استراتژی تولید محتوا | 8 قدم برای تبدیل یک غریبه به مشتری وفادار

  1. خانه
  2. استراتژی محتوا
  3. استراتژی تولید محتوا | 8 قدم برای تبدیل یک غریبه به مشتری وفادار

همین حالا چشم تان را ببندید و تصور کنید که با این همه امید و آرزو و رویاهایی که برای برند و کسب و کارتان داشتید شکست خوردید و کل تیم تان از هم پاشیده و شما هم به همه نوع مخدری روی آوردید تا بتوانید کمی به افسردگی تان غلبه کنید ،

یا اگر مدیر تولید محتوا هستید از کارتان اخراج شده اید و با این افتضاحی که در این شرکت بار آورده اید و همه جا در مورد اشتباهات شما صحبت میکنند قطعا کمتر برند و شرکتی حاضر می شود به شما اطمینان کند و با شما همکاری کند و احتمالا مجبور هستید ماه ها طعم تلخ بیکاری را بچشید.

واقعا خیلی تلخ است  !

شما همه کارها را خوب انجام داده اید و از هیچ تلاشی دریغ نکردید و اتفاقا محتوای خوب هم تولید کرده اید اما فقط در یک کار ضعف داشتید .

شما خودتان را سرگردان کرده اید و اصلا نمی دانید کجا می خواهید بروید و به چه طریقی می خواهید به مقصد برسید .

گاهی به چپ، گاهی به راست، گاهی بالا ، گاهی پایین خلاصه گیج و سرگردان هستید و اصلا نمیدانید مقصدتان کجاست که از یک مسیر یاب برای پیدا کردن راه های رسیدن به مقصد کمک بگیرید .

شاید هم جزو تولید کننده های محتوایی باشید که هر روز یا هر هفته که می خواهید محتوایی منتشر کنید تازه یادتان می افتد که هیچ محتوایی تولید نکرده اید و بدو بدو سراغ گوگل می روید و در مورد اولین محتوایی که به ذهن تان می رسد جستجو میکنید و نهایتا 2-3 لینک اول را باز میکنید و محتوای آنها را کپی و  پیست میکنید و در نهایت یک مخلوطی از چند محتوا دارید و کمی با آن ور می روید و شاید زحمت بازنویسی به خودتان بدهید و در نهایت هم دکمه انتشار را می زنید و فکر میکنید کارتان تمام شده است و تولید محتوا کرده اید و حالا باید سیلی از بازدید کننده به سمت سایت تان جاری شود.

یا شاید هم جزو همان دسته مشهور « ترجمه کن ، منتشر کن » نهایتا یک فایل انگلیسی تاریخ انقضا گذشته پیدا میکنید و به کمک google translate یک ترجمه ماشینی می کنید و آن را منتشر میکنید و توقع دارید که از همین فردا مخاطب سایت تان و فروش تان چند برابر شود . و زمانی که بعد از مدتی به هیچ وجه نتیجه نمیگیرید و هیچ کسی حتی نگاه به محتوای شما نمیکند چه برسد به اینکه آن را بخواند هر چی فحش بلد هستید نثار تولید محتوا میکنید .

اما چرا گرفتار سندرم شکست های پی در پی در تولید محتوا و بازاریابی محتوا می شوید و نه تنها هیچ سودی از آن نمی برید بلکه هر روز بیشتر در مرداب شکست فرو می روید ؟

چون استراتژی تولید محتوا ندارید!

راستش من هم قبل ها با شنیدن عبارت طولانی و زمخت « استراتژی تولید محتوا » کهیر می زدم و به شدت به آن آلرژی داشتم و هر جا که آن را میدیم فرار میکردم . اما حالا که فهمیدم که برعکس اسمش و تصوری که ما داریم اتفاقا خیلی شیرین و دوست داشتنی و حتی ساده است نظرم کاملا نسبت به آن عوض شده است و هر زمان که آن را می شنوم فقط جلوی چشمم موفقیت ها و ثروتی را میبینم که با تعیین یک استراتژی و مقصد و مسیر به آن می رسیم .

در این جزوه آموزشی رایتینا می خواهم کار شما را راحت کنم و 8 قدم ساده به شما بگویم که ببینید اصلا آن قدرها هم که فکر میکردید طراحی و نوشتن استراتژی محتوا کار سخت و پیچیده ای نیست. ( این جزوه آموزشی شامل 6936 کلمه و 8 بخش می باشد )

استراتژی تولید محتوا چیست ؟

مطمئن باشید موفقیت در تولید محتوا و وبلاگ نویسی اصلا الابختکی و شانسی نیست . حتی اگر در حال حاضر سایت هایی را میبینید که به زور روش های کلا سیاه سئو در صفحه اول گوگل هستند مطمئننا بعد از مدتی که نگاه کنید این جایگاه را ندارند و از همه مهم تر اینکه مخاطب این روزها وقتی برای خواندن و دنبال کردن زباله محتوایی ندارد و به محض اینکه یک محتوای آشغال ببیند سایت را برای همیشه ترک میکند. پس هر چند ممکن است در ظاهر بعضی از این ترفندهای آوردن سایت در صفحه اول گوگل برای مدت کوتاهی جواب بدهد اما در طولانی مدت مطمئننا به هیچ وجه جواب نمی دهد .

از طرف دیگر ما نمی توانیم توقع داشته باشیم که امروز صبح بلند شویم و اولین موضوعی که به ذهن مان رسید را انتخاب کنیم و شروع کنیم به نوشتن و در نهایت هم شب محتوا را منتشر کنیم و دوباره فردا روز از نو روزی از نو ، دوباره هرچی دم دست مان بود را شانسی منتشر کنیم و توقع داشته باشیم در طولانی مدت جواب عالی بگیریم.

اما اگر درمان همه این مشکل ها یک عبارت طولانی و نسبتا نچسب به نام «طراحی استراتژی تولید محتوا » است ، قطعا قبل از هر راهکاری بادی بدانیم استراتژی تولید محتوا یعنی چی ؟!

اگر در گوگل Content Strategy را جستجو کنیم و مقالاتی که گوگل معرفی میکند را بخوانیم یا نگاهی به کتاب هایی که در این زمینه نوشته شده است مثل Content Strategy at Work مارگوت بلومشتاین ،  The Content Formula مایکل برنر و یا یکی از معروف ترین آنها به نام استراتژی محتوا برای وب Content Strategy for the Web  کریستینا هالورسون بیاندازیم با تعریف های مختلفی از استراتژی محتوا روبرو میشویم که کارمان را برای یک تعریف واحد از استراتژی محتوای وب سخت میکند .

بنابراین تعریفی که در اینجا می آوریم صرفا به این خاطر است که همه ما در رایتینا یک دید کلی نسبت استراتژی محتوا پیدا کنیم وگرنه تعریف های مختلفی در این زمنه وجود دارد .

استراتژی تولید محتوا  یعنی برنامه‌ریزی برای جذب مخاطب به‌وسیله تولید ، انتشار ، اشتراک‌گذاری و توسعه متناوب و دنباله‌دار محتوا به شکل آموزشی، سرگرم کننده یا تأثیرگذار برای تبدیل یک غریبه ای که به سایت وارد میشود به طرفدار و در نهایت مشتری

CMI یا  content marketing institute تحقیقات زیادی در خصوص تاثیر طراحی استراتژی و اجرای آن روی کسب و کارها و برندها انجام داده است و بارها نشان داده شده است که برندها یا افراد دارای استراتژی محتوایی توانسته‌اند، موفقیت‌های بیشتری در زمینه جلب مشتری توسط تولید محتوا در سایت و شبکه های اجتماعی شان نسبت به رقیبانِ بدون برنامه‌ریزی محتوایی کسب کنند.

با وجود اینکه داده‌ها نشان می‌دهد، استراتژی محتوایی برای سایت‌ها لازم و ضروری است، اما باز هم بسیاری از کاربران و دارندگان وبلاگ‌ها از نوشتن استراتژی محتوا و اجرای آن فرار میکنند .

البته شما این سایت‌ها را نمی‌شناسید چون آنها احتمالا در اعماق اقیانوس گوگل در حال دست و پا زدن برای بالا آمدن هستند. 🙂

چرا ما با شنیدن « استراتژی محتوا » کهیر می زنیم ؟

مشخصا ما در هر جایگاهی که در تولید محتوا باشیم چه مدیر سایتی باشیم که به فریلنسرها یا کارشناسان شرکت سفارش تولید محتوا می دهیم چه صاحب یک سایت شخصیکه هر روز برای ساختن یک برند شخصی محتوا منتشر میکنیم ، چه خودمان فریلنسر تولید محتوایی باشیم که برای برندهای مختلف ممحتوا نویسی میکینم و می فروشیم، برای موفقیت در کارمان باید کاری کنیم که محتوایمان طرفدار داشته باشد و بتوانیم هر روز مخاطب بیشتری را جذب کنیم.

مطمئننا اگر حتی یکی دو ماه هم از شروع کارمان در تولید محتوا گذشته باشد بارها به عبارت استراتژی محتوا برخورد کرده ایم و احتمالا تا به حالا متوجه شده ایم که برای موفقیت در بازاریابی محتوایی و تاثیر گذاری محتوا و دور نریختن هزینه و وقت مان قبل از اینکه حتی یک کلمه هم محتوا تولید کنیم باید یک برنامه مشخصی که ما به آن استراتژی میگوییم برای تولید و انتشار و ارتقا و حتی حذف محتوا داشته باشیم .

اما مشکلی که این وسط وجود دارد و به همین خاطر بیشتر افراد از نوشتن و طراحی استراتژی محتوا فراری هستند این است که ما گرفتار پارادوکس انتخاب میشویم .

پارادوکس انتخاب یعنی زمان هایی که ما برای تصمیم گیری گزینه های مختلفی داریم و تصمیم گیری و انتخاب برایمان خیلی سخت است .

مثلا اگر شما در یخچال خانه تان فقط 2 نوع مربای هلو و آلبالو داشته باشید راحت تر می توانید یک مربا برای صبحانه تان انتخاب کنید یا زمانی که 24 نوع مربای مختلف دارید؟!

در مورد استراتژی تولید محتوا برای افزایش بازدید سایت و تاثیر گذاری روی مخاطب هم دقیقا همین حالت حکمفرماست و ما گرفتار پارادوکس انتخاب هستیم :

  1. شما دوست دارید در چه زمینه ای در وبلاگ یا سایت تان بنویسید ؟ مثلا اگر یک سایت شخصی راه اندازی کرده اید و قصدتان برند سازی شخصی است می خواهید در مورد تاریخ که به آن به شدت علاقه دارید بنویسید یا هوش مالی یا استراتژی کسب و کار یا توسعه فردی یا … ؟
  2. آیا می خواهید محتوایی که منتشر می کنید فقط محتوای متنی باشد یا نه می خواهید قسمتی از محتوا را هم به صورت محتوای تصویری ، پادکست ، ویدئو و… منتشر کنید ؟
  3. آیا مخاطب شما محتوای بلند دوست دارد یا طولانی ؟ اصلا بهتر است محتوای طولانی چند هزار کلمه ای بنویسید یا محتواهای چند صد کلمه ای کوتاه مثل ست گادین ؟
  4. در چه زمان هایی می خواهید محتوا را منتشر کنید یا در چه زمان هایی محتوای شما بهتر دیده می شود ؟
  5. آیا تصمیم دارید به صورت روزانه محتوا منتشر کنید یا هفتگی یا الابختکی هر زمان که محتوا داشتید ؟
  6. و…

و صدها سوال مانند این ها که کار انتخاب و تصمیم گیری را برای ما سخت و سخت تر میکند . و همین باعث می شود بیشتر ما تولید کننده های محتوا و صاحبان سایت با شنیدن استراتژی محتوا استرس بگیریم و از آن هر جور شده فرار کنیم، ولی نمی دانیم که این فرار کردن جواب نمی دهد و یک جایی گریبان مان را میگیرید مثلا فکر میکنید اگر یادگیری زبان انگلیسی برای مان سخت است و هر روز از  آن در می رویم مشکل زبان مان حل می شود یا در نهایت متوجه می شویم که همه دردها و مشکلات ما از همین یاد نگرفتن زبان نشات میگیرد !

