من از همه چیز و همه کسی برای یادگیری و الهام گرفتن برای تولید محتوای سایت استفاده میکنم . مثلا خیلی از ترفندهای تولید محتوای سایت را از حسین ریوندی ، mr bean ، نورمن ،وودی آلن و… یادگرفتم 😉
اما تولید محتوا چه ربطی به استندآپ کمدی و اجرای کمدین های مشهور دارد ؟
اگر نمیدانید تعریف استند آپ کمدی دقیقا چیست:
ایستخند یا کمدی ایستاده یا کمدی استندآپ یا استندآپ کمدی یا Stand-up comedy 😆 نوعی کمدی است که در آن اجراکننده به صورت مستقیم و رو در رو با مخاطب صحبت میکند. این نوع کمدی معمولا توسط یک نفر اجرا میشود که کمدین با داستانگویی، لطیفه و شوخیهای کوتاه و گذرا و بداههسازیهایی سعی میکند توجه مخاطب را جلب کند و او را بخنداند و در عین حال یک مفهومی را هم به مخاطب انتقال بدهد .
نمایشهایی به سبک استنداپ کمدی چند سالی است که در ایران هم شکل جدی و تلویزیونی به خود گرفته است.
کمدین ها تولید کننده محتوای حرفه ای هستند و کاری میکنند که مخاطب روی حرف ها و اجرای آنها میخکوب شود . و این یک قسمت بزرگ از کاری است که ما هم به عنوان تولید کننده محتوای سایت هم نیاز داریم آن را بلد باشیم وگرنه محتوای ما به هیچ وجه بازدید کننده و مخاطبی نخواهد داشت .
چگونه مثل یک کمدین تولید محتوا کنیم ؟
1- قفل کردن توجه مخاطب روی محتوا همان شروع کار مثل یک استندآپ کمدین
خب تصور کنید که من یک استند آپ کمدین مشهور یا سخنران انگیزشی هستم و همین حالا برای اجرا برنامه روی سن می آیم و شروع میکنم به سلام و احوالپرسی معمولی و تکراری همیشگی که بین آدم های معمولی رد و بدل میشود و بعد هم با حالتی خموده و کسل شروع میکنم به گفتن یک داستان تکراری یا بی هیجان و…
قطعا اگر شما هزینه ای بابت این سخنرانی یا شو کرده باشید همین حالا هر چیزی که دم دست تان بیاید دوست دارید به سمت من پرت کنید 😉
نمی دانم حالا که خودمان همچین حسی به شروع کارها با همان روش همیشگی و تکراری و کسل کننده داریم چرا در جایگاه یک تولید کننده محتوا به این موضوع توجهی نمی کنیم و همیشه با همان عنوان های تکراری و حوصله سر بر محتوای مان را شروع میکنیم !
برعکس اگر کمی خلاقیت به خرج بدهید ،دقیقا مانند کمدین یا سخنرانی انگیزشی مثل آنتونی رابینز که هر بار با هیجان خاصی وارد صحنه می شود ، سورپرایز خاصی برای مخاطب ها دارد شما هم می توانید به کمک نوشتن عنوان های جذاب مخاطب را میخکوب کنید و به این شکل مخاطب را با برقراری تعادل میان احساسات و منطق به دام بیندازید و ترغیب کنید که روی مقاله و محتوا شما بیشتر تمرکز کند ؛
اما قطعا این اول راه است و تازه از زمانی که مخاطب وارد سایت می شود کار سخت تر هم می شود . بیشتر مخاطبان زمانی که روی عنوان کلیک میکنند و وارد سایت می شوند دقیقا مثل ساعت شنی از لحظه ورود تمرکز شان روی نوشته و محتوا کم و کمتر میشود. به عبارت بهتر، شما توجه مخاطب و خواننده را با گذشت زمان از دست میدهید.
