حرفه ای شدن در تولید محتوا به روش موتسارت، پیکاسو و کوبی برایانت

  1. خانه
  2. دسته بندی مقالات تولید محتوا
  3. حرفه ای شدن در تولید محتوا به روش موتسارت، پیکاسو و کوبی برایانت

چه قدر زمان لازم است برای حرفه ای شدن در تولید محتوا یا بهترین شدن و منحصر به فرد شدن در هر کار دیگری ؟ فقط تمرین کردن و زمان گذاشتن زیاد برای حرفه ای شدن در تولید محتوا یا هر کار دیگری کافی است؟ حرفه ای ها چه کاری انجام می دهند که شاید ما از آن غافل باشیم ؟

اگر این سوالات سوال شما هم هست پاسخ را بخوانید :

جان هیز John Hayes، استاد روانشناسی شناختی در دانشگاه کارنیگ ملون،دقیقا به دنبال پیدا کردن پاسخ این سوال ها رفت و به نتایج جالبی هم رسید .

او دهه ها به بررسی نقش تلاش، تمرین و دانش در افراد حرفه ای پرداخت. او با استعداد ترین افراد روی زمین –مانند موتسارت و پیکاسو– را مورد بررسی قرار داد تا تعیین کند چقدر زمان گذشته است تا آنها به جایگاه حرفه ای در کار خود رسیده اند. علاوه بر این، او انتخاب ها و تجربیاتی که منجر به موفقیت آنها شده است را هم بررسی کرد.

بیایید ببینیم او درباره ی این افراد به چه نتیجه ای رسیده است. و از همه مهم تر اینکه ما هم بتوانیم از دیدگاه آنها برای رسیدن به اهداف خودمان و عالی شدن استفاده کنیم.

اخطار : محتوای این مقاله برای اهمال کارها و کمال گراها اصلا مناسب نیست و بهتر است آن را نخوانند

تکنیک « 10 سال سکوت» برای حرفه ای شدن در تولید محتوا

John Hayes تحقیقات خود را با آهنگسازهای معروف شروع کرد. او هزاران قطعه ی موسیقی را که مابین سال های 1685 تا 1900 میلادی ساخته شده بود مورد بررسی قرار داد. سوال مهمی که ذهن او را درگیر کرده بود این بود که چقدر طول می کشد تا فردی که به موسیقی علاقمند است تبدیل به یکی از بهترین ها در دنیا شود؟

سرانجام، او 500 قطعه ی موسیقی که در سطح جهان بارها و بارها اجرا می شدند را انتخاب کرد که در اصل به نوعی بهترین های موسیقی در زمینه ی خود بودند. این 500 قطعه جمعا توسط 76 آهنگساز خلق شده بود.

حرفه ای شدن در تولید محتوا به روش موتسارت
حرفه ای شدن در تولید محتوا به روش موتسارت

سپس، او یک جدول زمانی برای هر کدام از آهنگسازها  تنظیم کرد تا زمان شروع کار آنها تا زمانی که آثار معروف خود را ساختند به دست آورد. نتیجه ی بدست آمده این بود که تمامی قطعات مشهور پس از 10 سال از آغاز کار آهنگساز نوشته شده بودند. (از 500 قطعه ی موسیقی تنها سه استثناء وجود داشت که در سال های هشتم و نهم نوشته شده بودند.)

هیچ کدام از آن افراد قبل از یک دهه تمرین اثر ماندگاری را نساخته بودند. حتی نابغه ای مثل موتسارت هم ده سال زحمت کشیده بود تا توانسته بود اثر معروفی را بسازد. پروفسور هیز این مدت زمان بدست آمده که مملوء از تلاش های بسیار و کار سخت بود را ده سال سکوت نامید.