این دو صاحب سایت را با هم مقایسه کنید :

هدف آقا یا خانم  X از راه اندازی سایت و چیزهایی که میخواهد به آنها برسد : افزایش بازدید سایت ( یک هدف خیلی گنده و کلی )

می خواهم بازدید سایتم را زیاد کنم و برای اینکار :

  1. هر زمانی که حس کردم یک محتوای فوق العاده نوشتم منتشر میکنم  (عدم برنامه‌ریزی)
  2. زمانی تصمیم میگریم یک پست میهمان در سایتم بنویسم که صاحب سایت را ببینم و از قیافه اش خوشم بیاید و حس خوبی به او داشته باشم ! (توجه به فاکتورهای پوچ)
  3. زمانی فقط پادکست تولید میکنم که یک نفر پیدا کنم که صدایش خوب باشد و هزینه ارزانی هم بگیرد (محدودیت محتوا)
  4. ممکن است این چند هفته یک صفحه برای تست در اینستاگرام یا فیس بوک باز کنم ببینم چه میشود (محدودیت ابزاری)

هدف آقا یا خانم Y از راه اندازی سایت و چیزهایی که میخواهد به آنها برسد : افزایش بازدید ویدیوها به 1000 نفر تا پایان سال

و برنامه ام برای اینکار :

  1. انتشار دو پست با محتوای طولانی به صورت منظم و ماهانه
  2. نوشتن 4 پست میهمان در ماه
  3. انتشار 5 ویدئوی جدید در هر ماه
  4. ضبط و انتشار 2 پادکست در هر ماه

زمانی که دو مورد بالا را مقایسه می‌کنید، متوجه می‌شوید که کدام یکی از این صاحبان سایت می‌تواند به هدفی که تعیین کرده‌ است زودتر و یا در زمان تعیین شده برسد و حالش را ببرد و کدام یکی در دریایی تولید محتوا بی‌برنامه غرق می‌شود.

چگونه یک استراتژی تولید محتوا ساده اما کاربردی بنویسیم ؟

قدم 1 برای طراحی استراتژی محتوا :  یک تصویر ذهنی از پایان داشته باشید

استفان کاوی (Stephen Covey) در کتاب خودش با عنوان «هفت عادت مشترک انسان‌های تأثیرگذار» در مورد اهمیت داشتن تصویر ذهنی از پایان راهی که به آن قدم می‌گذاریم می‌نویسد:

آدم های تاثیر گذار افرادی هستند که در زمان آغاز هر کاری دقیقا می دانند در انتها به کجا می خواهند برسند و برای رسیدن به هدف چه مسیرهایی را باید بروند و هیچ کجای مسیر حتی با وجود غیر قابل پیش بینی بودن زندگی، برای آنها تار و مبهم نیست. آنها دقیقا می‌دانند به کجا می خواهند بروند ، الان کجا هستند و برای رسیدن به مقصد نهایی دقیقا باید چه قدم هایی بردارند

پس برای طراحی استراتژی محتوا اولین کاری که باید بکنید انتخاب یک هدف و انتهای مشخص است .

اگر تب و تاب ساخت یک سایت یا وبلاگ را دارید باید دقیقا بدانید به چه هدفی می خواهید این سایت را راه بیاندازید . ممکن است هدف تان این باشد که یک کسب و کاری داشته باشید که بدون نیاز به حضور فیزیکی شما در یک مکان برای شما پولساز باشد و به این شکل آزادی بیشتری در زندگی و انتخاب های روزمره تان داشته باشید یا ممکن است فقط به خاطر مشهور شدن و ساخت برند شخصی دنبال ساختن یک سایت باشید یا شاید هم برای چشم و هم چشمی با پسر خاله و دختر خالی و کلا رقبا می خواهید یک سایت بسازید یا از طریق راه اندازی سایت می خواهید در مورد خاطرات خودتان از سفر صحبت کنید و در نهایت با آدم های بیشتری ارتباط برقرار کنید و همسفرهای خوب پیدا کنید یا می خواهید یک سایت بسازید که به آرزوی همیشگی تان که آموزش دیگران بود برسید و در نهایت هم پکیج های آموزشی بفروشید  یا …

خلاصه اینکه قدم اول دقیقا جایی است که باید سنگ هایتان را با خودتان وا بکنید و هر انگیزه و هدف ظاهری و واقعی و اصلی و فرعی که دارید را رو کنید . و در زمان تعیین هدف حتما به مدل کوه یخ فکر کنید و نگذارید که به خاطر زیر آب ماندن بعضی از انگیزه ها و هدف ها شما فقط ظاهر بیرونی کوه یخ را ببینید و از چیزی که در زیر آب مانده است چشم پوشی کنید . پس چه خوب، چه بد هر انگیزه و هدفی که از ساخت سایت دارید را تعیین کنید تا در نهایت بتوانید به آن برسید .

کوه یخ و استراتژی تولید محتوا

خلاصه اینکه برای ساختن استراتژی محتوایی، انتخاب اول باید تعیین هدف خودتان از داشتن استراتژی باشد.

تصور ذهنی از پایان مانند تصور گرفتن یک «جایزه بزرگ» است. مشخصا اگر افزایش ترافیک سایت را یک جایزه بزرگ بنامید انگیزه شما برای انجام کارهایی که شما را به این جایزه می رساند چند برابر می شود. این جایزه بزرگ را به جوایز کوچک‌تر تقسیم کنید و برای خودتان اهداف کوچک‌تری تعریف کنید که در نهایت شما را به همان هدف بزرگ می رسانند . با این کار شما انگیزه مضاعف برای رسیدن به تک تک اهداف و در نهایت رسیدن به جایزه بزرگ خواهید داشت.

برای مثال برای رسیدن به جایزه بزرگ افزایش بازدید سایت می توانیم این جایزه های کوچک را برای خودمان تعریف کنیم :

  • پیدا کردن طرفدارها و مخاطب های وفاداری که ما را دوست دارند و محتوای ما را به اشتراک میگذارند
  • رسیدن به 1000 مشترک ایمیلی
  • درامد 3 میلیونی ماهانه

 

قدم 2 برای طراحی استراتژی محتوا : مخاطبان خودتان را حسابی بشناسید

این قدم هم که از مشخص ترین و حتمی ترین قدم ها برای نوشتن استراتژی محتوا است . چون فقط کافی است به این سوال فکر کنید که محتوا را برای چه کسی تولید میکنید ؟ مشخصا مخاطب تان ، نه برای خودتان و نه برای آدم های فرازمینی و ماورایی . برای مخاطبی با یک سری ویژگی های تا حدودی مشخص .

اگر شما ندانید که مخاطب تان از چه سبکی خوشش می آید و از چه سبکی متنفر است ، یا آرزو ها و خواسته هایش چه چیزهایی است و اصلا برای چه هدفی محتوای شما را می خواند قطعا در تولید محتوا هر روز در جا می زنید و به هیچ جایی نمی رسید .

چون مثلا ممکن است به خاطر نشناختن مخاطب تان در حالی که سایت شما یک سایت آموزشی و رسمی است و مخاطبان خاص خودش را دارد که برای یادگیری موضوع خاصی به سایت شما آمده اند در زمان نوشتن محتوا شوخی تان بگیرد و از نوع حرف زدن های کوچه بازاری و کلمات *** استفاده کنید و در همان نگاه اول مخاطب را فراری بدهید .یا برعکس اگر مخاطب اصلی سایت شما نوجوان های کم سن و سال هستند که دائما در بین خودشان و در مکالمه های خودشان با دوستان شان از کلمات خیلی عامیانه و گاها بی ادبانه و از نوع ****  استفاده میکنند اگر شما خیلی بیش از حد عصا قورت داده بنوسید قطعا یک فحش در خور به شما می دهند و سایت تان را می بندند .

پس یکی از قدم های اصلی در طراحی استراتژی محتوای کاربردی شناخت دقیق مخاطب هدف است. به هیچ وجه در زمان انتشار محتوا برای مخاطب تان مثل تخم مرغ شانسی عمل کنید که یه محتوایی تولید و منتشر کنید و بعد ببنیدچه چیزی ازش در می آید و به چه نتیجه ای می رسید !!

استراتژی تولید محتوا و تخم مرغ شانسی !

یکی از مهم‌ترین و رایج‌ترین روش‌های شناخت مخاطبان و جلب آن‌ها استفاده از «پرسونای مخاطب» است.

زمانی شما در وبلاگ نویسی و تولید محتوا برای سایت موفق هستید که دقیقا زبان مخاطب تان را بشناسید و اگر میگوید « ف» شما تا « فرحزاد » بروید . و دقیقا مانند دو تا دوست صمیمی احساس راحتی در کنار یکدیگر بکنید و دقیقا بدانید که چه چیزی او را خوشحال میکند و چه چیزی ناراحت و چه سوالاتی در ذهنش دارد و چگونه با پاسخ های درست او را تحت تاثیر قرار بدهید

اما این را هم بدانید که تعیین پرسونای مخاطب فقط این نیست که شما سن ، میزان تحصیلات و منطقه جغرافیایی مخاطبتان را بدانید بلکه باید دقیقا بدانید که در طول روز معمولا مشغول چه کارهایی است؟ بیشترین چیزی که از آن لذت می برد چیست ؟ و…

رسیدن به پرسونای مخاطب یعنی شناختن درست و حسابی خواننده ایدئال.

این موارد می تواند به شناخت شما کمک کند :

  • تجربه شخصی خودتان در سایت های مشابه سایت شما
  • برگزاری نظرسنجی
  • تحقیق در مورد کلمات کلیدی ای که مخاطب ها بیشتر در گوگل جستجو میکنند
  • رصد محتوا و پست هایی که مورد توجه مخاطب های تان قرار گرفته و بازدید و تعامل بیشتری ایجاد کرده است
  • بررسی آمار و تجزیه و تحلیل های شبکه اجتماعی تان برای پست های مختلف
  • رفتن به دل مخاطب ها در کوچه و بازار و حرف زدن با آنها و شناخت بیشتر آنها از نزدیک

 

قدم 3 برای طراحی استراتژی محتوا : مخاطب را سوار « نوار نقاله محتوایی » تان بکنید !

یکی از دلایل داشتن استراتژی این است که دقیقا بدانیم چه راهی را باید طی کنیم تا یک غریبه را به یک مشتری وفادار یا مخاطب وفادار تبدیل کنیم . برای رسیدن از غریبه به مشتری باید شما هم همگام با مخاطب راه بروید. مسیری که قرار است غریبه را به مشتری تبدیل کند را ما، «نوار نقاله محتوایی» می نامیم .

در ابتدای این نقاله فرد غریبه وارد می شود و روی نوار نقاله می نشیند و حرکت میکند و در نهایت از آن طرف دستگاه به صورت یک مشتری وفادار از نوار نقاله بیرون می آید و از این طی مسیر کلی هم لذت می برد .

رسیدن از خواننده اتفاقی به مشتری یا مخاطب وفادار شامل مراحل زیر است :

  1. مرحله غریبه
  2. مرحله خواننده
  3. مرحله دنبال کننده
  4. مرحله طرفدار
  5. مرحله مشتری یا مخاطب وفادار

یک نکته مهم در این نقاله سواری مخاطب در سایت شما وجود دارد 🙂  برعکس مواد اولیه بی جان که در کارخانه ها تولید می شوند و از لحظه ورود به نقاله تا لحظه خروج مسئول خط تولید هر بلایی سرشان می آورد تا به محصول دلخواه تبدیل شوند و در نهایت هم بسته بندی و انبار شوند ، مخاطب شما جاندار و دارای اراده است و هر وقت که از شما خوشش نیاید و اراده کند از نوار نقاله پایین می پرد و به راه خودش می رود . بنابراین اگر شما می خواهید تا تبدیل شدن به محصول نهایی که همان مشتری یا مخاطب وفادار است روی نوار نقاله محتوایی شما بماند باید کاری کنید که او از این سفر لذت ببرد

استراتژی تولید محتوا و نوار نقاله

مثلا اینجا به چند نمونه از محتوهایی که در هر مرحله می توانید برای جذب مخاطب و سوار کردن او به روی نوار نقاله منتشر کتید اشاره میکنیم :

برای جذب مخاطب غریبه می توانید این کارها را انجام بدهید :

  • پست میهمان
  • استفاده از اینفلوئنسرها
  • تبلیغات روی گوگل یا هر نوع تبلیغ دیگری
  • استفاده از شبکه های اجتماعی مثل اینستاگرام و توییتر و لینکدین و…

برای جذب مخاطبی که تبدیل به خواننده شما شده است می توانید این کارها را انجام بدهید :

  • انتشار یک ای-بوک یا کتاب الکترونیکی رایگان
  • ارسال ایمیل های آموزشی کوتاه
  • انتشار چک لیست و برگه تقلب و محتواهای اینچنینی

برای جذب مخاطبی که تبدیل به یکی از دنبال کننده های شما شده است می توانید این کارها را انجام بدهید :

  • انتشار مقالات آموزشی روزانه
  • انتشار پادکست های جذاب
  • فرستادن ایمیل های هفتگی یا روزانه
  • انتشار ویدیو
  • تعامل و ارتباط نزدیک تر با آنها در صفحه شبکه اجتماعی تان

برای جذب مخاطبی که تبدیل به یکی از طرفداران شما شده است می توانید این کارها را انجام بدهید :

  • کوپن های تخفیف برای خرید
  • پیشنهادهای باورنکردنی
  • توصیه نامه های دیگران برای استفاده از محصول یا خدمات شما
  • تبلیغات هدفمند برای کشاندن مخاطب به خرید

برای جذب مخاطبی که تبدیل به مشتری شما تبدیل شده است  می توانید این کارها را انجام بدهید :

  • هیچ کاری نیاز نیست بکنید فقط بفروشید!