اما چه راهی برای بازگرداندن دوباره توجه مخاطب به محتوا وجود دارد؟
کمدین ها میدانند اگر قدرت حفظ توجه مخاطب به خودشان را به هر دلیلی از دست بدهند، دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند. مطمئناً شوخی کردن، جک گفتن، افتادن و بلند شدنها از زمین همگی میتوانند مخاطب را وادار به خنده کنند اما در نهایت یک نمایشنامه بد برای یک کمدین میتواند پایان کار او برای همیشه باشد.
تولید کننده محتوا هم مانند کمدین باید مطمئن شود که محتوایش میتواند به اندازه کافی مخاطب را سرگرم و درگیر خود نگه دارد. شما ممکن است بهترین ایدهها را در سر داشته باشد، بهترین استدلالها و نتیجه گیری های حماسی را هم ضمیمه کار خود کرده باشید، اما تا زمانی که مخاطبی نداشته باشید، کارتان بیمعنی و بیفایده خواهد بود.
اما استنداپ کمدین ها چگونه میتوانند حواس و توجه مخاطب را در کل نمایش حفظ کنند:
- استفاده کردن از تضاد و ناهمخوانی
تضاد یا ناهمخوانی، همان چیزی است که باعث خنده ما میشود. به طور طبیعی یک از سادهترین روشهای به وجود آوردن طنز، به هم زدن عرف و چهارچوبها است. گربهای که میتواند کیبورد بزند یا سگی که از ترس گربه قایم میشود و… هر کدام میتوانند ناهمخوانی خندهداری باشند.
ناهمخوانی فقط در خنداندن مخاطب کارساز نیست و میتوانید در نوشتن محتوا از آن برای حفظ توجه مخاطب استفاده کنید.
شما میتوانید در محتوای خودتان ناسازگاری ایجاد کنید تا مخاطب در گرههایی که ایجاد کردید تا چند دقیقه درگیر باقی بماند.
- بیان کردن جزئیات متمایز و خاص
کتاب «تفسیر رؤیاها» اثر زیگموند فروید را خواندید؟ کتابی پر از بحثهای روانشناسی و تئوری که میتوانست حوصله سر بر باشد اما با وجود مطالعات موردی و همچنین بیانجزئیات روانشناسی، مخاطب را به هیچ وجه خسته یا از خود دور نمیکند. محتوای با جزئیات زیاد به مراتب بهتر از محتوای کلی و انتزاعی میتواند توجه مخاطب را به خود جلب کند. نقطه مشترک شما به عنوان تولید کننده محتوا و کمدین، استفاده از جزئیات به شکل یکی از ترفندهای جذب مخاطب برای همراهی در طول کل متن است.
برای یک کمدین بیان جزئیات مساوی با قدرت تصور بیشتر مخاطب و احساسات عمیقتر است. برای تولید کننده محتوا، جزئیات زیاد به معنی زمان زیاد برای دل کندن از متن است.
- سؤال پرسیدن
ما انسانها دارای طبیعتی کنجکاو و جستجوگر هستیمو به همین خاطر نمیتوانیم در مقابل سؤال های ذهنی و کنجکاوی مان برای دانستن چیزی مقاومت کنیم و ناخودآگاه به سمت آن جلب میشویم. زمانی که کسی برای ما سؤالی طرح میکند علاقه زیادی برای جواب دادن به سؤال پیدا میکنیم. استنداپ کمدین ها و دیگر کمدین ها از سؤالات استفاده میکنند تا مخاطب را در مسیر دلخواه خودشان هدایت کنند.
از «سؤال پرسیدن» در کمدی، به عنوان یکی از راه های جذب مخاطب خصوصا در شروع شو ها استفاده می شود . مثلا اگر از فالورهای حسن ریوندی یکی از استند آپ کمدین های مشهور باشید یا در یکی از شوهای او شرکت کرده باشید بارها احتمالا با این موضوع روبرو شدید که او اجرای خودش را معمولا با یک سوال شروع میکند .
مثلا : « این مدل خواستگاری رو دیدی ؟ » ، « سس دوست داری ؟!»، « فرزندت کجاست » و…
شما هم به عنوان نویسنده محتوا میتوانید از شیوه کمدین ها استفاده کنید و با طرح سؤالات خاص، توجه مخاطب تان را تا جایی که میتوانیدجلب کنید.