او در مطالعات بعدی همین الگوی مشابه را برای نقاش ها و شاعران معروف هم بدست آورد. یافته های او بعدتر توسط پرفسور آندرس اریکسون -کسی که تحقیقی انجام داد و در آن مشخص شد که برای حرفه ای شدن در هر زمینه ای به 10 هزار ساعت زمان نیاز است– تایید شد. البته این ایده بعدا توسط مالکوم گِلدوِل مشهور شد. ( فکر میکنم حالا متوجه شدید که چرا محتوای این مقاله مناسب کمال گراها و اهمال کارها نیست . چون اهمال کارها که یک توجیه خوب برای تمرین نکردن تولید محتوا و ننوشتن روزانه محتوا پیدا کردند و با خودشان میگویند اوووو حالا تا 10 سال دیگه کی زنده است کی مرده ! و کمال گراها هم حتما فکر میکنند که تا 10 سال فقط باید سکوت کنند و هیچ کاری منتشر نکنند  تا در نهایت در  10 سال دیگر بهترین کار و بی نقص ترین کار خودشان را منتشر کنند که قطعا برداشت اشتباهی است و آنها را به بی راهه می برد )

اما هر چه تحقیقات این دانشمندان در این زمینه بیش تر شد به این نتیجه رسیدند که تاثیر زمان در این معامله فقط یک طرف قضیه است. موفقیت تنها با ده سال یا ده هزار ساعت تمرین بدست نمی آید. برای اینکه شما جواب این سوال را پیدا کنید باید به عملکرد و تمرین های این افراد هم دقت کنید.

تمرینات کوبی برایانت، سوپر استار تیم بسکتبال NBA،  مثال بسیار خوبی برای این مورد است …

حتما در تولید محتوا به آن نیاز دارید

برای حرفه ای شدن در تولید محتوا از کوبی برایانت یاد بگیریم

کوبی برایانت یکی از موفق ترین بسکتبالیست های جهان است. او 5 بار در رقابت های NBA  و دو بار در بازیهای المپیک به مقام قهرمانی رسیده است. او در دوران ورزش حرفه ای خود ثروتی بیش از 200 میلیون دلار را جمع آوری کرده است.

او در سال 2012 به عنوان یکی از اعضای تیم ملی بسکتبال امریکا انتخاب شد. در آن زمان، مربی او فردی به نام رابرت بود که او را برای مسابقات المپیک آماده می کرد. در داستان پایین رابرت اولین تجربه ی کاری خود با کوبی را بیان می کند و یکی از دلایلی که او یک سوپر استار موفق شده است را برای ما شرح می دهد.

برای حرفه ای شدن در تولید محتوا از کوبی برایانت یاد بگیریم
برای حرفه ای شدن در تولید محتوا از کوبی برایانت یاد بگیریم

از زبان رابرت، مربی کوبی برایانت:

من برای کمک به تیم ملی بسکتبال قبل از سفر آنها به لندن به لاس وگاس دعوت شدم. در گذشته فرصت پیدا کردم تا با کارملو آنتونی و دووین وِید کار کنم ولی این نخستین ارتباط من با کوبی بود.

شب قبل از اولین تمرین من فیلم کازابلانکا را برای اولین بار دیدم. ساعت حدودا 3:30 دقیقه ی صبح بود.

چند دقیقه بود من در تختخواب بودم و همین که چشمانم گرم شد صدای زنگ تلفنم را شنیدم. کوبی بود. من با نگرانی تلفن را جواب دادم.

“سلام راب، مزاحمت که نشدم؟”

“داشتم فکر می کردم که تو میتوانی به من در بهتر شدن کمک کنی. همین.”

به ساعتم نگاه کردم. ساعت 4:15 دقیقه ی صبح بود.

“بله، حتما. چند دقیقه ی دیگر تو را در سالن ورزشی می بینم.”

بیست دقیقه طول کشید تا من از هتل خارج شدم. وقتی که به سالن ورزشی رسیدم کوبی را دیدم. او تنها بود و خیس عرق شده بود. ساعت هنوز 5 صبح نشده بود.

ما مدت یکساعت و ربع تمرین کردیم. سپس، به سالن بدنسازی رفتیم و به مدت 45 دقیقه هم آنجا تمرین کردیم. بعد از آن هم از هم جدا شدیم. او به سالن تمرین برگشت و من هم به هتل برگشتم و از خستگی بیهوش شدم.

من باید ساعت 11 دوباره به سالن ورزش بر می گشتم.

وقتی از خواب بیدار شدم به دلیل کم خوابی شب قبل خیلی خواب آلود و گیج بودم (مرسی کوبی). چیزی خوردم و به سالن ورزشی رفتم.

