه کارهایشان را سفارشی میکنند و پیشنهادها و ایده های خودشان را برای تغییر مثبت مجموعه و نقشی که می توانند در این تغییرات داشته باشند به پیوست رزومه ارسال میکنند و مشخصا نفر برگزیده هم قطعا از بین همین 5 % است .
پس شما هم برای ساختن یک برند شخصی معتبر و موفق نیاز دارید که یک قدم یا چندین قدم از دیگران جلو باشید و کارهایی را انجام دهید که آنها از روی تنبلی یا اهمال کاری حاضر نیستند در این زمان انجام دهند و به این شکل در آینده می توانید با همین یک قدم هزاران قدم از آنها جلو بیافتید .
قدم چهارم: از تصویر حرفه ای استفاده کن
به نظر شما چه کار، تصمیم یا انتخابی میتواند به تنهایی تأثیر زیادی بر روی رشد و توسعه برند شخصی شما داشته باشد؟
بر اساس نظر مالک یکی از موفقترین برندهای شخصی Kristi Hines، برند او زمانی شروع به رشد و توسعه کرد که تصاویر غیرحرفهای خود به عنوان آواتار در شبکههای اجتماعی را به عکسهای حرفهای پرتره تغییر داد. او میگوید که از همان روز تعداد مخاطبان و مشتریانم روند رو به رشدی داشت .
Kristi Hines می گوید: اگر یکبار دیگر بخواهم از اول شروع کنم مشخصا اولین چیزی که تغییر میدهم اسم سایت به اسم خودم و تغییر تصویری است که در شبکه های اجتماعی یا پروفایلم در جاهای مختلف استفاده میکردم است .
پس بهتر است انتخاب عکس و اسم مناسب برای دامنه سایت یا وبلاگ را اصلا شوخی نگیریم .
مشخصا یک عکس بهتر و واقعی تر، باعث اعتماد بیشتر و همین طور احساس نزدیکی و ارتباط چشمی بهتر میشود . خب همانطوری که در خرید یک محصول ما به عکس محصول دقت میکنیم و برایمان مهم است که این عکس واقعی و از خود محصول باشد در مورد یک برند شخص هم برایمان مهم است که شخصی که میبینیم یک آدم واقعی باشد نه عکس نیکول کیدمن یا تام کروز یا جنگل و گل و بلبل و … 😉
بهتر است در اینجا کمی بیشتر هزینه کنید و از عکاس حرفه ای برای گرفتن عکس و ویرایش تصاویر استفاده کنید چون قطعا در نتیجه نهایی بیسار تاثیر گذار است و می ارزد و به زودی سرمایه شما به صورت چند برابر به شما بر میگردد .
البته این روزها فریلنسر های حرفه ای زیادی هستند که در زمینه عکاسی می توانند با هزنیه مناسب تر به شما کمک کنند تا عکس های حرفه ای برای پروفایل تان بسازید .
قدم پنجم: وب سایت حرفهای داشته باش
چه دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم باید قبول کنیم که تاثیر شبکه های اجتماعی این روزها روی ساختن یا نابود کردن برندها غیر قابل انکار است . اما از طرفی باید بپذیریم که شبکه های اجتماعی فضاهای اجاره ای هستند که صاحبان آنها به ما میدهند تا بتوانیم محتواهای خودمان را روی آنها به اشتراک بگذاریم . بنابراین این ضعف بزرگ را باید جدی بگیریم و خیلی به حضور دائمی در این فضاها دل خوش نکنیم . چون هر لحظه ممکن است با گرفتار شدن به فیلترینگ یا تصمیم های عجیب و غریب صاحبین آنها برای حذف شدن ما هم خانه و فضایی که ساختیم را از دست بدهیم .
پس بهتر است در کنار حضور در این فضاها یک ملک شخصی و مستحکم تر هم برای خودمان بسازیم . پس اگر دنبال ساخت یک برند شخصی حرفه ای هستید حتما به راه اندازی یک وب سایت حرفه ای برای خودتان فکر کنید . داشتن یک وب سایت شخصی حرفه ای چه از لحاظ طراحی چه از لحاظ محتوایی می تواند شما را یک سر و گردن از دیگران بالاتر ببرد .
قدم ششم: امضای پای ایمیل را فراموش نکن
مطمئن باشید که با وجود شبکه های اجتماعی و راه های ارتباطی متنوع در این روزها هنوز هم یکی راه های پرطرفدار و جذاب برای از حرفه ای ها و متخصص ها ارسال ایمیل است . من به شخصه کمتر کسی را در ایران دیدم که در پایین ایمیلش از یک امضای شخصی استفاده کند . همین یعنی شما میتوانید با ساختن امضا و استفاده از آن در مکاتبات ایمیلی خودتان با کارفرما یا هر شخص دیگری حرفه ای تر به نظر برسید .