2- شکستن چهارچوب های ذهنی مخاطب برای تحریک کنجکاوی مخاطب
همه ما استیو جابز را میشناسیم و حداقل در مورد او میدانیم که یکی از بهترین سخنوران جهان در طول سالهای اخیر بوده است؛ استیو جابز چگونه توانست تبدیل به یک سخنور مشهور شود؟ برای درک این موضوع بیایید نگاهی به یکی از معروف ترین سخنرانی های او بیندازیم. این سخنرانی برای معرفی اولین گوشی آیفون در سال 2007بود که در ادامه آن را با هم مرور کنیم.
استیو جابز سخنرانی خود را با نحوه تغییر دنیا توسط اپل آغاز میکند. «در سال 1984، ما مکینتاش را معرفی کردیم. تغییرات به وجود آمده محدود به اپل نبود، بلکه همه کامپیوترها تغییر کردند.» او ادامه میدهد «در سال 2001، ما اولین ایپاد را معرفی کردیم و … ایپاد هم توانست صنعت موسیقی را متحول کند». اگر سخنرانی را ندیده باشید تصور میکنید که استیو جابز به سرعت گوشی آیفون را از جیبش بیرون میکشد و به همه نشان میدهد؛ اما این طور نیست. استیو جابز ادامه میدهد که ما به جای معرفی یک محصول امروز چند محصول در کنار هم به شما معرفی خواهیم کرد، یک ایپاد، یک رابط اینترنتی و در نهایت یک گوشی تلفن همراه!
دوربین در سالن سخنرانی ، روی چهرههای گیج شده مخاطبان مانور میدهد. بیشتر مخاطبان فکر میکنند که قرار است مراسم معرفی آیفون تبدیل به مراسم معرفی سه محصول بنیادی و مهم شود. استیو جابز اکنون توانسته بود، مخاطبان خودش را به حد کافی تحریک کند. حالا میتوانست آیفون را به خورد مخاطبان حریص و گرسنه بدهد. او ادامه میدهد:
«هیچ دستگاه سه گانه جدا وجود ندارد. همه چیز در یک جا است؛ و ما آن را آیفون نامیدیم. امروز اپل جدیدترین گوشی خود را رونمایی میکند.»
چه چیزی در مورد استیو و سخنرانی او بود که توانست بعد از یازده سال آن را جاودانه نگه دارد و ما از آن یاد کنیم ؟
دقیقا مثل یک جوک خوب، سخنرانی او تمام المانهای تعجب برانگیز و تحریک کننده را داشت. کمدین ها و سخنرانان عمومی موفق، خوانندگان و مخاطبان خود را در یک مسیر نزدیک به اهدافشان که مطلوب خود آنها است، همراهی میکنند، اما تا زمانی که به اندازه کافی تحریک نشده باشند، مسیر واقعی را نشان نمیدهند.
تنها زمانی به آنها محتوای اصلی را میدهند که بدانند به اندازه کافی تحریک شده و آماده دریافت آن هستند.
ایجاد دلهره و اضطراب و شاید حتی به نوعی، تشویش میتواند یکی دیگر از راههایی باشد که میتوانید به تقلید از کمدین ها، مخاطب را به نوشته چسب کنید. چه نوشته شما طنز باشد یا نه میتوانید از این روش برای نگه داشتن مخاطبان روی پنجه انگشتانشان استفاده کنید.
3- داستان پردازی قوی برای ایجاد رابطه صمیمانه با مخاطب
استنداپ کمدین ها با ارائه و گفتن داستان، میان خودشان و مخاطب رابطه صمیمانه و نزدیکتری ایجاد میکنند.