این قسمت را به خوبی یادم هست. تمامی بازیکنان تیم امریکا آنجا بودند. لِبرون با کارملو صحبت می کرد و مربی تیم کرزیزوسکی سعی داشت مطلبی را برای کوین دورانت توضیح دهد. کوبی هم در سمت راست سالن در حال عکاسیِ تبلیغاتی پولیور بود.

من به سمت او رفتم و روی شانه اش زدم و گفتم “کار صبحت عالی بود.”

“هان؟”

“تمرین را می گویم. خسته نباشی.”

“آهان، بله. مرسی راب. واقعا ازت ممنونم.”

کارت کی تموم شد؟

“چی تموم شد؟”

“تمرین. چه ساعتی سالن را ترک کردی؟”

“اوه همین الان. من 800 بار تمرین کردم. بله، همین الان تمام شد.”

کوبی برایانت تمرین خود را ساعت 4:30 صبح شروع کرد و تا 6 صبح دوید، سپس از 6 صبح تا 7 صبح وزنه زد و سرانجام 800 بار تمرین پرش را در ساعت های بین 7 تا 11 صبح انجام داد.

بله، و بعد از این هم تیم ملی تمرین داشت.

به وضوح مشخص است که کوبی ده هزار ساعت تمرین را به راحتی گذرانده بود ولی یک قسمت از قضیه که خیلی مهم است هنوز مشخص نبود.

اهمیت تمرین هدفمند در حرفه ای شدن

کوبی برایانت هیچ وقت بدون برنامه تمرین نمی کند؛ او همیشه با هدف مشخص تمرین می کند.

کوبی هر روز هدف مشخصی داشت و 800 بار تمرین پرش انجام میداد. او با هدف پرتاب بهتر به درون سبد تمرین می کرد. این کار راحتی به نظر می رسد ولی با رویکرد روزانه ی ما در مقابل کارهای مختلف متفاوت است.

وقتی اکثر افراد درباره ی کار زیاد صحبت می کنند به ساعت هایی که کار کرده اند و سخت کوشی های خودشان اشاره می کنند. (برای مثال من 60 ساعت در این هفته کار کردم.)

زیاد وقت گذاشتن برای کاری (حتی اگر ده هزار ساعت باشد) برای بهترین شدن کافی نیست. این مورد با تمرین هدفمند فرق می کند. بسیاری از افراد که فکر می کنند زیاد کار می کنند تنها مهارت باشگاه رفتن را تقویت می کنند نه تمرین انداختن توپ به سبد.

آوبری دانیلز :

فعالیت دو بسکتبالیست را که برای یک ساعت در حال پرتاب آزاد هستند در ذهن خود تصور کنید. بازیکن اول 200 پرتاب و بازیکن دوم 50 پرتاب انجام می دهد. بازیکن دوم پرتاب ها را می گیرد و دریبل می کند و بین تمرین استراحت می کند و با دوستانش حرف می زند. بازیکن اول از دوستش کمک گرفته است تا بعد از هر پرتاب توپ را بگیرد و تعداد پرتاب ها را یادداشت کند. اگر پرتابی به داخل سبد نرود دوست او علت آن را -پرتاب کوتاه، خیلی بلند، چپ، راست- را یادداشت می کند و بازیکن اول هر ده دقیقه یکبار آن را چک می کند. اینکه تمرین بازیکن اول و دوم را مثل هم بدانیم کار سختی است. فرض کنید این روال هر روز تمرین آنهاست. به نظر شما کدامیک پس از صد ساعت تمرین می تواند پرتاب های بهتری انجام دهد؟

هر کدام از بازیکنان مثال بالا می توانند از تمرین کردن خود تعریف کنند ولی تنها یکی از آنها تمرین هدفمند انجام داده است.

تحقیقات نشان داده است که بهترین ها در هر حرفه ای به تمرینات هدفمند خود متعهد هستند. بهترین هنرمندان، موسیقیدان ها، ورزشکاران، مدیران و کارآفرین ها  و قطعا تولید کننده های محتوا فقط با کار زیاد به نتیجه نمی رسند و لازم است روی تمرین های خاص و هدفمند روزانه تمرکز کنند.