معمولا در یک امضای ایمیل چه مواردی استفاده میشود: اسم، عنوان، نام محل کارتان و شاید چند جمله در مورد خودتان. به نظرتان همین موارد کافی است؟
درست است که این موارد میتوانند یک امضای ایمیل باشند اما برای کسی که به دنبال ساختن برند شخصی حرفه ای است این امضا باید کامل تر باشد .
یکی از بهترین ابزارهای ساختن امضای ایمیل Wisestamp است. با استفاده از این ابزار میتوانید گزینههای مختلفی به امضا ایمیل خودتان اضافه کنید از جمله:
- عکس
- عنوان
- اسم
- نام شرکت
- وب سایت
- ایمیل
- آدرس
- نمایش آیکونی آدرس شبکههای اجتماعی
همه این موارد برای یک ایمیل حرفه ای برای توسعه برند شخصی لازم هستند . به این شکل با هر بار ارسال ایمیل به دیگران مشخصات کاملی به شکلی حرفهای در اختیار آنها قرار میدهید که میتوانند از آن برای برقراری ارتباط با شما استفاده کنند.
قدم هفتم: در پروژه های بزرگ و حتی رایگان شرکت کن
مشخصا در این راهنما در مورد راه های افزایش اعتبار زیادی صحبت کردیم ، مثلا استفاده از امضای ایمیل ، ساخت یک وب سایت یا وبلاگ ، استفاده از عکس های حرفه ای در پروفایل و… اما هیچ چیزی به اندازه همکاری با دیگران و حضور در پروژه های بزرگ و زیاد نمیتواند برای شما ایجاد اعتبار کند .
فقط کافی است سری به سایت های کسب و کارهای خدماتی بزنید و ببینید که اغلب آنها در صفحه اصلی شان یک ستون بلند بالا از همکاری با کسب و کارهای دیگر دارند .
مثلا اگر شما یک شرکت تولید کننده محتوا باشید فقط کافی است که در رزومه خودتان به عنوان نمونه، همکاری با مجموعه دیجی کالا یا تپسی یا … مجموعه هایی اینچنین را داشته باشید . همین باعث میشود خیلی از کارفرماها و افراد دیگر بدون توجه به موارد دیگر چشم بسته به شما کار بدهند .
و به همین خاطر است که بسیاری از کسب و کارهای نوپا حاضر هستند خدماتی رایگان با کیفیت بالا به کسب و کارهای بزرگ ارائه بدهند و در ازای آن فقط اسم آنها را در رزومه شان بیاورند .
خب شما هم برای ساخت برند شخصی حرفه ای دقیقا نیاز دارید که در پروژه هایی این چنین حضور داشته باشید و رزومه خودتان را هر روز پر و پیمان تر کنید .
مثلا اگر شما تصمیم دارید در زمینه تولید محتوا یک برند شخصی معتبر داشته باشید چرا از نوشتن پست میهمان در وبلاگ ها یا وب سایت های معتبر شروع نمی کنید ؟
شاید در نگاه اول این طور فکر کنید که خب چرا باید یک محتوای عالی و حرفه ای بنویسم و در سایت دیگران منتشر کنم و به نفع آنها عمل کنم ؟ خب چرا همین را در سایت یا وبلاگ خودم منتشر نکنم ؟
این هم از همان طرز فکرهای اشتباه غیر حرفه ای هاست .شما برای برندسازی شخصی حرفه ای نیاز دارید که دیده شوید و چه بهتر از اینکه به جای اینکه همه محتواهای خودتان را در سایت شخصی تان منتشر کنید و ماه ها یا سالها منتظر شوید که مخاطب شما را ببیند یک راه میانبر بزنید و با صاحبین سایت های معتبر و مشهور وارد یک معامله دو سر سود شوید و در ماه یک یا چند پست میهمان در آن سایت ها منتشر کنید . مطمئن باشید زودتر از چیزی که تصور کنید در این حالت دیده میشوید .
[/wcm_restrict]
۵ دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید
عالی بود
راه نشانم دادید
سپاسگزارم
پاینده باشید 🙂
عالی بود
عالی بود مرسی که کمکمون میکنید با تشکر
لحظه هاتون پُرمحتوا و سبز
سپاش از شما