داستان گویی برعکس تصور ما لازمه یک اجرای خوب از یک استند آپ کمدین حرفه ای است . چون واقعا یک کمدین نمیتواند و نمیشود 60 دقیقه تمام بذلهگویی کند و لطیفه تعریف کند و مخاطبان را بخنداند!! چون خنده و شوخی و حرف های بامزه در پشت یک داستان جذاب با جزئیات کامل پنهان شده اند .
پس با گفتن داستان سعی میکند تا مخاطب را در سطح خوبی از رضایتمندی در اجرای برنامهاش نگه دارد تا در فرصت مناسب با گفتن یک جمله و حتی چند کلمه در بین داستان جذابش او را بخنداند و راضی کند.
در یکی از سخنرانیهای تد، اندرو استنتون، کارگردان انیمیشنهای در جستجوی نمو ،زندگی یک حشره و وال-ای، میگوید زمانی که شما داستانی را برای مخاطب تعریف میکنید یا می نویسید، دقیقا میدانید که چه اتفاقی در آن خواهد افتاد یا شاه کلید داستان دقیقا در کدام لحظه و کجای داستان است . علاوه بر این دقیقا می دانید که ته داستان چه می شود و بنابراین به عنوان نویسنده یا ایده پرداز این داستان ها دقیقا می دانید که چه مسیری را باید بروید که به هدف تان برسید و در کنار آن مخاطب شما را تا انتها دنبال کند .
پس گوش کردن و دیدن اجراها و شوهای استند آپ کمدی ها و الگو برداری و یادگیری روش هایی که آنها برای داستان گویی در بین هدف اصلی شان که همان نقطه های خنده آور هست استفاده می کنند می تواند برای یک تولید کننده محتوا و پاسخ به این سوال که چگونه تولید محتوا کنیم بسیار مفید و موثر باشد.
4- استفاده از عبارت های ربطی مناسب برای پیگیری بیشتر مخاطب از اول تا آخر ماجرا
استنداپ کمدین های مشهور و معروف، استاد فن بیان هستند. آنها میتوانند از یک شوخی خندهدارپلی بزنند به یک موضوع کاملاً جدی . این کار میتواند به مخاطب در اوج خنده، مفاهیم عمیق و همچنین جذاب منتقل کند و او را درگیر نگه دارد.
محتوانویس ها هم باید بتوانند از یک موضوع هرچند بی ربط پلی بزنند به هدف اصلی شان .
اما جملات یا عبارات ربطی در تولید محتوا چیست؟
عبارت ربطی، خواننده را از یک ایده، فرضیه یا حالت به یک حالت دیگر سوق میدهد. ویژگی عبارت ربطی در این است که مخاطب دچار سردرگمی نمیشود. علاوه بر این کل نوشته سلیس بودن خودش را از دست نمیدهد.
یک عبارت ربطی مناسب میتواند پاراگراف های مختلف یک مقاله را حتی به ظاهر متفاوت را به دیگر پاراگراف ها و موضوعات دقیقا مثل یک زنجیر متصل کند . عبارت های ربطی خوب در محتوانویسی نمیگذارد مخاطب رشته کلام را از دست بدهد و بین خواندن محتوا پرش داشته باشد .
جملات و واژههایی مانند: علاوه بر این، اگرچه، با این وجود، به عنوان مثال، به عنوان یک نتیجه و …عبارتهای مشابه دیگر میتوانند گزینههای خوبی برای ایجاد عبارت ربطی و پل در تولید محتوا باشند.
5- اشاره کردن به مغز پیام و ایده اصلی شان حداقل 3 بار و بیشتر
زمانی که شروع به نوشتن مقاله یا محتوا میکنید، چه پیامی یا هدفی در سر دارید؟ مخاطب با خواندن مقاله شما قرار است چه چیزی دست گیرش شود؟
استنداپ کمدین ها در هر مرحله از نمایش خود بارها از پیام اصلی خودشان به طور واضح برای مخاطبان پرده برمیدارند و در مورد آن صحبت میکنند . برای مثال در سال 1992، جرج دنیس پارتیک کارلین، استنداپ کمدین آمریکایی برنامهای با هدف حفظ محیط زیست اجرا کرد. او در این برنامه، بارها عبارت «نگران زمین نباشید، نگران خودتان باشید» را تکرار کرد. این عبارت بعد از پایان نمایش تا چند ساعت روی زبان مخاطبان بود و بعد از آن هم مسلماً در ذهن آنها باقی ماند.