چون اگر توانسته باشید غریبه‌ای را تا این مرحله بکشانید، فروختن راحت‌ترین کار است.

پس در این قدم از نوشتن استراتژی محتوایی برای سایت تان باید تعیین کنید که قرار است در هر مرحله از نوار نقاله چه محتوایی به خورد مخاطب بدهید تا رشد کند و از غریبه به مشتری وفادار شما تبدیل شود .

قدم 4 برای طراحی استراتژی محتوا : بهترین شکل محتوا را برای مخاطب تان پیدا کنید

قبل از اینکه شروع به پر کردن سایت خود از محتوای نامناسب کنید بهتر است که نیاز مخاطب خود را شناسایی کنید و با فانوس به شهر کورها قدم نگذارید.

شما برای جذب مخاطب و حفظ مخاطب و نوشتن یک استراتژی کاربردی و موثر نیاز دارید دقیقا بدانید که مخاطب هدف شما چه شکل یا چه نوعی از محتوا را بیشتر دوست دارد . مثلا ممکن است درصد زیادی از مخاطبان یک سایت محتوای متنی را ترجیح بدهند یا مخاطبان سایت دیگر فقط محتوای ویدئویی و تصویری برایشان قابل هضم باشد .

برای پیدا کردن علاق مخاطب اولین کاری که باید بکنید این است که به بازخوردها دقت کنید.

مثلا اگر محتوای توضیح محصولی نوشته اید که شامل 2500 کلمه بدون متن است و 3 ماه از آن گذشته است اما حتی یک نفر هم از شما خرید نکرده است قطعا به یکی از چیزهایی که باید شک کنید نوع ساختاری این محتواست . مثلا بهتر است حتما در بین محتوای متنی از تصاویر جذاب مربوط به محصول واقعی استفاده کنید تا مخاطب اعتماد بیشتری کند یا باید حجم زیادی از محتوای متنی را به یک ویدئو جذاب تبدیل کنید و در حد چند دقیقه کل محتوای چند هزار کلمه ای از ویژگی های محصول را برای مخاطب در یک ویدئو از روش کار با محصول نشان دهید و…

علاوه بر تعداد بازدید و فروش محصول باید مواردی مثل کامنت ها و میزان اشتراک گذاری هم توجه کنید . یا حتی گاهی اوقات لازم است به صورت یک نظرسنجی،  از مخاطب خودتان بخواهید نوع محتوای مورد علاقه اش را به شما بگوید .

البته این را هم در نظر بگیرید آدم ها در روش یادگیری یا کلا نوع محتواهای مورد علاقه شان متفاوت هستند . پس اگر مثلا از هر 1000 تا مخاطبی که به نظر سنجی شما پاسخ داده اند 800 نفر گفتند محتوا متنی ، 100 نفر محتوای اسلایدی ، 50 نفر ویدئو و 30نفر پادکست و 20 نفر عکس نوشته و.. دلیلی ندارد تصمیم بگیرید که به صورت مطلق فقط محتوای متنی تولید کنید و سراغ هیچ نوع محتوای دیگری نروید . بلکه لازم است گاهی یک در میان پادکست یا ویدئویی منتشر کنید و اقلیت را هم با خودتان همراه کنید

البته این تجزیه و تحلیل فقط محدود به سایت خودتان نمی شود . بلکه یکی از روش های شناخت مخاطب هدف، تجزیه و تحلیل رقبا خصوصا قَدرتر از خودتان و یا فروم ها و کامنت های زیر محتوای سایت  یا شبکه های اجتماعی رقیبان یا مقالات پر بازدید و.. است.

 

قدم 5 برای طراحی استراتژی محتوا : کانال مناسب برای انتشار محتوا را پیدا کنید

قدم بعدی در نوشتن یک استراتژی کاربردی و ساده این است که ببینید دقیقا در چه کانال هایی باید محتوای خودتان را منتشر کنید . هر تولید کننده محتوایی میتواند از کانال های مختلفی مثل سایت ، شبکه های اجتماعی ، ایمیل ، وبینار و… برای انتشار محتوایش استفاده کند . اما قطعا تولید کننده محتوای حرفه ای هیچ وقت به صورت اتفاقی و الابختکی نباید یک کانال را انتخاب کند .

یک استراتژیست محتوا باید انقدر بگردد تا بتواند بهترین راه انتشار و بهترین جایی که مخاطب هدفش در آنجاست را پیدا کند .

 مثلا یکی از راه هایی که ما در رایتینا هر ماه مخاطبان جدید و زیادی پیدا میکنیم که اتفاقا دقیقا مخاطب هدف ما هم هستند این است که با انتشار آگهی استخدام در سایت هایی مثل جابینجا با یک تیر دو نشان می زنیم . یعنی هم به هدف اول مان که استخدام کارشناس تولید محتوا است می رسیم و هم به هدف جذب مخاطب جدید . خب برای یک سایت آموزش محتوا و کپی رایتینگ مثل سایت ما چه جایی بهتر از مکانی که پر از تولید کننده های محتواست که قطعا دوست دارند تکنیک های جدید را یاد بگیرند !

و مهم تر از همه اینها این است که بعد از تعیین کانال های انتشار ، شما به عنوان یک تولید کننده محتوای حرفه ای دقیقا باید بدانید که چه نوع محتوایی به درد چه کانالی میخورد .

و البته باید تکنیک های بازآفرینی و یا تبدیل یک محتوا به شکلی دیگر را هم بلد باشید . مشخصا لازم نیست شما در طول روز برای هر کانالی که می خواهید محتوا در آن منتشر کنید یک محتوای جدید بنویسید با یک ایده جدید داشته باشید . چون قطعا این روش شاید در چند روز جواب بدهد ولی در طولانی مدت کاری فرسایشی و غیر ممکن می شود مگر اینکه تعداد زیادی نیروی تولید محتوا در اطراف تان داشته باشید .

شما بیشترین مهارتی که باید بلد باشید این است که مثل مامان بزرگ من دقیقا بلد باشید که چه طور گوشت کوبیده یک روز مانده را به یک کوکو خوشمزه تبدیل کنید و به خورد مخاطب بدهید  🙂 مثلا اگر امروز یک مقاله چند هزار کلمه ای روی وبلاگ منتشر کردید باید به روشی خیلی ساده ، voice recorder موبایل تان را روشن کنید و شروع کنید به تعریف مقاله برای مخاطب ( نه اینکه از رو بخوانید ) و به یک فایل صوتی جذاب تبدیل کنید و یا از محتوای مقاله چند اسلاید بسازید و با استفاده از برنامه های ضبط صفحه دسک تاپ مثل ZD Soft Screen Recorder یا هر نرم افزار دیگری و توضیح هر اسلاید این محتوا را به یک ویدئوی جذاب و مخاطب پسند تبدیل کنید . ( و مطمئن باشید برای تبدیل محتواها به هم شما به تیم فیلمبرداری یا یک استودیو ضبط صدا و… نیاز ندارید و با همین تجهیزات ساده و موبایل های هوشمندی که این روزها در کنار دست همه ما هست می توانید بهترین و جذاب ترین محتواها را برای مخاطب بسازید و به این شکل می توانید غریبه های زیادی را به سمت خودتان بکشید)

ارتباط عاطفی با مخاطب و استراتژی محتوا

قدم 6 برای طراحی استراتژی محتوا : یک ارتباط عاطفی دنباله دار با مخاطب برقرار کنید

اگر بدانید که  چه حجمی از خرید های ما و تصمیم های ما احساسی هستند اصلا به این راحتی ها از تلاش برای پیدا کردن راه هایی برای برقراری ارتباط عاطفی با مخاطب نمی گذرید .

از کدام مغازه خرید میکنید ؟! تصور کنید که برای خرید یک تلویزیون به یک مغازه ای رفته اید و به محض ورود یک فروشنده بسیار خوش لباس و خوش بو و خوش برخورد به استقبال تان می آید و بعد از کمی خوش و بش هر اطلاعاتی که شما لازم داشته باشید برای خرید تلویزیون در اختیارتان می گذارد و در انتها هم بر عکس فروشنده های کَنه که حال آدم را بد میکنند انتخاب را به عهده شما میگذارد و… به احتمال بیشتر خرید می کنید یا مغازه ای که همان تلویزیون را با همان کیفیت دارد ولی به محض اینکه شما وارد مغازه می شوید هیچ کسی به استقبال شما نمی آید و شما باید کلی این طرف و آن طرف سرک بکشید تا فروشنده را پیدا کنید و بعد هم فقط یک کله می بینید که در گوشی اش فرو رفته و خلاصه با کلی ادا و اطوار به سختی از جایش بلند می شود و به سمت شما می آید تا به سوالات شما پاسخ بدهد و در اینجاست که با منظره ای بدتر هم روبرو می شوید . یک فروشنده بد لباس ِ بد بو ِ بد اخلاق که با نوع پاسخ دادنش به همان سوال اول تان کلا پشیمان می شوید که چرا پا به این مغازه گذاشته اید .هر دو تلویزیون یکی هستند و یک قیمت ولی همه ما ترجیح می دهیم چیزی که نیاز داریم را از جایی بخریم که به ما احترام گذاشته می شود و در کنار آن حس خوبی به فرد فروشنده و محیط فروشگاه داریم .

در مورد فضای آنلاین و سایت ها هم دقیقا همین حالت حکمفرماست . ولی بعضی از صاحبین سایت ها به هیچ وجه به برقراری ارتباط عاطفی و دوستانه با مخاطبشان اهمیتی نمی دهند و فقط فکر میکنند چون محتوایشان یا محصول و خدمات شان با کیفیت و خوب هستند مشتری بی برو برگرد از آنها خرید میکند .

زمانی که در حال طراحی استراتژی تولید محتوا هستید باید برای برقراری ارتباط در هر مرحله از حضور مخاطب در سایت تان برنامه داشته باشید و  از همان لحظه ای که یک غریبه به سایت شما وارد می شود یا یکی از مخاطبان تان از شما سوالی میپرسد و یا مشتری ای از شما خرید میکند برقراری یک ارتباط عاطفی و یک رابطه دوستانه و احساسی را با او شروع کنید .

در ارتباط های دوستانه راه برقراری ارتباط بیشتر و دوستی بیشتر قرارهای آخر هفته ای برای رستوران گردی و تفریح و میهمانی است . یعنی اگر می خواهید دوستی شما دنباله دار و طولانی مدت باشد لازم است ارتباط تان نزدیک تر و صمیمی تر باشد .

در مورد سایت هم اگر می خواهید ارتباط صمیمی ای با مخاطب تان داشته باشید باید از لحظه وورد دستش را بگیرید و همراه خودتان به یک سفر جذاب در سایت تان ببرید و بعد هم کاری کنید که خودش برای ارتباط بیشتر با شما یک آدرس ایمیل یا موبایلش را به شما بدهد و شما هم طبق قولی که به او دادید هر چند وقت یکبار پیغام ها و آموزش ها و ایمیل های مفید برایش بفرستید و هر از گاهی هم با کوپن های تخفیف یا هدایای رایگان او را خوشحال کنید .

نمی دانم شما جان موروو (Jon Morrow) را تا چه حدی می شناسید یا نه . اما اگر نمیشناسید باید بگویم که او یک وبلاگ نویس و تولید کننده محتوای مشهور و ثروتمند است که از روی ویلچر به وبلاگ نویسان و افرادی که علاقه مند به نویسندگی هستند آموزش می دهد و در آمد اصلی اش هم فروش محتوا و جزوه های آموزشی اش است .

یکی از کارهایی که او برای افزایش فروش جزوه ها و آموزش هایش انجام می دهد ارسال ایمیل های متناوب و دنباله دار به مخاطبانش است . مشخصا او یک جادوگر نیست فقط توانسته است خوانندگان خودش را به هر طریقی مجاب کند که مشتری دائمی ایمیل‌های او شوند. رابطه عاطفی و  اعتمادی که بین جان و خواننده‌هایش به وجود آمده رمز موفقیت او است. ( جان مورو چگونه توانست این کار بکند و چه نوع ایمیل هایی میفرستد ؟)

البته دلیل هم ندارد که همه ما از روش ایمیلی برای ارتباط بیشتر با مخاطب مان استفاده کنیم . ممکن است یک سایت دیگر دوست داشته باشد از طریق پیامک یا چت آنلاین سایت یا حتی قرارهای حضوری با مخاطب در مجموعه یا هر روش دیگری برای ارتباط بیشتر استفاده کند .