چگونه برای حرفه ای شدن در تولید محتوا این روش را به کار بگیریم؟

موتسارت به نابغه ی نابغه ها مشهور است ولی او هم به مدت 10 سال تمرینات سختی را پشت سر گذاشت تا بتواند اثرهای معروف خود را منتشر کند. شما را نمی دانم ولی این موضوع برای من الهام بخش بود. از وقتی که این تحقیقات را خواندم با انرژی بیشتری برای بهترین شدن تلاش میکنم و به زمان هم نگاه نمیکنم و هیچ وقت فکر نمیکنم که شاید من تا 10 سال دیگر زنده نباشم یا …

فقط به این فکر میکنم که هر روز در هر شرایطی باید تمرین روزانه نوشتنم را که نوشتن حداقل 1270 کلمه است را انجام دهم ( اعداد رند مثل 1000 و 500 و .. را خیلی دوست ندارم 😉 )

من توانایی ذاتی کوبی برایانت یا نبوغ موتسارت را ندارم ولی می توانم ده سال تلاش برای حرفه ای شدن در تولید محتوا و نوشتن را پشت سر بگذارم و به هدفم برسم.

شما هم می توانید همین رویکرد را به کار بگیرید تا به هدف های خودتان برسید.

با ترکیب این دو ایده –تداوم و تمرکز بر تمرین هدفمند– شما می توانید از خیلی ها بهتر باشید.

این کار شاید به صورت روزانه نتیجه خاصی نداشته باشد اما مطمئن باشید که در طولانی مدت حتما نتیجه میگیرید . شاید سود ناچیز و شناخته نشدن در کوتاه مدت هزینه ای است که شما باید بپردازید تا بهترین کار خودتان را انجام دهید. به عبارت دیگر، چیزی که شاید اشتباها آن را شکست حساب کنید در حقیقت پایه های موفقیت شما را بنا می کند.

خوشبختانه، حتی فقط یک ساعت تمرکز و تمرین هدفمند روزانه در تولید محتوا می تواند نتایج فوق العاده ای برای شما داشته باشد.

آیا امروز برای ده سال سکوت تلاش می کنید؟ آیا برای بهتر کردن مهارت های خود به تمرکز هدفمند می پردازید؟ یا اینکه فقط وقت می گذارید و انتظار داریدکه در همین زمان به بهترین نتیجه برسید؟

 

مینی‌آموزش UX-Writing | دکمه‌نویسی

هدف: یادگیری دکمه‌نویسی و CTA ها ( چه جوری یه دکمه یا لینک رو انقدر جذاب و تاثیرگذار بنویسیم که کاربر روش کلیک کنه؟ )

۲ دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید

ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید

حرفه ای شدن در تولید محتوا به روش موتسارت، پیکاسو و کوبی برایانت

چه قدر زمان لازم است برای حرفه ای شدن در تولید محتوا یا بهترین شدن و منحصر به فرد شدن در هر کار دیگری ؟ فقط تمرین کردن و زمان گذاشتن زیاد برای حرفه ای شدن در تولید محتوا یا هر کار دیگری کافی است؟ حرفه ای ها چه کاری انجام می دهند که شاید ما از آن غافل باشیم ؟

اگر این سوالات سوال شما هم هست پاسخ را بخوانید :

جان هیز John Hayes، استاد روانشناسی شناختی در دانشگاه کارنیگ ملون،دقیقا به دنبال پیدا کردن پاسخ این سوال ها رفت و به نتایج جالبی هم رسید .

او دهه ها به بررسی نقش تلاش، تمرین و دانش در افراد حرفه ای پرداخت. او با استعداد ترین افراد روی زمین –مانند موتسارت و پیکاسو– را مورد بررسی قرار داد تا تعیین کند چقدر زمان گذشته است تا آنها به جایگاه حرفه ای در کار خود رسیده اند. علاوه بر این، او انتخاب ها و تجربیاتی که منجر به موفقیت آنها شده است را هم بررسی کرد.

بیایید ببینیم او درباره ی این افراد به چه نتیجه ای رسیده است. و از همه مهم تر اینکه ما هم بتوانیم از دیدگاه آنها برای رسیدن به اهداف خودمان و عالی شدن استفاده کنیم.