برخی از تولیدکنندگان محتوا فکر میکنند که تکرار یک عبارت ساده یا یک ایده ممکن است خسته کننده باشد اما اگر میخواهیدایده تان در ذهن مخاطب ثبت شود و بعدها آن را به یاد بیاورد نیاز است که در زمان نوشتن محتوا به این مورد دقت کنید که لازم است حداقل 3 بار و بیشتر ایده و مغز پیام تان را در محتوا و مقاله تان تکرار کنید و به صورت واضح در مورد آن صحبت کنید.
6- زیر نظر گرفتن و بررسی مخاطبان در هر لحظه
همه کمدین هایی که به روی صحنه می روند یکی از چیزهایی که باعث می شود اجرای بهتری داشته باشند و با هیجان بیشتری ادامه بدهند، خنده و قهقه مخاطب ها است . یک کمدین حرفه ای دائما با چشم هایش در حال رصد کردن چهره مخاطبانش است تا دقیقا متوجه شود مخابطش دقیقا از چه قسمت هایی از حرف هایش خوشش آمده و خنده اش می گیرد و چه قسمت های آنطور که باید و شاید باعث خنده و خوشحالی او نمی شود .
چیزی که ما برای تولید محتوا باید از کمدین ها یاد بگیریم دقیقا این است که باید تا جایی که ممکن است دائما مخاطب و عکس العمل او را تجزیه و تحلیل کنیم . مثلا تجزیه و تحلیل اینکه مخاطب های ما معمولا کدام موضوع بیشتر جذب شان می کند و از مقالات قبلی کدام بیشتری بازدید یا بیشترین کامنت و تعامل را داشته اند .
به جای معیارهای اندازه باز شدن دهان مخاطبان، اشکهای جاری شده از چشمان حضار و همچنین سر و صدای آنها در اجرای کمدی، شما به عنوان نویسنده محتوا باید تعداد بازدیدهای مقالات مختلف، زمانی که مخاطب در صفحه شما حضور داشته ، میزان به اشتراکگذاری مقالات در شبکههای اجتماعی و…را بررسی کنید. همچنین میتوانید به بخش نظرات مقالات خودتان نگاهی بیندازید و از پیشنهادهای مخاطبان برای بهتر شدن نوشتههایتان استفاده کنید.
البته حواستان به این مورد هم باشد که به خاطر یک صورت اخمو در میان جمع شما نمیتوانید همه صورتهای خندان را نادیده بگیرد. پس نظرات منفی را تا زمانی که تعدادشان به حد مشخصی نرسیده ، در تغییرات خود دخیل نکنید.
7- استفاده از ترفند کآل بک (Callback) بعد از آب شدن یخ مخاطب
ترفند کال بک برای درگیر کردن بیشتر مخاطب توسط کمدین ها استفاده میشود. یک استنداپ کمدین کار خود را روی صحنه با گفتن جک و بذله ادامه میدهد و در نهایت کارش را با گفتن جکی خندهدارتر اما مرتبط با موضوع برنامهاش، به پایان میرساند.
با این کار، صدای خنده مخاطبان میتواند سقف سالن نمایش را سوراخ کند ! چرا که مخاطب برای بار دوم و با تاکید بیشتر به موضوع اصلی اما به مراتب خندهدارتر مواجه میشود و بیش از قبل خواهد خندید. البته اصل این موضوع به خاطر این است که بعد از گذشت این زمان و ارتباط اولیه به قولی یخ مخاطب و کمدین باز می شود و صمیمت راحت تر می شود .