ولی چیزی که مهم است و باید حتما در شروع کارتان و در زمان طراحی استراتژی محتوا این مورد را در نظر داشته باشید این است برای ارتباط بیشتر با غریبه ای که وارد سایت می شود تا زمانی که به مشتری وفادار شما تبدیل می شود یک برنامه مشخص و هدفمند داشته باشید. و البته قرار نیست استراتژی ای که طراحی میکنید بسته شود و هیچ زمانی نتوانید آن را تغییر بدهید . مثلا ممکن است بعد از چند ماه حس کنید که ارسال پیامک اصلا جوابی که می خواهید را به شما نمی دهد بنابراین باید به فکر تغییر استراتژی خودتان باشید تا بتوانید به نتیجه دلخواه برسید .

استراتژی تولید محتوا و مخاطب سرگردان !

قدم 7 برای طراحی استراتژی محتوا : پیدا کردن راهی درست برای صید مخاطب سرگردان در اینترنت

یکی دیگر از نکاتی که باید روی آن فکر کنید تمام راه هایی است که شما می توانید در قدم اول غریبه ها را به خودتان جذب کنید . روزانه هزاران هزار مخاطب سرگردان در دنیای آنلاین در حال گشت و گذار هستند که یا چیزی که می خواهند را پیدا نمی کنند یا اصلا نمی دانند چه چیزی می خواهند و فقط در حال گشت و گذار هستند و به محض اینکه یک محتوای جذاب یا محصول جذاب ببینند آن را دنبال میکنند .

برای صید غریبه هایی که سرگردان در اقیانوس بی کران اینترنت هستند باید استراتژی خاصی طراحی کنید و دقیقا بدانید که چه مسیری را باید طی کنید .

به این راه ها فکر کنید و راه مناسب خودتان را پیدا کنید :

تبلیغات پولی

قطعا روزانه هزاران و میلیون ها غریبه در سایت های پر بازدید در حال گذر هستند که قطعا اسم برند یا سایت شما را هم نشنیده اند و اصلا نمی دانند شما وجود دارید . پس با تیلغ هدفمند در سایت های پر بازدید می توانید این غریبه ها را جذب خودتان کنید . البته ممکن است شما در شروع کار باشید و هیچ پولی برای تبلیغات آن هم در سایت های گران و پر بازدید نداشته باشید خب آسمان که به زمین نمی آید از روش های کم هزینه تر دیگر استفاده کنید .

موتورهای جستجو

بدون شک مهترین راه های پیدا کردن غریبه هایی که خیلی ارزشمند هستند از طریق موتورهای جستجو است . همه ما می دانیم ، برای اینکه غریبه ها روی ما کلیک کنند و وارد سایت ما بشوند باید نهایتا در صفحه اول و جزو سایت های 1 تا 10 باشیم که البته معمولا بیشتر مخاطب ها حتی از گزینه 3 فراتر نمی روند و زحمت جستجوی بیشتر و اسکرول کردن و پایین رفتن را به خودشان نمی دهند . بنابراین برای جذب غریبه ها از این راه باید به شکلی حرفه ای تولید محتوا کنیم و به شکلی حرفه ای آن را سئو کنیم تا بتوانیم جزو گزینه های 1 تا 3 گوگل باشیم .

به این علت میگوییم بهترین راه جذب غریبه ها همین موتورهای جستجو هستند چون مخاطب حس میکند بدون هیچ اجبار تبلیغاتی خودش شما را پیدا کرده و به شما رسیده پس قدر شما را بیشتر می داند و به شما اعتماد بیشتری دارد .

و رسیدن به جایگاه 1 تا 3 گوگل به صورت واقعی و حفظ جایگاه به مدت طولانی اصلا کار راحتی نیست و نیاز به جان کندن و تولید محتوای فوق با کیفیت دارد. پس زمانی که این برنامه و این مسیر را برای استراتژی تولید محتوای تان انتخاب میکنید باید سختی های راه را هم بپذیرید تا به شیرینی جذب هزاری و میلیونی مخاطب برسید .

اینفلوئنسرها

ما چه دوست داشته باشیم چه نه به هر حال شبکه های اجتماعی جز جدا نشدنی زندگی روزانه مخاطب این روزهاست . بنابراین اگر می خواهیم به حجم بیشتری از غریبه ها دسترسی داشته باشیم شاید بهتر باشد در استراتژی محتوایی خودمان جایی هم برای شبکه های اجتماعی در نظر بگیریم .

یکی از استراتژی های بازاریابی در شبکه های اجتماعی در این روزها استفاده از اینفلوئنسرهای مرتبط با کسب و کارتان است . اینفلوئنسرها مردمی عادی هستند که با ظهور شبکه های اجتماعی و انتشار محتواهای مختلف توانسته اند برای خودشان مخاطب و طرفدار جذب کنند و معمولا مخاطب شان به حرف آنها گوش میکند و چیزی که آنها معرفی کنند را با اطمینان بیشتری استفاده میکند . پس یکی از استراتژی های محتوایی شما می تواند استفاده از اینفلوئنسرهای خاص برای معرفی خودتان باشد .

مثلا فرض کنید یکی از این اینفلوئنسرها به 900 K طرفدار خود بگوید که از خدمات شما استفاده کرده است و کاملا راضی است. قطعا همه 900 هزار نفر نه، ولی حتی اگر 30 % یا حتی کمتر هم به سایت شما بیایند شما با حجم زیادی از غریبه هایی مواجه می شوید که قطعا باید استراتژی و برنامه درست محتوایی داشته باشید تا بتوانید آنها را در نوار نقاله محتوایی تان سوار کنید و در نهایت یک مشتری وفادار تولید کنید.

پست میهمان

از محبوبیت سایت‌های دیگر استفاده کنید و سعی کنید که سایت خودتان را به دیگران بیشتر معرفی کنید. پست میهمان، یکی از ساده‌ترین کارهایی است که می‌توانید انجام دهید و روی سایت‌هایی که  نزدیک به محتوای سایت شما هستند محتواهایی با کیفیت و جذاب منتشر کنید تا مخاطب های آن سایت ها را که برای شما غریبه ای بیش نیستند به یک مخاطب برای خودتان تبدیل کنید و یا از سایت هایی که مخصوص انتشار محتواهای دیگران هستند مثل ویرگول و سایت های مشابه استفاده کنید و محتوایی منتشر کنید و از مخاطبان بخواهید برای خواندن مطالب بیشتر به سایت خود شما بیایند.

درخواست ایمیلی

طرفداران شما ارتش خفته‌ای هستند که می‌توانند به یک‌باره شما را به عده زیادی معرفی کنند. در ایمیل‌هایی که ارسال می‌کنید از آن‌ها بخواهید ایمیل اصلی شما را به دوستان خود یا کسانی که می‌دانند به خدمات شما نیاز دارند، ارسال کنند. به آن‌ها کد تخفیف بدهید تا بتوانید به فرستادن ایمیل تبلیغاتی شما رضایت دهند. شاید شما هم تجربه فرستادن پیام به دوستان و دعوت آن‌ها به ثبت‌نام در یک اپلیکیشن را داشته‌اید، این نمونه ساده‌ای از یک استراتژی محتوایی برای تبدیل غریبه به مخاطب است .

شبکه‌های اجتماعی

پست گذاری روزانه و مرتبط در شبکه های اجتماعی که حجم بیشتری از مخاطبان هدف شما آنجا هستند یکی دیگر از راه هایی است که می توانید در طراحی استراتژی تولید محتوا از آن استفاده کنید تا غریبه های بیشتری را جذب خودتان کنید . اگر پست ها و محتوای شما در شبکه های اجتماعی جذاب باشد قطعا فالورهایی که دارید برای دوستان و فالورهای خودشان به اشتراک میگذارند ، فالوروهای آن ها هم ممکن است همین کار را تکرار کنند و خلاصه همان قضیه دوست ِ دوست ِ دوست ِ دوست ِ دوست من پیش می آید و یک دفعه چشم باز میکنید و می بینید با حجم زیادی از غریبه هایی روبرو شده اید که حالا شما را می شناسند و می خواهند بیشتر با شما آشنا شوند.

 

قدم 8 برای طراحی استراتژی محتوا : طراحی درخواست های خودتان از مخاطب

آخرین جزئی که باید در طراحی استراتژی محتوا برای آن برنامه ای داشته باشید CTA ها اقدام به عمل ها یا درخواست های شما از مخاطب برای انجام کاری است . این درخواست ها ممکن است در قالب گذاشتن یک دکمه خرید در پایین توضیحات محصول باشد یا گذاشتن لینک مقالات مختلف در ایمیلی که برای مخاطب ارسال میکنید باشد یا گذاشتن دکمه لایک زیر پست های وبلاگ یا گذاشتن شماره تلفن مشاوره در پایین یکی از صفحات لندینگ پیج و…..

این قدم آخر قطعا مهمترین قدم هست چون اگر حتی تا این مرحله را خوب پیش رفته باشید و همه برنامه ریزی هایتان درست از آب در آمده باشد و جواب خوبی گرفته باشید اگر این قدم را درست برندارید قطعا به هدف خودتان نمی رسید . مرحله آخر مرحله ای است که دقیقا هدف اصلی و چیزی که می خواهید اتفاق بیافتد پس اگر درست پیش نروید در نهایت یعنی کاری انجام نداده اید.

برای اینکار شما باید دقیقا اول از هر چیزی تشخیص بدهید که مخاطب بعد از خواندن محتوای شما یا دیدن ویدئو یا شنیدن فایل صوتی یا هر نوع محتوایی از شما در هر کانالی دوست دارد چه کاری انجام بدهد ؟

مثلا ممکن است شما یک محتوا در خصوص «چگونه یک دوربین دیجیتالی بخریم ؟» نوشته اید و انقدر هم حرفه ای و اصولی اینکار را انجام داده اید که مخاطب تا انتهای مقاله شما را خوانده است . اما اگر هیچ درخواست یا پیشنهادی در انتهای مقاله نگذاشته باشید در نهایت مخاطب در دلش میگوید چه محتوای خوبی و بعد هم صفحه شما را میبندد و ممکن است شما را برای همیشه فراموش کند و این یعنی در عمل کار خاصی انجام نداده اید و منابع تان را هدر داده اید .اگر شما یک سایت فروش دوربین های دیجیتالی هستید مثلا یکی از کارهایی که می توانید انجام بدهید این است که بلافاصله بعد از آن مقاله چند تا از لینک محصولات تان را بگذارید تا مخاطب به آنها سری بزند .یا اگر یک سایت خبری یا محتوا محور هستید می توانید بعد از تمام شدن یک مقاله در انتها باکس دریافت ایمیل برای خبرنامه هفتگی یا روزانه را بگذارید .

به هر حال هر نوع محتوایی که دارید و کسب و کارتان در هر حوزه ای که هست باید یک درخواست مشخص و واضح و روشن از مخاطب تان داشته باشید وگرنه کل کارتان هیچ و پوچ می شود .

همین حالا دست به کار شوید فردا دیر است !

همین حالا چون قطعا فردا و شنبه و اوایل سال جدید و… خیلی دیر است و ممکن است تا آن موقع از همه لحاظ ورشکست شده باشید . چون اگر صاحب برند هستید قطعا بدون استراتژی دوام نمی آورید و تا چند وقت دیگر کلا باید خداحافظی کنید و اگر مدیر تولید محتوا یا حتی فریلنسر و کارشناس تولید محتوا هستید بدون داشتن یک استراتژی تولید محتوای مشخص قطعا فقط برای کارفرما هزینه بر هستید ، بدون اینکه محتوای شما هیچ تاثیر مثبتی در بازاریابی محتوای برندی که برایش کار میکنید داشته باشد و همین روزها عذر شما را می خواهند و کارتان را از دست می دهید . از طرفی اگر نوشتن استراتژی تولید محتوا را به صورت تخصصی بلد باشید این روزها برندهای زیادی حاضر هستند پول خیلی خوبی بدهند تا یک نفر برای آنها استراتژی بنویسید  .

تولید محتوا بدون داشتن استراتژی قطعا صفحه سیاه کردنی بیش نیست . پس به جای امروز و فردا کردن همین حالا طراحی استراتژی تولید محتوا را شروع کنید . هر جایی هم که به مشکل خوردید و نیاز به راهنمایی و کمک داشتید حتما در چت آنلاین سایت ( گوشه سمت راست پایین سایت )  بپرسید ،ما قول میدهیم که پاسخگو باشیم .