اخطار : محتوای این مقاله برای اهمال کارها و کمال گراها اصلا مناسب نیست و بهتر است آن را نخوانند

تکنیک « 10 سال سکوت» برای حرفه ای شدن در تولید محتوا

John Hayes تحقیقات خود را با آهنگسازهای معروف شروع کرد. او هزاران قطعه ی موسیقی را که مابین سال های 1685 تا 1900 میلادی ساخته شده بود مورد بررسی قرار داد. سوال مهمی که ذهن او را درگیر کرده بود این بود که چقدر طول می کشد تا فردی که به موسیقی علاقمند است تبدیل به یکی از بهترین ها در دنیا شود؟

سرانجام، او 500 قطعه ی موسیقی که در سطح جهان بارها و بارها اجرا می شدند را انتخاب کرد که در اصل به نوعی بهترین های موسیقی در زمینه ی خود بودند. این 500 قطعه جمعا توسط 76 آهنگساز خلق شده بود.

حرفه ای شدن در تولید محتوا به روش موتسارت
حرفه ای شدن در تولید محتوا به روش موتسارت

سپس، او یک جدول زمانی برای هر کدام از آهنگسازها  تنظیم کرد تا زمان شروع کار آنها تا زمانی که آثار معروف خود را ساختند به دست آورد. نتیجه ی بدست آمده این بود که تمامی قطعات مشهور پس از 10 سال از آغاز کار آهنگساز نوشته شده بودند. (از 500 قطعه ی موسیقی تنها سه استثناء وجود داشت که در سال های هشتم و نهم نوشته شده بودند.)

هیچ کدام از آن افراد قبل از یک دهه تمرین اثر ماندگاری را نساخته بودند. حتی نابغه ای مثل موتسارت هم ده سال زحمت کشیده بود تا توانسته بود اثر معروفی را بسازد. پروفسور هیز این مدت زمان بدست آمده که مملوء از تلاش های بسیار و کار سخت بود را ده سال سکوت نامید.

او در مطالعات بعدی همین الگوی مشابه را برای نقاش ها و شاعران معروف هم بدست آورد. یافته های او بعدتر توسط پرفسور آندرس اریکسون -کسی که تحقیقی انجام داد و در آن مشخص شد که برای حرفه ای شدن در هر زمینه ای به 10 هزار ساعت زمان نیاز است– تایید شد. البته این ایده بعدا توسط مالکوم گِلدوِل مشهور شد. ( فکر میکنم حالا متوجه شدید که چرا محتوای این مقاله مناسب کمال گراها و اهمال کارها نیست . چون اهمال کارها که یک توجیه خوب برای تمرین نکردن تولید محتوا و ننوشتن روزانه محتوا پیدا کردند و با خودشان میگویند اوووو حالا تا 10 سال دیگه کی زنده است کی مرده ! و کمال گراها هم حتما فکر میکنند که تا 10 سال فقط باید سکوت کنند و هیچ کاری منتشر نکنند  تا در نهایت در  10 سال دیگر بهترین کار و بی نقص ترین کار خودشان را منتشر کنند که قطعا برداشت اشتباهی است و آنها را به بی راهه می برد )

اما هر چه تحقیقات این دانشمندان در این زمینه بیش تر شد به این نتیجه رسیدند که تاثیر زمان در این معامله فقط یک طرف قضیه است. موفقیت تنها با ده سال یا ده هزار ساعت تمرین بدست نمی آید. برای اینکه شما جواب این سوال را پیدا کنید باید به عملکرد و تمرین های این افراد هم دقت کنید.

تمرینات کوبی برایانت، سوپر استار تیم بسکتبال NBA،  مثال بسیار خوبی برای این مورد است …

حتما در تولید محتوا به آن نیاز دارید

برای حرفه ای شدن در تولید محتوا از کوبی برایانت یاد بگیریم

کوبی برایانت یکی از موفق ترین بسکتبالیست های جهان است. او 5 بار در رقابت های NBA  و دو بار در بازیهای المپیک به مقام قهرمانی رسیده است. او در دوران ورزش حرفه ای خود ثروتی بیش از 200 میلیون دلار را جمع آوری کرده است.

او در سال 2012 به عنوان یکی از اعضای تیم ملی بسکتبال امریکا انتخاب شد. در آن زمان، مربی او فردی به نام رابرت بود که او را برای مسابقات المپیک آماده می کرد. در داستان پایین رابرت اولین تجربه ی کاری خود با کوبی را بیان می کند و یکی از دلایلی که او یک سوپر استار موفق شده است را برای ما شرح می دهد.