اما شما چگونه میتوانید ترفند کال بک را در محتوای خودتان استفاده کنید و مخاطب را محو محتوای خود کنید؟
زمانی که میخواهید نتیجه گیری کنید، نگاهی کلی به مدمه و بخش های دیگر محتوا بیاندازید و در جمع بندی در حد چند جمله به آنها اشاره کنید . به بیان سادهتر، عصاره هر چیزی که در متن آوردهاید را دوباره به شکل کاملاً خلاصه شده در قسمت جمعبندی یا نتیجه گیری تکرار کنید تا کاملا مخاطب موضوع را بگیرد و با جان و دل مطلب را درک کند .
8- قانون 10 تایی در ویرایش نقاط حساس خنده آور
نکتهای در مورد نوشتن یا ایده پردازی متن های کمدی برای اجرا وجود دارد این است که هر کمدین حداقل ده بار جمله خندهدار را برای رسیدن به آنچه که واقعاً خندهدار و بذله است، تغییر میدهد.
قانون «دهتایی» برای نویسندگان و تولیدکنندگان محتوا هم صادق است. فرقی نمیکند شما چه مدت است که در زمینه نوشتن محتوا کار میکنید، مهم این است که همیشه آماده تغییر و بهبود باشید و هیچ وقت خودتان را بیعیب فرض نکنید.
خصوصا هر چیزی که به عنوان محتوا برای جلب توجه مخاطب نوشته اید مثل عنوان مقاله ، عنوان ایمیل ، دکمه های CTA یا فراخوان عمل و … را دوباره و چند باره بررسی کنید و انقدر تغییر بدهید که خودتان حس کنید به نتیجه خوب و دلخواه خودتان رسیده اید .
ده عنوان مشابه برای یک تیتر خاص بنویسید.مطمئن باشید همیشه جای بهتر شدن هست و از ویرایش و تلاش برای بهتر شدن فرار نکنید . چون همین اشتباه ممکن است تمام زحمات تان را نابود کند . هیچ وقت اولین عبارتی که به ذهنتان میرسد را ملاک قرار ندهید و خودتان را تحت فشار قرار دهید تا بهتر و مؤثرتر فکر کنید. ( البته قرار هم نیست دچار کمال گرایی منفی شوید و برای نوشتن یک عنوان روزها وقت بگذارید و در نهایت هم به این نتیجه برسید اصلا اگر چیزی منتشر نکنید بهتر است . شاید همین قانون 10 تایی واقعا بتواند کمک کند که هم انقدر ویرایش کنید که به نتیجه دلخواه برسید و هم انقدر دچار کمال گرایی نشوید که کلا
9- قانون « گفتن یک چیز درست در جای درست در زمان درست »
فرض کنید کمدینی مدت کوتاهی بعد از یک حادثه تروریستی یا زلزله ای که باعث مرگ هزاران نفر شده است روی صحنه برود و در مورد این اتفاق شروع به شوخی کند. مسلماً مخاطبان از این اتفاق خوشحال نخواهند شد و با وجود اینکه حتی ممکن است کمدین هم حرفه ای عمل کند و شکل داستان هم خنده دار باشد اما قطعا هیچ مخاطبی نمی خندد و نسبت به کمدین حس بدی پیدا میکند .
همانند استنداپ کمدی، نوشتن محتوا هم نیاز به موقعیت سنجی و زمان سنجی دارد. باید بدانید در زمان حال، مخاطبان شما به دنبال چه سبکی از مطالب هستند یا چه موضوعی برای آنها اهمیت ّیشتری دارد. با نوشتن محتوا به شکل مخاطب پسند، درصد احتمال به اشتراکگذاری آن را بالا میبرید. برای این کار تِرندها و علاقهمندیهای مخاطبان خودتان را دائم رصد کنید. و بر همین اساس، شروع به نوشتن محتوا کنید. با این کار خودتان را به دست جریانی میسپارید که میدانید به جای بدی نخواهد رسید.
۲ دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید
سلام عالی بود
و خسته نباشید به نویسنده برای این مقاله عالی
سعی میکنم بیشتر تو کارام از این ۹ مورد استفاده کنم
ممنون
آقا دم شما گرم مقاله خوبی بود