 

مینی‌آموزش UX-Writing | دکمه‌نویسی

هدف: یادگیری دکمه‌نویسی و CTA ها ( چه جوری یه دکمه یا لینک رو انقدر جذاب و تاثیرگذار بنویسیم که کاربر روش کلیک کنه؟ )

۹ دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید

ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید

استراتژی تولید محتوا | 8 قدم برای تبدیل یک غریبه به مشتری وفادار

همین حالا چشم تان را ببندید و تصور کنید که با این همه امید و آرزو و رویاهایی که برای برند و کسب و کارتان داشتید شکست خوردید و کل تیم تان از هم پاشیده و شما هم به همه نوع مخدری روی آوردید تا بتوانید کمی به افسردگی تان غلبه کنید ،

یا اگر مدیر تولید محتوا هستید از کارتان اخراج شده اید و با این افتضاحی که در این شرکت بار آورده اید و همه جا در مورد اشتباهات شما صحبت میکنند قطعا کمتر برند و شرکتی حاضر می شود به شما اطمینان کند و با شما همکاری کند و احتمالا مجبور هستید ماه ها طعم تلخ بیکاری را بچشید.

واقعا خیلی تلخ است  !

شما همه کارها را خوب انجام داده اید و از هیچ تلاشی دریغ نکردید و اتفاقا محتوای خوب هم تولید کرده اید اما فقط در یک کار ضعف داشتید .

شما خودتان را سرگردان کرده اید و اصلا نمی دانید کجا می خواهید بروید و به چه طریقی می خواهید به مقصد برسید .

گاهی به چپ، گاهی به راست، گاهی بالا ، گاهی پایین خلاصه گیج و سرگردان هستید و اصلا نمیدانید مقصدتان کجاست که از یک مسیر یاب برای پیدا کردن راه های رسیدن به مقصد کمک بگیرید .

شاید هم جزو تولید کننده های محتوایی باشید که هر روز یا هر هفته که می خواهید محتوایی منتشر کنید تازه یادتان می افتد که هیچ محتوایی تولید نکرده اید و بدو بدو سراغ گوگل می روید و در مورد اولین محتوایی که به ذهن تان می رسد جستجو میکنید و نهایتا 2-3 لینک اول را باز میکنید و محتوای آنها را کپی و  پیست میکنید و در نهایت یک مخلوطی از چند محتوا دارید و کمی با آن ور می روید و شاید زحمت بازنویسی به خودتان بدهید و در نهایت هم دکمه انتشار را می زنید و فکر میکنید کارتان تمام شده است و تولید محتوا کرده اید و حالا باید سیلی از بازدید کننده به سمت سایت تان جاری شود.

یا شاید هم جزو همان دسته مشهور « ترجمه کن ، منتشر کن » نهایتا یک فایل انگلیسی تاریخ انقضا گذشته پیدا میکنید و به کمک google translate یک ترجمه ماشینی می کنید و آن را منتشر میکنید و توقع دارید که از همین فردا مخاطب سایت تان و فروش تان چند برابر شود . و زمانی که بعد از مدتی به هیچ وجه نتیجه نمیگیرید و هیچ کسی حتی نگاه به محتوای شما نمیکند چه برسد به اینکه آن را بخواند هر چی فحش بلد هستید نثار تولید محتوا میکنید .

اما چرا گرفتار سندرم شکست های پی در پی در تولید محتوا و بازاریابی محتوا می شوید و نه تنها هیچ سودی از آن نمی برید بلکه هر روز بیشتر در مرداب شکست فرو می روید ؟

چون استراتژی تولید محتوا ندارید!

راستش من هم قبل ها با شنیدن عبارت طولانی و زمخت « استراتژی تولید محتوا » کهیر می زدم و به شدت به آن آلرژی داشتم و هر جا که آن را میدیم فرار میکردم . اما حالا که فهمیدم که برعکس اسمش و تصوری که ما داریم اتفاقا خیلی شیرین و دوست داشتنی و حتی ساده است نظرم کاملا نسبت به آن عوض شده است و هر زمان که آن را می شنوم فقط جلوی چشمم موفقیت ها و ثروتی را میبینم که با تعیین یک استراتژی و مقصد و مسیر به آن می رسیم .

در این جزوه آموزشی رایتینا می خواهم کار شما را راحت کنم و 8 قدم ساده به شما بگویم که ببینید اصلا آن قدرها هم که فکر میکردید طراحی و نوشتن استراتژی محتوا کار سخت و پیچیده ای نیست. ( این جزوه آموزشی شامل 6936 کلمه و 8 بخش می باشد )

استراتژی تولید محتوا چیست ؟

مطمئن باشید موفقیت در تولید محتوا و وبلاگ نویسی اصلا الابختکی و شانسی نیست . حتی اگر در حال حاضر سایت هایی را میبینید که به زور روش های کلا سیاه سئو در صفحه اول گوگل هستند مطمئننا بعد از مدتی که نگاه کنید این جایگاه را ندارند و از همه مهم تر اینکه مخاطب این روزها وقتی برای خواندن و دنبال کردن زباله محتوایی ندارد و به محض اینکه یک محتوای آشغال ببیند سایت را برای همیشه ترک میکند. پس هر چند ممکن است در ظاهر بعضی از این ترفندهای آوردن سایت در صفحه اول گوگل برای مدت کوتاهی جواب بدهد اما در طولانی مدت مطمئننا به هیچ وجه جواب نمی دهد .

از طرف دیگر ما نمی توانیم توقع داشته باشیم که امروز صبح بلند شویم و اولین موضوعی که به ذهن مان رسید را انتخاب کنیم و شروع کنیم به نوشتن و در نهایت هم شب محتوا را منتشر کنیم و دوباره فردا روز از نو روزی از نو ، دوباره هرچی دم دست مان بود را شانسی منتشر کنیم و توقع داشته باشیم در طولانی مدت جواب عالی بگیریم.

اما اگر درمان همه این مشکل ها یک عبارت طولانی و نسبتا نچسب به نام «طراحی استراتژی تولید محتوا » است ، قطعا قبل از هر راهکاری بادی بدانیم استراتژی تولید محتوا یعنی چی ؟!

اگر در گوگل Content Strategy را جستجو کنیم و مقالاتی که گوگل معرفی میکند را بخوانیم یا نگاهی به کتاب هایی که در این زمینه نوشته شده است مثل Content Strategy at Work مارگوت بلومشتاین ،  The Content Formula مایکل برنر و یا یکی از معروف ترین آنها به نام استراتژی محتوا برای وب Content Strategy for the Web  کریستینا هالورسون بیاندازیم با تعریف های مختلفی از استراتژی محتوا روبرو میشویم که کارمان را برای یک تعریف واحد از استراتژی محتوای وب سخت میکند .

بنابراین تعریفی که در اینجا می آوریم صرفا به این خاطر است که همه ما در رایتینا یک دید کلی نسبت استراتژی محتوا پیدا کنیم وگرنه تعریف های مختلفی در این زمنه وجود دارد .

استراتژی تولید محتوا  یعنی برنامه‌ریزی برای جذب مخاطب به‌وسیله تولید ، انتشار ، اشتراک‌گذاری و توسعه متناوب و دنباله‌دار محتوا به شکل آموزشی، سرگرم کننده یا تأثیرگذار برای تبدیل یک غریبه ای که به سایت وارد میشود به طرفدار و در نهایت مشتری

CMI یا  content marketing institute تحقیقات زیادی در خصوص تاثیر طراحی استراتژی و اجرای آن روی کسب و کارها و برندها انجام داده است و بارها نشان داده شده است که برندها یا افراد دارای استراتژی محتوایی توانسته‌اند، موفقیت‌های بیشتری در زمینه جلب مشتری توسط تولید محتوا در سایت و شبکه های اجتماعی شان نسبت به رقیبانِ بدون برنامه‌ریزی محتوایی کسب کنند.

با وجود اینکه داده‌ها نشان می‌دهد، استراتژی محتوایی برای سایت‌ها لازم و ضروری است، اما باز هم بسیاری از کاربران و دارندگان وبلاگ‌ها از نوشتن استراتژی محتوا و اجرای آن فرار میکنند .

البته شما این سایت‌ها را نمی‌شناسید چون آنها احتمالا در اعماق اقیانوس گوگل در حال دست و پا زدن برای بالا آمدن هستند. 🙂

چرا ما با شنیدن « استراتژی محتوا » کهیر می زنیم ؟

مشخصا ما در هر جایگاهی که در تولید محتوا باشیم چه مدیر سایتی باشیم که به فریلنسرها یا کارشناسان شرکت سفارش تولید محتوا می دهیم چه صاحب یک سایت شخصیکه هر روز برای ساختن یک برند شخصی محتوا منتشر میکنیم ، چه خودمان فریلنسر تولید محتوایی باشیم که برای برندهای مختلف ممحتوا نویسی میکینم و می فروشیم، برای موفقیت در کارمان باید کاری کنیم که محتوایمان طرفدار داشته باشد و بتوانیم هر روز مخاطب بیشتری را جذب کنیم.

مطمئننا اگر حتی یکی دو ماه هم از شروع کارمان در تولید محتوا گذشته باشد بارها به عبارت استراتژی محتوا برخورد کرده ایم و احتمالا تا به حالا متوجه شده ایم که برای موفقیت در بازاریابی محتوایی و تاثیر گذاری محتوا و دور نریختن هزینه و وقت مان قبل از اینکه حتی یک کلمه هم محتوا تولید کنیم باید یک برنامه مشخصی که ما به آن استراتژی میگوییم برای تولید و انتشار و ارتقا و حتی حذف محتوا داشته باشیم .

اما مشکلی که این وسط وجود دارد و به همین خاطر بیشتر افراد از نوشتن و طراحی استراتژی محتوا فراری هستند این است که ما گرفتار پارادوکس انتخاب میشویم .

پارادوکس انتخاب یعنی زمان هایی که ما برای تصمیم گیری گزینه های مختلفی داریم و تصمیم گیری و انتخاب برایمان خیلی سخت است .

مثلا اگر شما در یخچال خانه تان فقط 2 نوع مربای هلو و آلبالو داشته باشید راحت تر می توانید یک مربا برای صبحانه تان انتخاب کنید یا زمانی که 24 نوع مربای مختلف دارید؟!

در مورد استراتژی تولید محتوا برای افزایش بازدید سایت و تاثیر گذاری روی مخاطب هم دقیقا همین حالت حکمفرماست و ما گرفتار پارادوکس انتخاب هستیم :

  1. شما دوست دارید در چه زمینه ای در وبلاگ یا سایت تان بنویسید ؟ مثلا اگر یک سایت شخصی راه اندازی کرده اید و قصدتان برند سازی شخصی است می خواهید در مورد تاریخ که به آن به شدت علاقه دارید بنویسید یا هوش مالی یا استراتژی کسب و کار یا توسعه فردی یا … ؟
  2. آیا می خواهید محتوایی که منتشر می کنید فقط محتوای متنی باشد یا نه می خواهید قسمتی از محتوا را هم به صورت محتوای تصویری ، پادکست ، ویدئو و… منتشر کنید ؟
  3. آیا مخاطب شما محتوای بلند دوست دارد یا طولانی ؟ اصلا بهتر است محتوای طولانی چند هزار کلمه ای بنویسید یا محتواهای چند صد کلمه ای کوتاه مثل ست گادین ؟
  4. در چه زمان هایی می خواهید محتوا را منتشر کنید یا در چه زمان هایی محتوای شما بهتر دیده می شود ؟
  5. آیا تصمیم دارید به صورت روزانه محتوا منتشر کنید یا هفتگی یا الابختکی هر زمان که محتوا داشتید ؟
  6. و…

و صدها سوال مانند این ها که کار انتخاب و تصمیم گیری را برای ما سخت و سخت تر میکند . و همین باعث می شود بیشتر ما تولید کننده های محتوا و صاحبان سایت با شنیدن استراتژی محتوا استرس بگیریم و از آن هر جور شده فرار کنیم، ولی نمی دانیم که این فرار کردن جواب نمی دهد و یک جایی گریبان مان را میگیرید مثلا فکر میکنید اگر یادگیری زبان انگلیسی برای مان سخت است و هر روز از  آن در می رویم مشکل زبان مان حل می شود یا در نهایت متوجه می شویم که همه دردها و مشکلات ما از همین یاد نگرفتن زبان نشات میگیرد !