برای حرفه ای شدن در تولید محتوا از کوبی برایانت یاد بگیریم
برای حرفه ای شدن در تولید محتوا از کوبی برایانت یاد بگیریم

از زبان رابرت، مربی کوبی برایانت:

من برای کمک به تیم ملی بسکتبال قبل از سفر آنها به لندن به لاس وگاس دعوت شدم. در گذشته فرصت پیدا کردم تا با کارملو آنتونی و دووین وِید کار کنم ولی این نخستین ارتباط من با کوبی بود.

شب قبل از اولین تمرین من فیلم کازابلانکا را برای اولین بار دیدم. ساعت حدودا 3:30 دقیقه ی صبح بود.

چند دقیقه بود من در تختخواب بودم و همین که چشمانم گرم شد صدای زنگ تلفنم را شنیدم. کوبی بود. من با نگرانی تلفن را جواب دادم.

“سلام راب، مزاحمت که نشدم؟”

“داشتم فکر می کردم که تو میتوانی به من در بهتر شدن کمک کنی. همین.”

به ساعتم نگاه کردم. ساعت 4:15 دقیقه ی صبح بود.

“بله، حتما. چند دقیقه ی دیگر تو را در سالن ورزشی می بینم.”

بیست دقیقه طول کشید تا من از هتل خارج شدم. وقتی که به سالن ورزشی رسیدم کوبی را دیدم. او تنها بود و خیس عرق شده بود. ساعت هنوز 5 صبح نشده بود.

ما مدت یکساعت و ربع تمرین کردیم. سپس، به سالن بدنسازی رفتیم و به مدت 45 دقیقه هم آنجا تمرین کردیم. بعد از آن هم از هم جدا شدیم. او به سالن تمرین برگشت و من هم به هتل برگشتم و از خستگی بیهوش شدم.

من باید ساعت 11 دوباره به سالن ورزش بر می گشتم.

وقتی از خواب بیدار شدم به دلیل کم خوابی شب قبل خیلی خواب آلود و گیج بودم (مرسی کوبی). چیزی خوردم و به سالن ورزشی رفتم.

این قسمت را به خوبی یادم هست. تمامی بازیکنان تیم امریکا آنجا بودند. لِبرون با کارملو صحبت می کرد و مربی تیم کرزیزوسکی سعی داشت مطلبی را برای کوین دورانت توضیح دهد. کوبی هم در سمت راست سالن در حال عکاسیِ تبلیغاتی پولیور بود.

من به سمت او رفتم و روی شانه اش زدم و گفتم “کار صبحت عالی بود.”

“هان؟”

“تمرین را می گویم. خسته نباشی.”

“آهان، بله. مرسی راب. واقعا ازت ممنونم.”

کارت کی تموم شد؟

“چی تموم شد؟”

“تمرین. چه ساعتی سالن را ترک کردی؟”

“اوه همین الان. من 800 بار تمرین کردم. بله، همین الان تمام شد.”

کوبی برایانت تمرین خود را ساعت 4:30 صبح شروع کرد و تا 6 صبح دوید، سپس از 6 صبح تا 7 صبح وزنه زد و سرانجام 800 بار تمرین پرش را در ساعت های بین 7 تا 11 صبح انجام داد.

بله، و بعد از این هم تیم ملی تمرین داشت.

به وضوح مشخص است که کوبی ده هزار ساعت تمرین را به راحتی گذرانده بود ولی یک قسمت از قضیه که خیلی مهم است هنوز مشخص نبود.

اهمیت تمرین هدفمند در حرفه ای شدن

کوبی برایانت هیچ وقت بدون برنامه تمرین نمی کند؛ او همیشه با هدف مشخص تمرین می کند.

کوبی هر روز هدف مشخصی داشت و 800 بار تمرین پرش انجام میداد. او با هدف پرتاب بهتر به درون سبد تمرین می کرد. این کار راحتی به نظر می رسد ولی با رویکرد روزانه ی ما در مقابل کارهای مختلف متفاوت است.

وقتی اکثر افراد درباره ی کار زیاد صحبت می کنند به ساعت هایی که کار کرده اند و سخت کوشی های خودشان اشاره می کنند. (برای مثال من 60 ساعت در این هفته کار کردم.)