این دو صاحب سایت را با هم مقایسه کنید :

هدف آقا یا خانم  X از راه اندازی سایت و چیزهایی که میخواهد به آنها برسد : افزایش بازدید سایت ( یک هدف خیلی گنده و کلی )

می خواهم بازدید سایتم را زیاد کنم و برای اینکار :

  1. هر زمانی که حس کردم یک محتوای فوق العاده نوشتم منتشر میکنم  (عدم برنامه‌ریزی)
  2. زمانی تصمیم میگریم یک پست میهمان در سایتم بنویسم که صاحب سایت را ببینم و از قیافه اش خوشم بیاید و حس خوبی به او داشته باشم ! (توجه به فاکتورهای پوچ)
  3. زمانی فقط پادکست تولید میکنم که یک نفر پیدا کنم که صدایش خوب باشد و هزینه ارزانی هم بگیرد (محدودیت محتوا)
  4. ممکن است این چند هفته یک صفحه برای تست در اینستاگرام یا فیس بوک باز کنم ببینم چه میشود (محدودیت ابزاری)

هدف آقا یا خانم Y از راه اندازی سایت و چیزهایی که میخواهد به آنها برسد : افزایش بازدید ویدیوها به 1000 نفر تا پایان سال

و برنامه ام برای اینکار :

  1. انتشار دو پست با محتوای طولانی به صورت منظم و ماهانه
  2. نوشتن 4 پست میهمان در ماه
  3. انتشار 5 ویدئوی جدید در هر ماه
  4. ضبط و انتشار 2 پادکست در هر ماه

زمانی که دو مورد بالا را مقایسه می‌کنید، متوجه می‌شوید که کدام یکی از این صاحبان سایت می‌تواند به هدفی که تعیین کرده‌ است زودتر و یا در زمان تعیین شده برسد و حالش را ببرد و کدام یکی در دریایی تولید محتوا بی‌برنامه غرق می‌شود.

چگونه یک استراتژی تولید محتوا ساده اما کاربردی بنویسیم ؟

قدم 1 برای طراحی استراتژی محتوا :  یک تصویر ذهنی از پایان داشته باشید

استفان کاوی (Stephen Covey) در کتاب خودش با عنوان «هفت عادت مشترک انسان‌های تأثیرگذار» در مورد اهمیت داشتن تصویر ذهنی از پایان راهی که به آن قدم می‌گذاریم می‌نویسد:

آدم های تاثیر گذار افرادی هستند که در زمان آغاز هر کاری دقیقا می دانند در انتها به کجا می خواهند برسند و برای رسیدن به هدف چه مسیرهایی را باید بروند و هیچ کجای مسیر حتی با وجود غیر قابل پیش بینی بودن زندگی، برای آنها تار و مبهم نیست. آنها دقیقا می‌دانند به کجا می خواهند بروند ، الان کجا هستند و برای رسیدن به مقصد نهایی دقیقا باید چه قدم هایی بردارند

پس برای طراحی استراتژی محتوا اولین کاری که باید بکنید انتخاب یک هدف و انتهای مشخص است .

اگر تب و تاب ساخت یک سایت یا وبلاگ را دارید باید دقیقا بدانید به چه هدفی می خواهید این سایت را راه بیاندازید . ممکن است هدف تان این باشد که یک کسب و کاری داشته باشید که بدون نیاز به حضور فیزیکی شما در یک مکان برای شما پولساز باشد و به این شکل آزادی بیشتری در زندگی و انتخاب های روزمره تان داشته باشید یا ممکن است فقط به خاطر مشهور شدن و ساخت برند شخصی دنبال ساختن یک سایت باشید یا شاید هم برای چشم و هم چشمی با پسر خاله و دختر خالی و کلا رقبا می خواهید یک سایت بسازید یا از طریق راه اندازی سایت می خواهید در مورد خاطرات خودتان از سفر صحبت کنید و در نهایت با آدم های بیشتری ارتباط برقرار کنید و همسفرهای خوب پیدا کنید یا می خواهید یک سایت بسازید که به آرزوی همیشگی تان که آموزش دیگران بود برسید و در نهایت هم پکیج های آموزشی بفروشید  یا …

خلاصه اینکه قدم اول دقیقا جایی است که باید سنگ هایتان را با خودتان وا بکنید و هر انگیزه و هدف ظاهری و واقعی و اصلی و فرعی که دارید را رو کنید . و در زمان تعیین هدف حتما به مدل کوه یخ فکر کنید و نگذارید که به خاطر زیر آب ماندن بعضی از انگیزه ها و هدف ها شما فقط ظاهر بیرونی کوه یخ را ببینید و از چیزی که در زیر آب مانده است چشم پوشی کنید . پس چه خوب، چه بد هر انگیزه و هدفی که از ساخت سایت دارید را تعیین کنید تا در نهایت بتوانید به آن برسید .

کوه یخ و استراتژی تولید محتوا

خلاصه اینکه برای ساختن استراتژی محتوایی، انتخاب اول باید تعیین هدف خودتان از داشتن استراتژی باشد.

تصور ذهنی از پایان مانند تصور گرفتن یک «جایزه بزرگ» است. مشخصا اگر افزایش ترافیک سایت را یک جایزه بزرگ بنامید انگیزه شما برای انجام کارهایی که شما را به این جایزه می رساند چند برابر می شود. این جایزه بزرگ را به جوایز کوچک‌تر تقسیم کنید و برای خودتان اهداف کوچک‌تری تعریف کنید که در نهایت شما را به همان هدف بزرگ می رسانند . با این کار شما انگیزه مضاعف برای رسیدن به تک تک اهداف و در نهایت رسیدن به جایزه بزرگ خواهید داشت.

برای مثال برای رسیدن به جایزه بزرگ افزایش بازدید سایت می توانیم این جایزه های کوچک را برای خودمان تعریف کنیم :

  • پیدا کردن طرفدارها و مخاطب های وفاداری که ما را دوست دارند و محتوای ما را به اشتراک میگذارند
  • رسیدن به 1000 مشترک ایمیلی
  • درامد 3 میلیونی ماهانه

 

قدم 2 برای طراحی استراتژی محتوا : مخاطبان خودتان را حسابی بشناسید

این قدم هم که از مشخص ترین و حتمی ترین قدم ها برای نوشتن استراتژی محتوا است . چون فقط کافی است به این سوال فکر کنید که محتوا را برای چه کسی تولید میکنید ؟ مشخصا مخاطب تان ، نه برای خودتان و نه برای آدم های فرازمینی و ماورایی . برای مخاطبی با یک سری ویژگی های تا حدودی مشخص .

اگر شما ندانید که مخاطب تان از چه سبکی خوشش می آید و از چه سبکی متنفر است ، یا آرزو ها و خواسته هایش چه چیزهایی است و اصلا برای چه هدفی محتوای شما را می خواند قطعا در تولید محتوا هر روز در جا می زنید و به هیچ جایی نمی رسید .

چون مثلا ممکن است به خاطر نشناختن مخاطب تان در حالی که سایت شما یک سایت آموزشی و رسمی است و مخاطبان خاص خودش را دارد که برای یادگیری موضوع خاصی به سایت شما آمده اند در زمان نوشتن محتوا شوخی تان بگیرد و از نوع حرف زدن های کوچه بازاری و کلمات *** استفاده کنید و در همان نگاه اول مخاطب را فراری بدهید .یا برعکس اگر مخاطب اصلی سایت شما نوجوان های کم سن و سال هستند که دائما در بین خودشان و در مکالمه های خودشان با دوستان شان از کلمات خیلی عامیانه و گاها بی ادبانه و از نوع ****  استفاده میکنند اگر شما خیلی بیش از حد عصا قورت داده بنوسید قطعا یک فحش در خور به شما می دهند و سایت تان را می بندند .

پس یکی از قدم های اصلی در طراحی استراتژی محتوای کاربردی شناخت دقیق مخاطب هدف است. به هیچ وجه در زمان انتشار محتوا برای مخاطب تان مثل تخم مرغ شانسی عمل کنید که یه محتوایی تولید و منتشر کنید و بعد ببنیدچه چیزی ازش در می آید و به چه نتیجه ای می رسید !!

استراتژی تولید محتوا و تخم مرغ شانسی !

یکی از مهم‌ترین و رایج‌ترین روش‌های شناخت مخاطبان و جلب آن‌ها استفاده از «پرسونای مخاطب» است.

زمانی شما در وبلاگ نویسی و تولید محتوا برای سایت موفق هستید که دقیقا زبان مخاطب تان را بشناسید و اگر میگوید « ف» شما تا « فرحزاد » بروید . و دقیقا مانند دو تا دوست صمیمی احساس راحتی در کنار یکدیگر بکنید و دقیقا بدانید که چه چیزی او را خوشحال میکند و چه چیزی ناراحت و چه سوالاتی در ذهنش دارد و چگونه با پاسخ های درست او را تحت تاثیر قرار بدهید

اما این را هم بدانید که تعیین پرسونای مخاطب فقط این نیست که شما سن ، میزان تحصیلات و منطقه جغرافیایی مخاطبتان را بدانید بلکه باید دقیقا بدانید که در طول روز معمولا مشغول چه کارهایی است؟ بیشترین چیزی که از آن لذت می برد چیست ؟ و…

رسیدن به پرسونای مخاطب یعنی شناختن درست و حسابی خواننده ایدئال.

این موارد می تواند به شناخت شما کمک کند :

  • تجربه شخصی خودتان در سایت های مشابه سایت شما
  • برگزاری نظرسنجی
  • تحقیق در مورد کلمات کلیدی ای که مخاطب ها بیشتر در گوگل جستجو میکنند
  • رصد محتوا و پست هایی که مورد توجه مخاطب های تان قرار گرفته و بازدید و تعامل بیشتری ایجاد کرده است
  • بررسی آمار و تجزیه و تحلیل های شبکه اجتماعی تان برای پست های مختلف
  • رفتن به دل مخاطب ها در کوچه و بازار و حرف زدن با آنها و شناخت بیشتر آنها از نزدیک

 

قدم 3 برای طراحی استراتژی محتوا : مخاطب را سوار « نوار نقاله محتوایی » تان بکنید !

یکی از دلایل داشتن استراتژی این است که دقیقا بدانیم چه راهی را باید طی کنیم تا یک غریبه را به یک مشتری وفادار یا مخاطب وفادار تبدیل کنیم . برای رسیدن از غریبه به مشتری باید شما هم همگام با مخاطب راه بروید. مسیری که قرار است غریبه را به مشتری تبدیل کند را ما، «نوار نقاله محتوایی» می نامیم .

در ابتدای این نقاله فرد غریبه وارد می شود و روی نوار نقاله می نشیند و حرکت میکند و در نهایت از آن طرف دستگاه به صورت یک مشتری وفادار از نوار نقاله بیرون می آید و از این طی مسیر کلی هم لذت می برد .

رسیدن از خواننده اتفاقی به مشتری یا مخاطب وفادار شامل مراحل زیر است :

  1. مرحله غریبه
  2. مرحله خواننده
  3. مرحله دنبال کننده
  4. مرحله طرفدار
  5. مرحله مشتری یا مخاطب وفادار

یک نکته مهم در این نقاله سواری مخاطب در سایت شما وجود دارد 🙂  برعکس مواد اولیه بی جان که در کارخانه ها تولید می شوند و از لحظه ورود به نقاله تا لحظه خروج مسئول خط تولید هر بلایی سرشان می آورد تا به محصول دلخواه تبدیل شوند و در نهایت هم بسته بندی و انبار شوند ، مخاطب شما جاندار و دارای اراده است و هر وقت که از شما خوشش نیاید و اراده کند از نوار نقاله پایین می پرد و به راه خودش می رود . بنابراین اگر شما می خواهید تا تبدیل شدن به محصول نهایی که همان مشتری یا مخاطب وفادار است روی نوار نقاله محتوایی شما بماند باید کاری کنید که او از این سفر لذت ببرد

استراتژی تولید محتوا و نوار نقاله

مثلا اینجا به چند نمونه از محتوهایی که در هر مرحله می توانید برای جذب مخاطب و سوار کردن او به روی نوار نقاله منتشر کتید اشاره میکنیم :

برای جذب مخاطب غریبه می توانید این کارها را انجام بدهید :

  • پست میهمان
  • استفاده از اینفلوئنسرها
  • تبلیغات روی گوگل یا هر نوع تبلیغ دیگری
  • استفاده از شبکه های اجتماعی مثل اینستاگرام و توییتر و لینکدین و…

برای جذب مخاطبی که تبدیل به خواننده شما شده است می توانید این کارها را انجام بدهید :

  • انتشار یک ای-بوک یا کتاب الکترونیکی رایگان
  • ارسال ایمیل های آموزشی کوتاه
  • انتشار چک لیست و برگه تقلب و محتواهای اینچنینی

برای جذب مخاطبی که تبدیل به یکی از دنبال کننده های شما شده است می توانید این کارها را انجام بدهید :

  • انتشار مقالات آموزشی روزانه
  • انتشار پادکست های جذاب
  • فرستادن ایمیل های هفتگی یا روزانه
  • انتشار ویدیو
  • تعامل و ارتباط نزدیک تر با آنها در صفحه شبکه اجتماعی تان

برای جذب مخاطبی که تبدیل به یکی از طرفداران شما شده است می توانید این کارها را انجام بدهید :

  • کوپن های تخفیف برای خرید
  • پیشنهادهای باورنکردنی
  • توصیه نامه های دیگران برای استفاده از محصول یا خدمات شما
  • تبلیغات هدفمند برای کشاندن مخاطب به خرید

برای جذب مخاطبی که تبدیل به مشتری شما تبدیل شده است  می توانید این کارها را انجام بدهید :

  • هیچ کاری نیاز نیست بکنید فقط بفروشید!

چون اگر توانسته باشید غریبه‌ای را تا این مرحله بکشانید، فروختن راحت‌ترین کار است.

پس در این قدم از نوشتن استراتژی محتوایی برای سایت تان باید تعیین کنید که قرار است در هر مرحله از نوار نقاله چه محتوایی به خورد مخاطب بدهید تا رشد کند و از غریبه به مشتری وفادار شما تبدیل شود .

قدم 4 برای طراحی استراتژی محتوا : بهترین شکل محتوا را برای مخاطب تان پیدا کنید

قبل از اینکه شروع به پر کردن سایت خود از محتوای نامناسب کنید بهتر است که نیاز مخاطب خود را شناسایی کنید و با فانوس به شهر کورها قدم نگذارید.

شما برای جذب مخاطب و حفظ مخاطب و نوشتن یک استراتژی کاربردی و موثر نیاز دارید دقیقا بدانید که مخاطب هدف شما چه شکل یا چه نوعی از محتوا را بیشتر دوست دارد . مثلا ممکن است درصد زیادی از مخاطبان یک سایت محتوای متنی را ترجیح بدهند یا مخاطبان سایت دیگر فقط محتوای ویدئویی و تصویری برایشان قابل هضم باشد .

برای پیدا کردن علاق مخاطب اولین کاری که باید بکنید این است که به بازخوردها دقت کنید.

مثلا اگر محتوای توضیح محصولی نوشته اید که شامل 2500 کلمه بدون متن است و 3 ماه از آن گذشته است اما حتی یک نفر هم از شما خرید نکرده است قطعا به یکی از چیزهایی که باید شک کنید نوع ساختاری این محتواست . مثلا بهتر است حتما در بین محتوای متنی از تصاویر جذاب مربوط به محصول واقعی استفاده کنید تا مخاطب اعتماد بیشتری کند یا باید حجم زیادی از محتوای متنی را به یک ویدئو جذاب تبدیل کنید و در حد چند دقیقه کل محتوای چند هزار کلمه ای از ویژگی های محصول را برای مخاطب در یک ویدئو از روش کار با محصول نشان دهید و…

علاوه بر تعداد بازدید و فروش محصول باید مواردی مثل کامنت ها و میزان اشتراک گذاری هم توجه کنید . یا حتی گاهی اوقات لازم است به صورت یک نظرسنجی،  از مخاطب خودتان بخواهید نوع محتوای مورد علاقه اش را به شما بگوید .

البته این را هم در نظر بگیرید آدم ها در روش یادگیری یا کلا نوع محتواهای مورد علاقه شان متفاوت هستند . پس اگر مثلا از هر 1000 تا مخاطبی که به نظر سنجی شما پاسخ داده اند 800 نفر گفتند محتوا متنی ، 100 نفر محتوای اسلایدی ، 50 نفر ویدئو و 30نفر پادکست و 20 نفر عکس نوشته و.. دلیلی ندارد تصمیم بگیرید که به صورت مطلق فقط محتوای متنی تولید کنید و سراغ هیچ نوع محتوای دیگری نروید . بلکه لازم است گاهی یک در میان پادکست یا ویدئویی منتشر کنید و اقلیت را هم با خودتان همراه کنید

البته این تجزیه و تحلیل فقط محدود به سایت خودتان نمی شود . بلکه یکی از روش های شناخت مخاطب هدف، تجزیه و تحلیل رقبا خصوصا قَدرتر از خودتان و یا فروم ها و کامنت های زیر محتوای سایت  یا شبکه های اجتماعی رقیبان یا مقالات پر بازدید و.. است.

 

قدم 5 برای طراحی استراتژی محتوا : کانال مناسب برای انتشار محتوا را پیدا کنید

قدم بعدی در نوشتن یک استراتژی کاربردی و ساده این است که ببینید دقیقا در چه کانال هایی باید محتوای خودتان را منتشر کنید . هر تولید کننده محتوایی میتواند از کانال های مختلفی مثل سایت ، شبکه های اجتماعی ، ایمیل ، وبینار و… برای انتشار محتوایش استفاده کند . اما قطعا تولید کننده محتوای حرفه ای هیچ وقت به صورت اتفاقی و الابختکی نباید یک کانال را انتخاب کند .

یک استراتژیست محتوا باید انقدر بگردد تا بتواند بهترین راه انتشار و بهترین جایی که مخاطب هدفش در آنجاست را پیدا کند .

 مثلا یکی از راه هایی که ما در رایتینا هر ماه مخاطبان جدید و زیادی پیدا میکنیم که اتفاقا دقیقا مخاطب هدف ما هم هستند این است که با انتشار آگهی استخدام در سایت هایی مثل جابینجا با یک تیر دو نشان می زنیم . یعنی هم به هدف اول مان که استخدام کارشناس تولید محتوا است می رسیم و هم به هدف جذب مخاطب جدید . خب برای یک سایت آموزش محتوا و کپی رایتینگ مثل سایت ما چه جایی بهتر از مکانی که پر از تولید کننده های محتواست که قطعا دوست دارند تکنیک های جدید را یاد بگیرند !

و مهم تر از همه اینها این است که بعد از تعیین کانال های انتشار ، شما به عنوان یک تولید کننده محتوای حرفه ای دقیقا باید بدانید که چه نوع محتوایی به درد چه کانالی میخورد .

و البته باید تکنیک های بازآفرینی و یا تبدیل یک محتوا به شکلی دیگر را هم بلد باشید . مشخصا لازم نیست شما در طول روز برای هر کانالی که می خواهید محتوا در آن منتشر کنید یک محتوای جدید بنویسید با یک ایده جدید داشته باشید . چون قطعا این روش شاید در چند روز جواب بدهد ولی در طولانی مدت کاری فرسایشی و غیر ممکن می شود مگر اینکه تعداد زیادی نیروی تولید محتوا در اطراف تان داشته باشید .

شما بیشترین مهارتی که باید بلد باشید این است که مثل مامان بزرگ من دقیقا بلد باشید که چه طور گوشت کوبیده یک روز مانده را به یک کوکو خوشمزه تبدیل کنید و به خورد مخاطب بدهید  🙂 مثلا اگر امروز یک مقاله چند هزار کلمه ای روی وبلاگ منتشر کردید باید به روشی خیلی ساده ، voice recorder موبایل تان را روشن کنید و شروع کنید به تعریف مقاله برای مخاطب ( نه اینکه از رو بخوانید ) و به یک فایل صوتی جذاب تبدیل کنید و یا از محتوای مقاله چند اسلاید بسازید و با استفاده از برنامه های ضبط صفحه دسک تاپ مثل ZD Soft Screen Recorder یا هر نرم افزار دیگری و توضیح هر اسلاید این محتوا را به یک ویدئوی جذاب و مخاطب پسند تبدیل کنید . ( و مطمئن باشید برای تبدیل محتواها به هم شما به تیم فیلمبرداری یا یک استودیو ضبط صدا و… نیاز ندارید و با همین تجهیزات ساده و موبایل های هوشمندی که این روزها در کنار دست همه ما هست می توانید بهترین و جذاب ترین محتواها را برای مخاطب بسازید و به این شکل می توانید غریبه های زیادی را به سمت خودتان بکشید)

ارتباط عاطفی با مخاطب و استراتژی محتوا

قدم 6 برای طراحی استراتژی محتوا : یک ارتباط عاطفی دنباله دار با مخاطب برقرار کنید

اگر بدانید که  چه حجمی از خرید های ما و تصمیم های ما احساسی هستند اصلا به این راحتی ها از تلاش برای پیدا کردن راه هایی برای برقراری ارتباط عاطفی با مخاطب نمی گذرید .

از کدام مغازه خرید میکنید ؟! تصور کنید که برای خرید یک تلویزیون به یک مغازه ای رفته اید و به محض ورود یک فروشنده بسیار خوش لباس و خوش بو و خوش برخورد به استقبال تان می آید و بعد از کمی خوش و بش هر اطلاعاتی که شما لازم داشته باشید برای خرید تلویزیون در اختیارتان می گذارد و در انتها هم بر عکس فروشنده های کَنه که حال آدم را بد میکنند انتخاب را به عهده شما میگذارد و… به احتمال بیشتر خرید می کنید یا مغازه ای که همان تلویزیون را با همان کیفیت دارد ولی به محض اینکه شما وارد مغازه می شوید هیچ کسی به استقبال شما نمی آید و شما باید کلی این طرف و آن طرف سرک بکشید تا فروشنده را پیدا کنید و بعد هم فقط یک کله می بینید که در گوشی اش فرو رفته و خلاصه با کلی ادا و اطوار به سختی از جایش بلند می شود و به سمت شما می آید تا به سوالات شما پاسخ بدهد و در اینجاست که با منظره ای بدتر هم روبرو می شوید . یک فروشنده بد لباس ِ بد بو ِ بد اخلاق که با نوع پاسخ دادنش به همان سوال اول تان کلا پشیمان می شوید که چرا پا به این مغازه گذاشته اید .هر دو تلویزیون یکی هستند و یک قیمت ولی همه ما ترجیح می دهیم چیزی که نیاز داریم را از جایی بخریم که به ما احترام گذاشته می شود و در کنار آن حس خوبی به فرد فروشنده و محیط فروشگاه داریم .

در مورد فضای آنلاین و سایت ها هم دقیقا همین حالت حکمفرماست . ولی بعضی از صاحبین سایت ها به هیچ وجه به برقراری ارتباط عاطفی و دوستانه با مخاطبشان اهمیتی نمی دهند و فقط فکر میکنند چون محتوایشان یا محصول و خدمات شان با کیفیت و خوب هستند مشتری بی برو برگرد از آنها خرید میکند .

زمانی که در حال طراحی استراتژی تولید محتوا هستید باید برای برقراری ارتباط در هر مرحله از حضور مخاطب در سایت تان برنامه داشته باشید و  از همان لحظه ای که یک غریبه به سایت شما وارد می شود یا یکی از مخاطبان تان از شما سوالی میپرسد و یا مشتری ای از شما خرید میکند برقراری یک ارتباط عاطفی و یک رابطه دوستانه و احساسی را با او شروع کنید .

در ارتباط های دوستانه راه برقراری ارتباط بیشتر و دوستی بیشتر قرارهای آخر هفته ای برای رستوران گردی و تفریح و میهمانی است . یعنی اگر می خواهید دوستی شما دنباله دار و طولانی مدت باشد لازم است ارتباط تان نزدیک تر و صمیمی تر باشد .

در مورد سایت هم اگر می خواهید ارتباط صمیمی ای با مخاطب تان داشته باشید باید از لحظه وورد دستش را بگیرید و همراه خودتان به یک سفر جذاب در سایت تان ببرید و بعد هم کاری کنید که خودش برای ارتباط بیشتر با شما یک آدرس ایمیل یا موبایلش را به شما بدهد و شما هم طبق قولی که به او دادید هر چند وقت یکبار پیغام ها و آموزش ها و ایمیل های مفید برایش بفرستید و هر از گاهی هم با کوپن های تخفیف یا هدایای رایگان او را خوشحال کنید .

نمی دانم شما جان موروو (Jon Morrow) را تا چه حدی می شناسید یا نه . اما اگر نمیشناسید باید بگویم که او یک وبلاگ نویس و تولید کننده محتوای مشهور و ثروتمند است که از روی ویلچر به وبلاگ نویسان و افرادی که علاقه مند به نویسندگی هستند آموزش می دهد و در آمد اصلی اش هم فروش محتوا و جزوه های آموزشی اش است .

یکی از کارهایی که او برای افزایش فروش جزوه ها و آموزش هایش انجام می دهد ارسال ایمیل های متناوب و دنباله دار به مخاطبانش است . مشخصا او یک جادوگر نیست فقط توانسته است خوانندگان خودش را به هر طریقی مجاب کند که مشتری دائمی ایمیل‌های او شوند. رابطه عاطفی و  اعتمادی که بین جان و خواننده‌هایش به وجود آمده رمز موفقیت او است. ( جان مورو چگونه توانست این کار بکند و چه نوع ایمیل هایی میفرستد ؟)

البته دلیل هم ندارد که همه ما از روش ایمیلی برای ارتباط بیشتر با مخاطب مان استفاده کنیم . ممکن است یک سایت دیگر دوست داشته باشد از طریق پیامک یا چت آنلاین سایت یا حتی قرارهای حضوری با مخاطب در مجموعه یا هر روش دیگری برای ارتباط بیشتر استفاده کند .