زیاد وقت گذاشتن برای کاری (حتی اگر ده هزار ساعت باشد) برای بهترین شدن کافی نیست. این مورد با تمرین هدفمند فرق می کند. بسیاری از افراد که فکر می کنند زیاد کار می کنند تنها مهارت باشگاه رفتن را تقویت می کنند نه تمرین انداختن توپ به سبد.

آوبری دانیلز :

فعالیت دو بسکتبالیست را که برای یک ساعت در حال پرتاب آزاد هستند در ذهن خود تصور کنید. بازیکن اول 200 پرتاب و بازیکن دوم 50 پرتاب انجام می دهد. بازیکن دوم پرتاب ها را می گیرد و دریبل می کند و بین تمرین استراحت می کند و با دوستانش حرف می زند. بازیکن اول از دوستش کمک گرفته است تا بعد از هر پرتاب توپ را بگیرد و تعداد پرتاب ها را یادداشت کند. اگر پرتابی به داخل سبد نرود دوست او علت آن را -پرتاب کوتاه، خیلی بلند، چپ، راست- را یادداشت می کند و بازیکن اول هر ده دقیقه یکبار آن را چک می کند. اینکه تمرین بازیکن اول و دوم را مثل هم بدانیم کار سختی است. فرض کنید این روال هر روز تمرین آنهاست. به نظر شما کدامیک پس از صد ساعت تمرین می تواند پرتاب های بهتری انجام دهد؟

هر کدام از بازیکنان مثال بالا می توانند از تمرین کردن خود تعریف کنند ولی تنها یکی از آنها تمرین هدفمند انجام داده است.

تحقیقات نشان داده است که بهترین ها در هر حرفه ای به تمرینات هدفمند خود متعهد هستند. بهترین هنرمندان، موسیقیدان ها، ورزشکاران، مدیران و کارآفرین ها  و قطعا تولید کننده های محتوا فقط با کار زیاد به نتیجه نمی رسند و لازم است روی تمرین های خاص و هدفمند روزانه تمرکز کنند.

چگونه برای حرفه ای شدن در تولید محتوا این روش را به کار بگیریم؟

موتسارت به نابغه ی نابغه ها مشهور است ولی او هم به مدت 10 سال تمرینات سختی را پشت سر گذاشت تا بتواند اثرهای معروف خود را منتشر کند. شما را نمی دانم ولی این موضوع برای من الهام بخش بود. از وقتی که این تحقیقات را خواندم با انرژی بیشتری برای بهترین شدن تلاش میکنم و به زمان هم نگاه نمیکنم و هیچ وقت فکر نمیکنم که شاید من تا 10 سال دیگر زنده نباشم یا …

فقط به این فکر میکنم که هر روز در هر شرایطی باید تمرین روزانه نوشتنم را که نوشتن حداقل 1270 کلمه است را انجام دهم ( اعداد رند مثل 1000 و 500 و .. را خیلی دوست ندارم 😉 )

من توانایی ذاتی کوبی برایانت یا نبوغ موتسارت را ندارم ولی می توانم ده سال تلاش برای حرفه ای شدن در تولید محتوا و نوشتن را پشت سر بگذارم و به هدفم برسم.

شما هم می توانید همین رویکرد را به کار بگیرید تا به هدف های خودتان برسید.

با ترکیب این دو ایده –تداوم و تمرکز بر تمرین هدفمند– شما می توانید از خیلی ها بهتر باشید.

این کار شاید به صورت روزانه نتیجه خاصی نداشته باشد اما مطمئن باشید که در طولانی مدت حتما نتیجه میگیرید . شاید سود ناچیز و شناخته نشدن در کوتاه مدت هزینه ای است که شما باید بپردازید تا بهترین کار خودتان را انجام دهید. به عبارت دیگر، چیزی که شاید اشتباها آن را شکست حساب کنید در حقیقت پایه های موفقیت شما را بنا می کند.

خوشبختانه، حتی فقط یک ساعت تمرکز و تمرین هدفمند روزانه در تولید محتوا می تواند نتایج فوق العاده ای برای شما داشته باشد.

آیا امروز برای ده سال سکوت تلاش می کنید؟ آیا برای بهتر کردن مهارت های خود به تمرکز هدفمند می پردازید؟ یا اینکه فقط وقت می گذارید و انتظار داریدکه در همین زمان به بهترین نتیجه برسید؟

 

۲ دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید

ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید
فهرست