ولی چیزی که مهم است و باید حتما در شروع کارتان و در زمان طراحی استراتژی محتوا این مورد را در نظر داشته باشید این است برای ارتباط بیشتر با غریبه ای که وارد سایت می شود تا زمانی که به مشتری وفادار شما تبدیل می شود یک برنامه مشخص و هدفمند داشته باشید. و البته قرار نیست استراتژی ای که طراحی میکنید بسته شود و هیچ زمانی نتوانید آن را تغییر بدهید . مثلا ممکن است بعد از چند ماه حس کنید که ارسال پیامک اصلا جوابی که می خواهید را به شما نمی دهد بنابراین باید به فکر تغییر استراتژی خودتان باشید تا بتوانید به نتیجه دلخواه برسید .

استراتژی تولید محتوا و مخاطب سرگردان !

قدم 7 برای طراحی استراتژی محتوا : پیدا کردن راهی درست برای صید مخاطب سرگردان در اینترنت

یکی دیگر از نکاتی که باید روی آن فکر کنید تمام راه هایی است که شما می توانید در قدم اول غریبه ها را به خودتان جذب کنید . روزانه هزاران هزار مخاطب سرگردان در دنیای آنلاین در حال گشت و گذار هستند که یا چیزی که می خواهند را پیدا نمی کنند یا اصلا نمی دانند چه چیزی می خواهند و فقط در حال گشت و گذار هستند و به محض اینکه یک محتوای جذاب یا محصول جذاب ببینند آن را دنبال میکنند .

برای صید غریبه هایی که سرگردان در اقیانوس بی کران اینترنت هستند باید استراتژی خاصی طراحی کنید و دقیقا بدانید که چه مسیری را باید طی کنید .

به این راه ها فکر کنید و راه مناسب خودتان را پیدا کنید :

تبلیغات پولی

قطعا روزانه هزاران و میلیون ها غریبه در سایت های پر بازدید در حال گذر هستند که قطعا اسم برند یا سایت شما را هم نشنیده اند و اصلا نمی دانند شما وجود دارید . پس با تیلغ هدفمند در سایت های پر بازدید می توانید این غریبه ها را جذب خودتان کنید . البته ممکن است شما در شروع کار باشید و هیچ پولی برای تبلیغات آن هم در سایت های گران و پر بازدید نداشته باشید خب آسمان که به زمین نمی آید از روش های کم هزینه تر دیگر استفاده کنید .

موتورهای جستجو

بدون شک مهترین راه های پیدا کردن غریبه هایی که خیلی ارزشمند هستند از طریق موتورهای جستجو است . همه ما می دانیم ، برای اینکه غریبه ها روی ما کلیک کنند و وارد سایت ما بشوند باید نهایتا در صفحه اول و جزو سایت های 1 تا 10 باشیم که البته معمولا بیشتر مخاطب ها حتی از گزینه 3 فراتر نمی روند و زحمت جستجوی بیشتر و اسکرول کردن و پایین رفتن را به خودشان نمی دهند . بنابراین برای جذب غریبه ها از این راه باید به شکلی حرفه ای تولید محتوا کنیم و به شکلی حرفه ای آن را سئو کنیم تا بتوانیم جزو گزینه های 1 تا 3 گوگل باشیم .

به این علت میگوییم بهترین راه جذب غریبه ها همین موتورهای جستجو هستند چون مخاطب حس میکند بدون هیچ اجبار تبلیغاتی خودش شما را پیدا کرده و به شما رسیده پس قدر شما را بیشتر می داند و به شما اعتماد بیشتری دارد .

و رسیدن به جایگاه 1 تا 3 گوگل به صورت واقعی و حفظ جایگاه به مدت طولانی اصلا کار راحتی نیست و نیاز به جان کندن و تولید محتوای فوق با کیفیت دارد. پس زمانی که این برنامه و این مسیر را برای استراتژی تولید محتوای تان انتخاب میکنید باید سختی های راه را هم بپذیرید تا به شیرینی جذب هزاری و میلیونی مخاطب برسید .

اینفلوئنسرها

ما چه دوست داشته باشیم چه نه به هر حال شبکه های اجتماعی جز جدا نشدنی زندگی روزانه مخاطب این روزهاست . بنابراین اگر می خواهیم به حجم بیشتری از غریبه ها دسترسی داشته باشیم شاید بهتر باشد در استراتژی محتوایی خودمان جایی هم برای شبکه های اجتماعی در نظر بگیریم .

یکی از استراتژی های بازاریابی در شبکه های اجتماعی در این روزها استفاده از اینفلوئنسرهای مرتبط با کسب و کارتان است . اینفلوئنسرها مردمی عادی هستند که با ظهور شبکه های اجتماعی و انتشار محتواهای مختلف توانسته اند برای خودشان مخاطب و طرفدار جذب کنند و معمولا مخاطب شان به حرف آنها گوش میکند و چیزی که آنها معرفی کنند را با اطمینان بیشتری استفاده میکند . پس یکی از استراتژی های محتوایی شما می تواند استفاده از اینفلوئنسرهای خاص برای معرفی خودتان باشد .

مثلا فرض کنید یکی از این اینفلوئنسرها به 900 K طرفدار خود بگوید که از خدمات شما استفاده کرده است و کاملا راضی است. قطعا همه 900 هزار نفر نه، ولی حتی اگر 30 % یا حتی کمتر هم به سایت شما بیایند شما با حجم زیادی از غریبه هایی مواجه می شوید که قطعا باید استراتژی و برنامه درست محتوایی داشته باشید تا بتوانید آنها را در نوار نقاله محتوایی تان سوار کنید و در نهایت یک مشتری وفادار تولید کنید.

پست میهمان

از محبوبیت سایت‌های دیگر استفاده کنید و سعی کنید که سایت خودتان را به دیگران بیشتر معرفی کنید. پست میهمان، یکی از ساده‌ترین کارهایی است که می‌توانید انجام دهید و روی سایت‌هایی که  نزدیک به محتوای سایت شما هستند محتواهایی با کیفیت و جذاب منتشر کنید تا مخاطب های آن سایت ها را که برای شما غریبه ای بیش نیستند به یک مخاطب برای خودتان تبدیل کنید و یا از سایت هایی که مخصوص انتشار محتواهای دیگران هستند مثل ویرگول و سایت های مشابه استفاده کنید و محتوایی منتشر کنید و از مخاطبان بخواهید برای خواندن مطالب بیشتر به سایت خود شما بیایند.

درخواست ایمیلی

طرفداران شما ارتش خفته‌ای هستند که می‌توانند به یک‌باره شما را به عده زیادی معرفی کنند. در ایمیل‌هایی که ارسال می‌کنید از آن‌ها بخواهید ایمیل اصلی شما را به دوستان خود یا کسانی که می‌دانند به خدمات شما نیاز دارند، ارسال کنند. به آن‌ها کد تخفیف بدهید تا بتوانید به فرستادن ایمیل تبلیغاتی شما رضایت دهند. شاید شما هم تجربه فرستادن پیام به دوستان و دعوت آن‌ها به ثبت‌نام در یک اپلیکیشن را داشته‌اید، این نمونه ساده‌ای از یک استراتژی محتوایی برای تبدیل غریبه به مخاطب است .

شبکه‌های اجتماعی

پست گذاری روزانه و مرتبط در شبکه های اجتماعی که حجم بیشتری از مخاطبان هدف شما آنجا هستند یکی دیگر از راه هایی است که می توانید در طراحی استراتژی تولید محتوا از آن استفاده کنید تا غریبه های بیشتری را جذب خودتان کنید . اگر پست ها و محتوای شما در شبکه های اجتماعی جذاب باشد قطعا فالورهایی که دارید برای دوستان و فالورهای خودشان به اشتراک میگذارند ، فالوروهای آن ها هم ممکن است همین کار را تکرار کنند و خلاصه همان قضیه دوست ِ دوست ِ دوست ِ دوست ِ دوست من پیش می آید و یک دفعه چشم باز میکنید و می بینید با حجم زیادی از غریبه هایی روبرو شده اید که حالا شما را می شناسند و می خواهند بیشتر با شما آشنا شوند.

 

قدم 8 برای طراحی استراتژی محتوا : طراحی درخواست های خودتان از مخاطب

آخرین جزئی که باید در طراحی استراتژی محتوا برای آن برنامه ای داشته باشید CTA ها اقدام به عمل ها یا درخواست های شما از مخاطب برای انجام کاری است . این درخواست ها ممکن است در قالب گذاشتن یک دکمه خرید در پایین توضیحات محصول باشد یا گذاشتن لینک مقالات مختلف در ایمیلی که برای مخاطب ارسال میکنید باشد یا گذاشتن دکمه لایک زیر پست های وبلاگ یا گذاشتن شماره تلفن مشاوره در پایین یکی از صفحات لندینگ پیج و…..

این قدم آخر قطعا مهمترین قدم هست چون اگر حتی تا این مرحله را خوب پیش رفته باشید و همه برنامه ریزی هایتان درست از آب در آمده باشد و جواب خوبی گرفته باشید اگر این قدم را درست برندارید قطعا به هدف خودتان نمی رسید . مرحله آخر مرحله ای است که دقیقا هدف اصلی و چیزی که می خواهید اتفاق بیافتد پس اگر درست پیش نروید در نهایت یعنی کاری انجام نداده اید.

برای اینکار شما باید دقیقا اول از هر چیزی تشخیص بدهید که مخاطب بعد از خواندن محتوای شما یا دیدن ویدئو یا شنیدن فایل صوتی یا هر نوع محتوایی از شما در هر کانالی دوست دارد چه کاری انجام بدهد ؟

مثلا ممکن است شما یک محتوا در خصوص «چگونه یک دوربین دیجیتالی بخریم ؟» نوشته اید و انقدر هم حرفه ای و اصولی اینکار را انجام داده اید که مخاطب تا انتهای مقاله شما را خوانده است . اما اگر هیچ درخواست یا پیشنهادی در انتهای مقاله نگذاشته باشید در نهایت مخاطب در دلش میگوید چه محتوای خوبی و بعد هم صفحه شما را میبندد و ممکن است شما را برای همیشه فراموش کند و این یعنی در عمل کار خاصی انجام نداده اید و منابع تان را هدر داده اید .اگر شما یک سایت فروش دوربین های دیجیتالی هستید مثلا یکی از کارهایی که می توانید انجام بدهید این است که بلافاصله بعد از آن مقاله چند تا از لینک محصولات تان را بگذارید تا مخاطب به آنها سری بزند .یا اگر یک سایت خبری یا محتوا محور هستید می توانید بعد از تمام شدن یک مقاله در انتها باکس دریافت ایمیل برای خبرنامه هفتگی یا روزانه را بگذارید .

به هر حال هر نوع محتوایی که دارید و کسب و کارتان در هر حوزه ای که هست باید یک درخواست مشخص و واضح و روشن از مخاطب تان داشته باشید وگرنه کل کارتان هیچ و پوچ می شود .

همین حالا دست به کار شوید فردا دیر است !

همین حالا چون قطعا فردا و شنبه و اوایل سال جدید و… خیلی دیر است و ممکن است تا آن موقع از همه لحاظ ورشکست شده باشید . چون اگر صاحب برند هستید قطعا بدون استراتژی دوام نمی آورید و تا چند وقت دیگر کلا باید خداحافظی کنید و اگر مدیر تولید محتوا یا حتی فریلنسر و کارشناس تولید محتوا هستید بدون داشتن یک استراتژی تولید محتوای مشخص قطعا فقط برای کارفرما هزینه بر هستید ، بدون اینکه محتوای شما هیچ تاثیر مثبتی در بازاریابی محتوای برندی که برایش کار میکنید داشته باشد و همین روزها عذر شما را می خواهند و کارتان را از دست می دهید . از طرفی اگر نوشتن استراتژی تولید محتوا را به صورت تخصصی بلد باشید این روزها برندهای زیادی حاضر هستند پول خیلی خوبی بدهند تا یک نفر برای آنها استراتژی بنویسید  .

تولید محتوا بدون داشتن استراتژی قطعا صفحه سیاه کردنی بیش نیست . پس به جای امروز و فردا کردن همین حالا طراحی استراتژی تولید محتوا را شروع کنید . هر جایی هم که به مشکل خوردید و نیاز به راهنمایی و کمک داشتید حتما در چت آنلاین سایت ( گوشه سمت راست پایین سایت )  بپرسید ،ما قول میدهیم که پاسخگو باشیم .

 

۹ دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید

ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید
فهرست